دنیای علم و تکنولوژی

دنیای علم و تکنولوژی

اخبار و مقالات مربوط به دنیای علم و تکنولوژی ترجمه شده از منابع معتبر
دنیای علم و تکنولوژی

دنیای علم و تکنولوژی

اخبار و مقالات مربوط به دنیای علم و تکنولوژی ترجمه شده از منابع معتبر

انسان بر لبه انقراض

انسان بر لبه انقراض

نوع انسان تقریبا 1 میلیون سال پیش بر لبه انقراض قرار گرفت، پدیده ای که دلیل آن هنوز روشن نیست.

پژوهشی که در سال 2023 منتشر شد (نشریه ساینس) نشان می دهد که نوع انسان تقریبا 1 میلیون سال پیش به سوی انقراض رفت. این انقراض جمعی بالقوه با تحلیل داده های ژنتیکی 3145 انسان مدرن انجام شده است. پژوهشگران بر این باورند که جمعیت انسان در دوره ای پیش از تاریخ به 1200 نفر کاهش یافت.

زمانی بین 930 هزار تا 813 هزار سال پیش نوع انسان در اثر تغییرات اقلیمی بسرعت بسوی انقراض پیش رفت به طوری که حدود 98.7 درصد انشانها در تمامی سکونت گاههای کره زمین از میان رفتند.

دانشمندان در این اندیشه هستند که وقتی دنیای مسکون به میانه دوره پلیستوسین وارد شد، کره زمین بشدت سرد گردید. طولانی شدن این دوره یخبندان همراه با خشکسالی و قحطی گسترده، به ترکیب عواملی منجر شد که نتیجه آن انقراض جمعی نوع انسان بود.

این شرایط منجر به شکل گیری اجتماعات کوچکتر و منزوی انسانی شد که برای تسخیر منابع با هم رقابت می کردند. شوربختانه فسیل های این دوران بسیار اندک و پراکنده هستند و اطلاعات اندکی درباره دلایل و شیوه انقراض انسان در اختیار ما قرار می دهند.

اما مدتی پس از بهبود شرایط محیطی، انسان ها شروع به بالیدن و گسترده تر شدن نمودند و تعداد نسبی آنها افزایش یافت. دلایل این پدیده ها هر چه باشد، ما انسانهای مدرن وجود خود را مدیون تعداد اندکی از نیاکان شجاعمان هستیم که سخت ترین شرایط محیطی را تحمل کرده و به زندگی خود ادامه دادند.

 

جمعیت انسان از ده هزار سال پیش تاکنون - منبع:

 https://www.researchgate.net/figure/Estimated-human-population-growth-from-10-000-BC-until-year-2050-Population-grew-from_fig2_313251383


Source:

https://www.msn.com/en-us/news/technology/humans-nearly-went-extinct-1-million-years-ago-but-we-dont-know-why/ar-AA1GhcD2


آخرین نئاندرتال

آخرین نئاندرتال

انسانهای نئاندرتال که بوده و کجا می زیستند؟

ما امروزه درباره انسانهای نئاندرتاال (Neanderthal) بیش از هرگونه منقرض شده ای از انسانها می دانیم. هزاران عدد از دست ساخته‌ها و سنگواره های آنها یافته شده و اسکلت های تقریبا کاملی از آنها نیز در کاوش های دیرین شناسی بدست آمده اند. همچنین دانشمندان ژنوم این گونه را از روی DNA یافت شده در سنگواره ها بازسازی کرده اند.

نئاندرتالها مانند ما انسان بوده اند، لیکن گونه منقرض شده ای بشمار می روند. انسان خردمند امروزی (هومو ساپینس) و نئاندرتال قطعا نیای مشترکی داشته اند. در دوره ای از اعصار گذشته انسان مدرن و نئاندرتال در کنار هم می زیسته اند و شاید برخی از ما حدود 2 درصد از ژنهای آنها را به ارث برده باشیم.

نئاندرتالها نسبت به محیط تطابق پذیری زیادی داشته و از استپهای سرد سیبری گرفته تا جنگلهای گرم اسپانیا می زیسته اند. خط الراس زمخت ابرو مهمترین مشخصه چهره آنها بوده است. چهره آنها فاقد گونه های برجسته انسانهای مدرن امروزی بوده و در عوض دندانهای پیشین برجسته ای داشته اند.

بهترین مقایسه بین انسان نئاندرتال و انسان مدرن امروزی را از مقایسه جمجمه آنها می توان یافت این جمجمه انسان مدرن امروزی با قدمت 20 هزار سال است.

این نیز یک انسان نئاندرتال با قدمت 50 هزار سال. جمجمه انسانهای امروزی گردتر و فاقد خط ابروی برجسته انسانهای نئاندرتال است.

نئاندرتال ها شکارچیان ماهری بوده اند و از ابزارهای سنگی برای شکار استفاده می کردند. ماموت ها، بوفالوهای بایسون و گوزن شکار غالب آنها بوده اند.

اما چرا انسانهای نئاندرتال که در دوره ای طولانی همزمان با انسانهای هوشمند می زیستند منقرض شدند و انسان هوشمند باقی ماند؟ برای پاسخ این پرسش نظریات مختلفی ابراز شده است از جمله تغییرات زیست محیطی و از میان رفتن شکارگاههای این گونه. اما نظریه ای که محتمل تر بنظر می رسد، به ساختار مغز نئاندرتالها مربوط می شود.

قسمت پیشین مغز نئاندرتالها که خواستگاه هوش اجتماعی است کوچکتر از انسانهای امروزی است. بنابراین آنها در تشکیل اجتماعات بزرگ و به اشتراک گذاشتن تجربیات به اندازه انسان هوشمند موفق نبوده اند. اجتماعات آنها از چند ده نفر فراتر نمی رفته است. فنون شکار آنها شامل نبرد از فاصله نزدیک با ابزارهای ابتدایی بوده که اغلب صدمات شدیدی به آنها وارد می ساخته است.

این در حالی است که انسانهای هوشمند در اجتماعات بسیار بزرگتری زندگی کرده و علاوه بر اشتراک تجربیات و دانش و فناوری،  فنون ابزارسازی پیشرفته تری داشته اند. ابداع اهرم پرتاب نیزه به آنها کمک می کرده نیزه را تا فواصل دوری پرتاب کنند و در شکار از راه دور بسیار موفقتر از انسانهای نئاندرتال باشند.

سنگواره ای که در سال 2015 در تورین واقع در جنوب فرانسه یافت شده، شاید بقایای یکی از آخرین نئاندرتالهایی باشد که بر روی کره زمین راه می رفته است، زیرا قدمت آن را حدود 42000 سال پیش برآورد کرده اند که به زمان انقراض نهایی این گونه بسیار نزدیک است. تحلیل ژنتیکی سنگواره این نئاندرتال نشان داده که آنها به مدت درازی در انزوای ژنتیکی از سایر جمعیت های گونه مشابه خود می زیسته اند. در حالی که گونه انسان هوشمند امروزین هیچگاه در انزوایی چنین از سایر جمعیت های گونه مشابه خود نزیسته است.


برای مشاهده ویدیویی جذاب در این زمینه روی لینک زیر کلیک کنید:

https://www.youtube.com/watch?v=5_nIWQsM6I0

نقش ناپلئون بناپارت در تولد دانش باستان شناسی نوین

lمعبد ابوسمبل در آسوان مصر، ساخته شده به فرمان فرعون رامسس دوم در فاصله سالهای 1290 تا 1224 پیش از میلاد

ژنرال ناپلئون بناپارت به عنوان یک جنگجوی صلیبی، یک جبار و آغازگر جنگ‌هایی بزرگ در اروپا شناخته می‌شود.

اما یکی از اتهامات کمتر شناخته شده وی ترک کردن گروهی از دانشمندان و اندیشمندان در مصر به دستاوردی غیرمنتظره انجامید: دانش باستان شناسی نوین به صورتی که امروز می‌شناسیم.

وقتی ژنرال مشهور فرانسوی در 1798 به مصر حمله برد، بیش از 150 مهندس، ریاضیدان و دانشمند را به همراه داشت. ناپلئون می خواست این علما (savants، عنوانی که به دانشمندان در آن زمان اطلاق می شد)، بر پروژه هایی متمرکز شوند که به منفعت فرانسه است، مانند تصفیه آب رود نیل، تهیه آبجو فاقد رازک و تنورهای بهتری برای پخت نان.

فقط یک سال بعد، ناپلئون مخفیانه به فرانسه بازگشت تا طی کودتایی قدرت را در فرانسه بدست گیرد. او 30 هزار سپاهی و دانشمندان خود را در مثر بجای گذارد. آنها تا زمان شکست در سال 1801 در مصر ماندند.

در حالی که سربازان مشغول جنگ بودند، برخی دانشمندان بشدت سرگرم مساحی های باستان شناسی بودند. تا آن زمان باستان شناسی به معنی گردآوری مصنوعات قدیمی و نگهداری از آنان بود بدون آنکه معنای تاریخی آنها را بفهمند. اما دانشمندان فرانسوی بجای مانده در مصر رویکرد علمی تری را به شناسایی آثار باستانی مصر باستان پیش گرفتند.

تا آن زمان بسیاری اروپائیان درباره اهرام بزرگ مصر و مجسمه ابوالهول شنیده بودند، ولی درباره معابد و بناهای کهن مصر علیا چیزی نمی دانستند. دومینیک ویوان دنون، هنرمند و نویسنده ای که سربازان ناپلئون را تا بالای رود نیل همراهی کرده بود درباره دور زدن یک خم رودخانه نوشته است. به ناگاه معابد کارناک و لاکسور از میان ویرانه های تبس برخاستند.

کارناک و لاکسور در مصر علیا

به ناگاه کل ارتش توقف کرد. آنها با شگفتی به این آثار عظیم نگریستند و ... با تحیر و تحسین شروع به کف زدن کردند.

دنون با ناپلئون به فرانسه بازگشت و بسرعت کتابی مصور با نام "سفر در مصر علیا و سفلی" منتشر نمود. او به این کار اکتفا نکرد، بلکه ترتیبی داد تا دانشمندان بیشتری به نیل اعزام شده و بناهای آن را با جزئیات بیشتری مستند کنند.

سپاهی از معماران و مهندسین جوان که به توصیه دنون و فرمان ناپلئون به مصر اعزام شدند، در سپتامبر 1799 به مصر رسیده و نقشه ها و اندازه گیری های دقیق تری از تعداد زیادی سازه باسانی تهیه کردند. این تصاویر به قدری دقیق و معتبر بودند که از روی آنها امروزه می توانیم بسیاری آثاری که از آن زمان ناپدید شده را شناسایی کنیم.

تمام این مساحی ها در دانشنامه چندین جلدی بزرگی به نام "La Description de l'Egypte" چاپ شد که شامل نقشه ها، صدها نقش برجسته مسین و مقالاتی در توصیف آموخته های آنان از مصر باستان بود.

شیفتگی به عظمت تمدن مصر باستان باعث شد موزه های باستان شناسی در سراسر اروپا دایر شود، آغاز آن با موزه لوور بود که اولین موزه مصر باستان را در 1827 گشایش نمود.

منبع:

https://www.businessinsider.com/napoleon-stranded-egypt-savants-birth-modern-archaeology-science

 

چهار تهدید کیهانی بزرگ برای زندگی بر روی زمین

چهار تهدید کیهانی بزرگ برای زندگی بر روی زمین

ما بر روی لبه چاقو زندگی می کنیم و هیچگاه به درستی نخواهیم دانست چه زمانی یک تهدید وجودی بر زندگانی بر روی کره زمین بسراغمان خواهد آمد چیزی انقدر بزرگ که بنیاد حیات گونه های زنده بر روی کره زمین را به لرزه درآورده و تمامی ما را از روی سیاره سبز محو سازد. اما این واقعیت به آن معنا نیست که نمی توانیم خود را برای این رویدادها اماده سازیم.

تخمین های زیر تنها حدس هایی درباره وقایع آخرالزمانی و دوره تکرار آنها هستند و از پیشینه زمین شناسی کره ما استخراج شده اند. هم چنین مطالعه ستاره شناسی به برآورد برخی از آنها یاری رسانده است. در این نوشتار چهارتا از تهدیدات هفتگانه کیهانی معرفی شده در نشریه Popular Mechanics معرفی شده اند.

1. رویدادهای شدید کیهانی - زمان متوسط بین رخداد فجایع: 100 سال

در 1859 خورشید سیاره ما را با یک طوفان الکترومغناطیسی مرگبار نواخت. اپراتورهای تلگرام در هنگام عبور طوفان شوکه شدند، نورهای شمالی حتی تا میامی آمریکا نیز دیده می شدند. امروزه به آن، رویداد کارینگتون شناخته می شود و توسط نیرومندترین انفجار خورشیدی ثبت شده تا کنون ایجاد شده است.

خورشید همیشه این نوع انفجارها را که به پرتابهای جرم هاله ای (coronal mass ejections) موسوم است داشته و تحلیل دقیق داده های سه حلقه ای آشکار ساخته است که پرتابهایی 1000 بار نیرومندتر از رویداد کارینگتن ده ها هزار سال پیش روی داده است. اما مردم باستان واقعا به آن توجه نداشته اند زیرا این طوفانها بیشترین صدمه را به وسایل الکترونیکی ما وارد می سازند. برپایه رصدهای گذشته خورشید، یک رویداد کارینگتن در سده جاری روی خواهد داد و تمدن بشری برای مدت کوتاهی خاموش خواهد شد.

2. سیارکهای کوچک - زمان متوسط بین فجایع: 1000 سال

هرچند سال، یک سیارک با اندازه یک اتوبوس به اتمسفر سیاره ما با سرعت 100 هزار کیلومتر  بر ساعت برخورد می کند. زمان انفجار، انرژی معادل یک بمب هسته ای متوسط آزاد می سازد. خوشبختانه بیشتر این اجرام سرگردان روی اقیانوس آزاد یا در طبقات بالای اتمسفر منفجر می شوند. اما گاهی خوش شانسی ما به پایان می رسد و یک سیارک غنی از فلز که قادر به بقا در طی نزول سریع در جو است ممکن است به ناحیه پرجمعیتی برخورد کند. تنها امید ما این است که بتوانیم سیستم های هشدار به موقع ابداع کنیم که بتواند در زمان مناسب فضاپیمایی برای برخورد با سیارک و انحراف آن از مسیر به فضا پرتاب کند.

3. تغییرات اقلیمی طبیعی و درازمدت زمان متوسط میان فجایع: 100 هزار سال

تاکنون بزرگترین تهدید متوجه بشریت، تغییرات اقلیمی ایجاد شده توسط انسان بوده است. در حالی که سیاره زمین در گذشته گرمتر بوده است، اقلیم هیچگاه تا این درجه تغییرات سریع را تجربه نکرده است. ما تمدن خود را بر اساس انتظار یک اقلیم پایدار بنا کرده ایم: شهرهایی که کنار ساحل اقیانوسها ساخته شده، تغییرات فصلی قابل اعتماد برای رشد محصولات کشاورزی و بدون رویدادهای جوی شدید.

خبر خوب این است که تغییرات اقلیمی ساخته دست انسان تا حدی قابل جبران هستند. خبر بد این است که سیاره زمین خود دارای تغییرات درازمدت در اقلیم است. تغییر برونداد خورشید یا توازن مجدد گازهای جوی سیاره زمین می تواند باعث تغییر اقبلیم شود. زمین یک میلیارد سال را زیر لایه ای از یخ سپری کرده و یک میلیارد سال دیگر را نیز بدون فاقد یخ حتی در قطبین بوده است. اما مقابله با این تغییرات اقلیمی طبیعی بسیار دشوارتر است. باید با سطح جدید آبهای اقیانوس، فصول جدید و الگوهای نوین آب و هوا سازگاری پیدا کنیم.

4. سیارک های بزرگ- زمان متوسط میان رویدادها: 1 تا 10 میلیون سال

از دایناسورها بپرسید برخورد یک سیارک با پهنای چند کیلومتر با زمین چقدر جالب است! دایناسورها هنوز با ما زندگی می کنند اکنون آنها پرنده نامیده می شوند زیرا تکامل طبیعی برخی گونه های دایناسورها را به پرندگان تبدیل کرده است- اما یک برخورد بزرگ در 65 میلیون سال پیش هر گونه زمینی سنگین تر از 100 کیلوگرم را نابود کرد و به جز چند رگه محدود بقیه دایناسورها از میان رفتند. برخورد چنان سهمگین بود که زمین مانند یک زنگوله تکان خورد و فوران آتشفشانی در سراسر سیاره روی داد. در نتیجه یک توده غول آسای غبار کره زمین را در بر گرفت که یک زمستان هزارساله همراه با ریزش غبار از آسمان ایجاد کرد.

دایناسورها مسئول طول عمر کوتاه انسانها هستند

یک میکروب شناس به نام پدرو ماگالهائس این ایده را پیشنهاد کرده که حکومت طولانی دایناسورها بر کره زمین، پستانداران را مجبور ساخته چرخه تولیدمثل را شتاب بخشیده باعث حذف ژنهای کلیدی مربوط به طول عمر شوند.

به باور او گرچه پستانداران و از جمله انسانها می توانند طول عمر نسبتا زیادی داشته باشند، ما هنوز تحت محدودیت های عصر دایناسورها زندگی می کنیم.

دوران طولانی تسلط دایناسورها بر کره زمین باعث شد مسیر تکاملی تقریبا تمامی پستانداران روی کره زمین دچار جابجایی شده و از تلاش برای طول عمر بیشتر بر تسریع تولیدمثل متمرکز شود.

وقتی یک دایناسور سعی دارد شما را بخورد، طول عمر بیشتر ارزشی ندارد. برای تداوم حیات گونه ها، تولیدمثل سریع روش مفیدتری است.

فشار تکاملی بر روی پستانداران اولیه برای تولیدمثل سریع، به از دست رفتن یا غیرفعال سازی ژنها و مسیرهای گذار مرتبط با طول عمر بیشتر منجر شده است. این امر به فرضیه گلوگاه طول عمر (longevity bottleneck) موسوم شده است که توسط شواهدی از قبیل عدم وجود رگه های بازتولیدی (regenerative traits) در پستانداران تقویت می شود.

تکامل در طی عصر حکومت دایناسورها بر کره زمین، میراثی دیرپا بر پستانداران بر جای نهاد: برای بیش از 100 میلیون سال وقتی دایناسورها شکارچیان مسلط بودند، پستانداران عموما کوچک، شب زی و دارای زندگی کوتاه بودند.

فشار برای زنده مانده ژنهایی را که برای زندگی طولانی مورد نیاز بودند حذف کرد. خزندگان و سایر حیوانات فرایند پیری بسیار آهسته تری نسبت به انسانها دارند. بنا بر فرضیه دی ماگالهائس در طی عصر مزوزوئیک پستانداران ژنهای مربوط به طول عمر را در فرایند تطور از دست داده یا حذف کردند.

منبع:

Popular Mechanics, A Scientist Says Humans Were Meant to Live So Much Longer—Then the Dinosaurs Ruined It, 05 Dec, 2023.