فیزیکدانان می دانستند که این ذره گریزپا باید وجود داشته باشد، لیکن نیم قرن طول کشید تا کشف شود.
بوزون هیگز یکی از 17 ذره بنیادی است که مدل استاندارد فیزیک ذره ای را می سازند، مدلی که بهترین نظریه دانشمندان درباره رفتار عناصر سازنده عالم است. ذره بوزون هیگز آخرین ذره زیراتمی است که کشف شده، پنج دهه طول کشیده تا این ذره کشف شود و چنان نقش بنیادینی در فیزیک زیراتمی ایفا می کند که گاهی اوقات از آن به "ذره خدا" یاد می شود. این ذره در سال 2012 کشف شد و اهمیت آن همچنان افزایش می یابد.
نظریه میدان هیگز
یکی از خواص اصلی ماده "جرم" آن است – کمیتی که نشان دهنده میزان مقاومت جسم در برابر نیروی اعمال شده بر آن است. در معادله معروف E = mc2 جرم و انرژی توسط ثابت سرعت نور به هم مربوط می شوند. بنابراین جرم و انرژی در اساس یک چیزند. حدود 99 درصد انرژی هر ماده در دنیای واقعی از انرژی پیوند ناشی می شود که ذرات تشکیل دهنده درون اتمها را کنار هم نگه می دارد. باقیمانده 1 درصد جرم در ذات این ذرات بنیادین قرار دارد. سوال این است: این ذرات جرم خود را چگونه بدست می آورند؟
در دهه 1960 فیزیکدانان ذره ای از جمله پیتر هیگز از دانشکاه ادین بورو به یک پاسخ ممکن دست یافتند. سازوکار پیشنهادی توسط آنها شامل یک میدان نامشهود اما همه جا حاضر به نام "میدان هیگز" بود. ذرات بنیادین از طریق برهم کنش با این میدان جرم خود را بدست می آورند.
ذرات مختلف از آنجایی دارای جرمهای مختلف هستند که هرکدام برهمکنش متفاوتی با میدان هیگز دارند. می توان این واقعیت را به حرکت یک فرد (یک ذره) از میان گروهی از گزارشگران (میدان هیگز) تشبیه کرد. اگر این فرد یک هنرپیشه معروف باشد باید راه خود را به سختی از درون آنها باز کند – درست مانند یک ذره پرجرم – اما اگر فرد ناشناسی باشد براحتی از میان آنها عبور می کند – مانند یک ذره سبک.
بوزون هیگز یکی از 17 عنصر بنیادین است که مدل استاندارد فیزیک ذره را می سازند. مدل استاندارد بهترین نظریه توجیه کننده اجزای سازنده جهان است. بوزون هیگز آخرین ذره این مدل بود که پس از پنج دهه جستجو کشف شد و چنان نقش مهمی در فیزیک ریزاتمی ایفا می کند که به نام ذره خدا معروف شده است.
یکی از بنیادی ترین خواص ماده جرم آن است – کمیتی که میزان مقاومت یک جسم در برابر نیروی اعمال شده به آن را نشان می دهد. این کمیت همان m در معادله معروف اینشتاین E = m c2 است. در این معادله c (سرعت نور) یک ثابت است بنابراین معادله به ما می گوید که انرژی و جرم در حقیقت یک کمیت با یکای اندازه گیری مرتبط هستند. حدود 99 درصد جرم دنیای واقعی – مانند بدن آدمی – از انرژی پیوندی ناشی می شود که ذرات بنیادی را در کنار هم نگه می دارد. یک درصد باقیمانده مربوط به ذرات بنیادی 17 گانه است. سوال این است: این ذرات جرم خود را چگونه بدست می آورند؟
در دهه 1960 فیزیکدانان نظری از جمله پیتر هیگز از دانشگاه ادینبورگ یک پاسخ ممکن برای این پرسش اساسی یافتند. سازوکار پیشنهادی توسط آنها شامل یک میدان نامشهود ولی نافذ در همه جا به نام میدان هیگز بود. ذرات بنیادی از طریق برهمکنش خود با این میدان جرم خود را بدست می آورند.
بوزون هیگز یک ذره سنگین فرضی بود که دارای جرمی بالا بوده و حامل میدان هیگز بشمار می رفت. هیگز مقاله اولیه خود را در 31 آگوست 1964 ارائه کرد. نظریه هیگز توضیحی عالی برای جرم ذرات بنیادین بود اما آیا این نظریه درست بود؟ مشهودترین راه برای تایید این نظریه کشف یک ذره بوزون بود. اما کشف ذره بوزون کار آسانی نیست زیرا بسیار ناپایدار است و در کسر کوچکی از ثانیه به سایر ذرات متلاشی می شود. جرم عظیم آن نسبت به سایر ذرات نیز بدان معناست که تنها در برخوردهای با انرژی بسیار بالا تولید می شود. وقتی مرکز پژوهشی فیزیک دره ای اروپا (CERN) عظیم ترین شتابدهنده ذره خود به نام برخورد دهنده بزرگ هادرون (LHC) را ساخت یکی از انگیزه های اصلی آن کشف بوزون هیگز بود
کشف بوزون هیگز
فیزیکدانان جرم ذرات را بر حسب الکترون ولت (eV) اندازه گیری می کنند. برای مثال جرم یک پروتون – هسته اتم هیدروژن – 938 میلیون الکترون ولت ست. وقتی LHC کار خود را در سال 2008 آغاز کرد تنها چیزی که فیزیکدانان بطور مطمئن درباره بوزون هیگز می دانستند این بود که جرم آن باید حدود 114 میلیارد الکترون ولت باشد زیرا در غیر اینصورت توسط شتابدهنده های نسل های پیشین کشف می گردید. خوشبختانه LHC برای این کار توانمندی لازم را داشت و تعداد فزاینده ای ذره مشابه هیگز با جرم حدود 125 میلیارد الکترون ولت کشف کرد. تا جولای 2012 دیگر شکی باقی نمانده بود که بوزون هیگز کشف شده و اعلام رسمی آن باعث غوغایی در رسانه ها شد. پس از 50 سال از پیشنهاد این مدل ذره ای، بالاخره بوزون هیگز کشف شده بود.
متاسفانه یکی از سه دانشمندی که روی نظریه میدان هیگز کار کرده بودند، رابرت براوت یکسال قبل از اعلام این پیروزی درگذشته بود. لیکن دو دانشمند باقیمانده، فرانسواز انگلرت و پیتر هیگز بواسطه کشف نظری سازوکاری که به درک ما از ماهیت اصلی جرم ذرات زیراتمی کمک می کند، سازوکاری که اخیرا با کشف ذره بنیادی پیش بینی شده تایید شده است، مشترکا جایزه نوبل 2013 فیزیک را از آن خود کردند. برای کشف این ذره دانشمندان 30.6 میلیون تلاشی ذرات تولید شده در برخوردهای بسیار پرانرژی در شتابدهنده LHC را مورد تحلیل قرار دادند.
ذره بوزون هیگز پس از تلاشی به کوارکها و میونها تبدیل می شود. دانشمندان هنوز در تلاشند با مطالعه بیشتر دزه بوزون هیگز بتوانند برخی از بزرگترین رازهای عالم مانند ماده تاریک را تحلیل کنند.
منابعی برای مطالعه بیشتر:
The Higgs boson. CERN. https://home.cern/science/physics/higgs-boson
CERN answers queries from social media. CERN. https://home.cern/resources/faqs/cern-answers-queries-social-media
DOE Explains...the Higgs Boson. U.S. Department of Energy. https://www.energy.gov/science/doe-explainsthe-higgs-boson
Wilton, Pete. (2015, July) Exploring the Higgs boson's dark side. University of Oxford. https://www.ox.ac.uk/news/science-blog/exploring-higgs-bosons-dark-side
The Nobel Prize in Physics. (2013) The Nobel Foundation. https://www.nobelprize.org/prizes/physics/2013/summary/
Peter Higgs and the Higgs Boson. (2014, March) The University of Edinburgh. https://www.ph.ed.ac.uk/higgs/brief-history
Greene, Brian. How the Higgs Boson Was Found. (2013, July) https://www.smithsonianmag.com/science-nature/how-the-higgs-boson-was-found-4723520/
عنصر طلا جزو غنائم دزدان دریایی و مولفه ای از ریزمدارهای الکترونیکی است. از 4000 سال پیش از میلاد در جواهرسازی بکار می رفته و در چند دهه اخیر در درمان سرطان نیز کاربرد یافته است. طلا همان رویای دست نیافتنی افرادی است که در انتهای رنگین کمان به دنبال خمره ای از طلا می گشتند و اکنون آن ان را در لبه کلاه فضانوردان نیز می توان یافت. طلا پلی میان گذشته و حال و میان افسانه و علم برقرار ساخته است.
خواص طلا
طلا 79 امین عنصر جدول تناوبی است. چکش خوار و درخشنده است که آن را برای فلزکاری مناسب می سازد. از نظر شیمیایی طلا یک عنصر انتقالی (transition element) است. عناصر انتقالی دارای یک خاصیت یگانه هستند: می توانند با سایر عناصر نه تنها از طریق بیرونی ترین پوسته الکترونی خود، بلکه آخرین دو لایه الکترونی خود پیوند برقرار سازند. دلیل این رویداد تعداد زیاد الکترونهای لایه های بیرونی عناصر انتقالی است.
عدد اتمی |
79 |
نماد شیمیایی |
Au |
وزن اتمی |
196.9665 |
چگالی |
19.3 g/cm3 |
حالت ماده در دمای اتاق |
جامد |
دمای ذوب (سلسیوس) |
1064.18 |
دمای جوش (سلسیوس) |
2850 |
تعداد ایزوتوپها |
بین 18 تا 59 |
فراوان ترین ایزوتوپ طلا Au-197 است که حدود 100 درصد تمامی طلای استخراج شده بطور طبیعی را شامل می شود..
طلا چگونه شکل گرفته است؟
طلا بخش اندکی از عناصر موجود در عالم را به خود اختصاص می دهد. دلیل نادر بودن طلا انرژی بسیار زیاد لازم برای شکل گیری آن است. طلا تنها در ستارگانی شکل می گیرد که به شکل ابر نوستاره های بسیار عظیم منفجر می شوند یا آن ستارگان بسیار فشرده ای که در برخوردهای بطرز غول آسایی نیرومند شکل می گیرند.
ستارگان همانند خورشید ما از طریق همجوشی هسته ای (فیوژن) انرژی تولید می کنند. برای شروه همجوشی ستاره باید بیشتر از هیدروژن که سبکترین عنصر است تشکیل شده باشد. همجوشی هیدروژن تحت دما و فشارهای بسیار بالای هسته ستاره تولید عنصر هلیوم می کند. وقتی مقدار هیدروژن هسته کاستی می گیرد و ستاره به مرحله بعدی عمر خود وارد می شود، هسته های هلیوم به هم جوش خورده و هسته های سنگین تر می سازند و این فرایند ادامه می یابد.
این فرایند تا تشکیل هسته های آهن ادامه می یابد و در این مرحله تعادل ستاره به ناگاه جابجا می شود. از آنجایی که همجوشی هسته های آهن انرژی کافی تولید نمی کند، ستاره انبساط گرممایی کافی برای مقاومت در برابر تراکم گرانشی خود در اختیار ندارد و شروع به فروریزش و چروک خوردن می کند. اگر ستاره به حد کافی بزرگ باشد یک انفجار ابرنوستاره ای روی می دهد و در طی انرژی بسیار عظیم این انفجار عناصر سنگین تری از جمله طلا شکل میگیرند.
طلا در پهنه تاریخ
از اروپای شرقی تا خاورمیانه و تا معابد فرعونهای مصر، طلا در سراسر تاریخ دنیای کهن دیده می شود. پنج هزار سال قبل رود بزرگ نیل مرکز شکل گیری تمدن مصر باستان بشمار می رفت. آب فراوان آن امکان کشت عظیم قله بر کرانه رود را فراهم می ساخت و غذای کافی برای مردمان و ارتش های مصر فراهم می کرد. اما یک فلز درخشان نیز در جریان رود مشاهده می شد: عنصر طلا. مصریان این گنجینه چشم نواز را با اشتیاق برداشته و از آنجایی که طلا خالص و چکش خوار است با تلاش اندکی آن را به تزئیناتی مسحور کننده تبدیل می کردند.
طلا تنها به عنوان تزئینات مصر باستان مشاهده نشده است. بیرون لندن جسد زنی متعلق به عصر سنگ سافت شده که رشته ای از طلا به گردن خود داشته است. سلتی ها در قرن سوم پیش از میلاد از دندانهای طلا استفاده می کردند و یک شاه چینی که 128 سال پیش از میلاد دفن شده زره هایی با پوشش طلا در تن داشته و هزاران شیء طلایی با ارزش دیگر نیز همراه او بوده است.
دو سوم طلای دنیا در افریقای جنوبی استخراج می شود. هفتاد و هشت درصد طلای دنیا نیز در صنعت جواهرسازی مصرف می شود. طلا در پزشکی نیز کاربرد دارد. عنصر Au-198 رادیواکتیو است و با تزریق در تومورهای سرطانی می تواند آن تومورها را با خاصیت رادیواکتیو خود از بین ببرد بدون آنکه به سایر سلولهای سالم صدمه برساند.
طلا بسیار نرم و چکش خوار است. با استفاده از طلا می توان نازکترین و مستحکم ترین سیم ها را ساخت. هدایت الکتریکی طلا بهتر از هر عنصر دیگری است و تنها به علت قیمت بالای آن به عنوان رسانای برق استفاده نمی شود.
منبع:
https://www.livescience.com/39187-facts-about-gold.html
پرسش هایی که هنوز درباره ماده تاریک بی پاسخ مانده اند.
در دهه 1930 یک ستاره شناس سوئیسی به نام فریتز زویسکی متوجه شد کهکشان های که در خوشه های دوردست قرار دارند با سرعتی بسیار بیشتر از مقدار مورد انتظار از جرم مشهودشان به دور خود می گردند. سرعت گردش یک کهکشان به دور مرکز گرانشی خود به جرم آن بستگی دارد. فریتز با محاسبه سرعت واقعی گردش کهکشانها به دور یکدیگر متوجه شد گویی یک ماده نامرئی که آن را ماده تاریک نامید، بر کهکشانها اثر گرانشی عظیمی وارد می سازد.
از آن زمان تاکنون پژوهشگران تایید کرده اند که این ماده اسرارآمیز در سراسر عالم یافت می شود و شش بار فراوانتر از ماده معمولی است که اشیای عادی و بدن ما انسانها را می سازد. با وجود مشاهده آثار این ماده در سراسر گیتی، دانشمندان هنوز پی به ماهیت آن نبرده اند. در مورد این ماده پرسش های بدون پاسخ فراوانی وجود دارد.
1. ماده تاریک چیست؟
پیش از همه، پژوهشگران هنوز درباره ماهیت واقعی ماده تاریک اطمینان نیافته اند. در ابتدا برخی دانشمندان حدس می زدند که ماده گم شده در عالم از ستارگان کوچک کم نور و سیاهچاله ها ساخته شده است. اما رصدهای موجود تاکنون مقدار کافی از این اشیا را که بتوانند پاسخگوی مقدار عظیم ماده تاریک باشند آشکار نساخته اند. بنابراین یک ذره فرضی به نام ذره پرجرم با برهم کنش ضعیف یا WIMP فرض کرده اند که مانند یک نوترون عمل کرده لیکن بین 10 تا 100 برابر جسیم تر از یک پروتون است. اما این فرض خود به سوالات بیشتری انجامیده است، از جمله این که:
2. آیا ماده تاریک قابل آشکارسازی است؟
اگر ماده تاریک از ذرات WIMP ساخته شده، باید پیرامون ما همه جا وجود داشته و نامشهود و به سختی قابل آشکارسازی باشند. با اینکه این ماده با ماده معمولی برهم کنش نمی کند اما همواره یک احتمال اندک وجود دارد که یک ذره ماده تاریک در حین سفر خود در فضا با یک پروتون یا الکترون معمولی برخورد کند. اما آزمایشات بیشمار تاکنون نتوانسته اند حتی یک مورد از این برخوردها را ثبت کنند. شاید ذره تشکیل دهنده ماده تاریک بسیار کوچکتر از WIMP های فرضی باشد.
3. آیا ماده تاریک از بیش تر از یک نوع ذره تشکیل شده است؟
ماده معمولی از ذراتی مانند پروتون و الکترون ساخته شده و ذرات عجیب غریب دیگری مانند نوترینوها، میونها و پیون ها نیز وجود دارند. اما آیا ماده تاریک که حدود 85 درصد ماده تشکیل دهنده عالم را می سازد باید از همان درجه پیچیدگی برخوردار باشد؟ یا ماده تاریک تنها از یک نوع ذره ساخته شده است؟
4. آیا نیروهای تاریک وجود دارند؟
ذرات تشکیل دهنده ماده معمولی بر یکدیگر نیرو وارد می کنند. اما آیا ذرات ماده تاریک نیز نوعی نیروی تاریک بر هم وارد می کنند؟
5. آیا ماده تاریک از اکسیون ها ساخته سده است؟
با دورشدن توجه فیزیکدانها به ذرات فرضی WIMP ، دره فرضی دیگری به نام اکسیون توسط دانشمندان پیشنهاد شده است. این ذرات بسیار سبک بوده و حدود 10 به توان 31 بار سبکتر از پروتون هستند. شاید این ذرات بتوانند اشیای ستاره مانندی ساخته و تشعشعات قابل ردیابی کاملا شبیه آنچه انفجارهای رادیویی سریع نامیده می شود تولید کنند.
6. خواص ماده تاریک کدام است؟
ستاره شناسان از طریق برهم کنش گرانشی ماده تاریک با ماده معمولی پی به وجود آن برده اند. اما زمانی که به مطالعه خواص این ماده آغازیدند موفقیتی در این باره نداشته اند. آشکاسازهای برخورد ماده و ضدماده در ایستگاه فضایی بین المللی هزاران مورد از برهم کنش های مشکوک را ثبت کرده اند اما ماهیت واقعی اینها هنوز ناشناخته اند.
7. آیا ماده تاریک در تمامی کهکشانها وجود دارد؟
8. آیا ماده معمولی پس از زوال به ماده تاریک تبدیل می شود؟
9. آیا ماده تاریک می تواند دارای بار الکتریکی باشد؟
اینها تنها بخشی از مجهولاتی بزرگی هستند که درباره این ماده اسرار آمیز وجود دارند.
منبع:
https://www.livescience.com/64113-dark-matter-mysteries.html
منبع: Live Science – 21 فوریه 2019
نوترینوها ذرات درون اتمی گریزپایی هستند که در فرایندهای هسته ای گوناگون هستی می یابند. نام آنها به معنای "ذره خنثای کوچک" است که به بدون بار بودن آنها اشاره دارد. از چهار نیروی بنیادی موجود در عالم، نوترینوها تنها با دو تا از آنها واکنش می کنند: گرانش و نیروی هسته ای ضعیف که مسئول واپاشی رادیواکتیو اتمهاست. تقریبا هیچ جرمی ندارند و با سرعتی نزدیک به سرعت نور در کیهان انتشار می یابند.
در کسر ثانیه ای پس از انفجار بزرگ (Big Bang) تعداد بیشماری نوترینو بوجود آمدند و در سراسر زمان پس از آن نیز نوترینوهای جدیدی در فرایندهای گوناگون خلق شده اند: در قلب هسته ای ستارگان، در شتاب دهنده های ذرات و راکتورهای اتمی موجود بر کره زمین، در طی فروریزش انفجاری ابرنوستاره ها و وقتی عناصر رادیواکتیو دچار واپاشی می شوند. معنای گفته این است که بطور متوسط در عالم تعداد نوترینوها یک میلیارد برابر بیشتر از تعداد پروتون هاست.
با وجود فراوانی آنها، نوترینوها راز بزرگی در برابر فیزیکدانها هستند زیرا شکار آنها بسیار دشوار است. نوترینوها از درون بیشتر مواد چنان به سهولت جریان می یابند که گویی اشعه نوری هستند که از پنجره ای شفاف عبور می کنند و بندرت با هر ماده دیگری واکنش می یابند. تقریبا در این لحظه 100 میلیارد نوترینو از درون بدن شما عبور کرده اند بدون اینکه چیزی حس کنید.
نوترینوها اولین بار برای حل یک معمای علمی مطرح شدند. در قرن نوزدهم پژوهشگران در مورد پدیده ای به نام واپاشی بتا دچار گیجی شده بودند. در این رخداد هسته درون اتم بطور آنی یک الکترون از خود ساتع می کند. بنظر می رشید واپاشی بتا از دو اصل بنیادین فیزیک یعنی بقای انرژی و بقای اندازه حرکت تخطی می کند. این چنین می نمود که در پیکربندی نهایی ناشی از واپاشی بتا ذرات انرژی بسیار اندکی دارند و پروتون بجای گرفتار شدن در جهت مخالف الکترون ساکن در جای خود می ایستد. تنها در سال 1930 بود که فیزیکدان بزرگ ولفگاگ پاولی این ایده را مطرح کرد که ممکن است ذره دیگری از درون هسته اتم بیرون آید که انرژی و اندازه حرکت گم شده را با خود به بیروه هسته منتقل می کند. پاولی به دوست خود نوشت که با فرض ذره ای غیر قابل آشکار ایده وحشتناکی را مطرح کرده است. نوترینوهای فرضی او چنان وجود شبح واری داشتند که ندرتا به هر چیزی واکنش کرده و جرم اندکی در حد هیچ داشتند.
بیش از یک ربع قرن بعد فیزیکدانانی به نام کلاید کووان و فردریک راینز یک آشکار نوترینو ساخته و آن را در خارج راکتور اتمی نیروگاه رودخانه ساوانا در جنوب کارولاینا قرار دادند. آزمایش آنها توانست تعداد کمی از صدها تریلیون نوترینوی خارج شده از راکتور را آشکار کند. آنها تلگرامی به پاولی در تایید نظریه نوترینوی او ارسال کردند. راینز در سال 1995 جایزه نوبل فیزیک را از آن خود کردند – در آن زمان کووان همکار او درگذشته بود.
از آن زمان تاکنون نوترینوها بطور مداوم با انتظارات دانشمندان تقابل ورزیده اند. خورشید تعدادی بیشماری نوترینو تولید می کند که زمین را بمباران می نمایند. در میانه قرن بیستم پژوهشگران آشکارسازهایی برای جستجوی این ذرات ساختند اما آزمایشات آنها تنها یک سوم نوترینوهای قابل پیش بینی را آشکارسازی کرده است. یا در مدلهایی که ستاره شناسان برای خورشید ساخته اند چیزی اشتباه است یا امر غریب و نامکشوفی اتفاق می افتد که از آن بی خبریم.
فیزیکدانان بالاخره دریافتند که نوترینوها در سه نوع طعم (flavor) می آیند. نوترینوی عادی، نوترینوی الکترون نامیده می شود. دو طعم دیگر نیز وجود دارند: نوترینوی میون (meun) و نوترینوی تاو (tau). وقتی این ذرات فاصله میان خورشید و سیاره ما را طی می کنند بین این سه نوع نوسان می نمایند. به همین دلیل آزمایشات اولیه که تنها برای کشف نوترینوهایی از یک نوع طراحی شده بودند نمی توانستند دو سوم نوترینوها را آشکارسازی کنند.
اما تنها ذرات دارای جرم می توانند اینگونه بین سه نوع نوسان کنند، واقعیتی که با ایده اولیه در مورد بدون جرم بودن نوترینوها نمی خواند. در حالی که دانشمندان جرم دقیق هر سه نوع نوترینو را نمی دانند آزمایشات تعیین کرده ند که سنگین ترین آنها باید حداقل 0.0000059 بار سبکتر از الکترون باشد.
در سال 2011 پژوهشگران در پروژه OPERA واقع در ایتالیا اعلام کردند که نوترینوهایی سریعتر از نور یافته اند، نتیجه ای که طبق فرضیات علمی موجود ناممکن بنظر می رسد. گرچه این خبر بطور وسیعی در رسانه ها منتشر شد نتایج این آزمایشات از سوی جامعه علمی با بدبینی زیادی مواجه گردید. کمتر از یکسال بعد فیزیکدانان دریافتند که یک سیم کشی اشتباه باعث محاسبه غلط سرعت نوترینوها شده و آنها سریعتر از نور حرکت نمی کنند.
اما هنوز دانشمندان باید مطالب زیادی درباره نوترینوها یاد بگیرند. اخیرا پژوهشگران آزمایشگاه شتاب دهنده فرمی در نزدیکی شکاگو نوع جدیدی از نوترینو به نام نوترینوی استریل یافته اند. این نوترینوها در چارچوب مدل استاندارد موجود برای تبیین تمام ذرات و نیروهای موجود (بجز گرانش) قرار نمی گیرند. این پژوهشگران معتقدند چارچوب تحلیلی کاملا جدیدی برای توصیف این ذرات باید ابداع شود.