صحرای آریزونا، پایگاه هوایی دیویس مونتان آمریکا
برای دیدن ویدیوی این مطلب روی تصویر بالا کلیک کنید.
اینجا یکی از بزرگترین گورستان های دنیا است، لیکن ساکنان دائمی آن را نه درگذشتگان، بلکه برخی پیشرفته ترین مصنوعات تکنولوژیکی انسان تشکیل می دهند. بیش از 3100 هواپیمای از رده خارج شده در این گورستان آرمیده اند.
تجهیزات انبار شده در این مکان بین 34 تا 35 میلیارد دلار ارزش دارند. اینجا بیابانی گرم و خشک با مساحتی حدود 2000 زمین فوتبال است.
آریزونا بهترین آب و هوا برای نگهداری از این تجهیزات را دارد. هوای اینجا داغ و با کمترین میزان رطوبت و بارندگی است و زمین به سختی بتن است. بنابراین هواپیماها تحت اثر وزن خود در زمین فرو نمی روند.
هواپیماهای پارک شده در این مکان از وزارت دفاع، ارتش، سایر نهادهای دولتی متحدین خارجی آمریکا می آیند. حدود 3100 هواپیما در این مکان نگهداری می شوند که بیشتر آنها نظامی هستند. بیش از 80 نوع هواپیما در این مکان وجود دارد.
برخی هواپیماها در این مکان پس از چند هفته نگهداری دوباره به خدمت فراخوانده می شوند. برخی نیز مانند ای فور اسکای هاوک بیش از 50 سال است که در این مکان ذخیره شده اند. هر هواپیما پیش از ورود به این بیابان یک فرایند حفاظتی را طی می کند که شامل تخلیه سوخت و پمپاژ روغن به درون موتور برای حفاظت درازمدت از آن است.
برخی قسمت های هواپیما با پوشش سفیدرنگی پوشانده می شوند که منعکس کننده نور خورشید هستند و مانع بالارفتن دمای درونی هواپیما می شوند.
این مکان، بزرگترین انبار ذخیره قطعات هواپیما و هلی کوپتر نیز محسوب می شود. هر هواپیمای ذخیره شده در این مکان دارای هزاران قطعه است که بسیاری از آنها قابل استفاده مجدد هستند. هر سال حدد 4000 تا 7000 قطعه از این پایگاه برای نیروی هوایی یا دریایی آمریکا فرستاده می شود تا در هواپیماها و هلی کوپترهای در حال خدمت مورد استفاده قرار گیرد. برخی قطعات پرنده هایی که تولید آنها مدتهاست متوقف شده را تنها در این پایگاه هوایی می توان یافت.
عملیات انتقام و ترور دریادار یاماموتو
لحظاتی پیش از 8 بامداد روز هفتم دسامبر 1941، 353 فروند هواپیمای جنگنده بمب افکن نیروی هوایی امپراتوری ژاپن، بطور ناگهانی به پایگاه نیروی دریایی امریکا در بندر پرل هاربر یورش بردند. این یورش بدون اعلام قبلی و در پی ماهها مذاکرات دولتهای آمریکا و ژاپن بر سر مسایل مورد اختلاف در اقیانوس آرام انجام گردید. نیروی دریایی آمریکا در آن زمان در حالت ناآمادگی کامل بسر می برد و فاقد دفاع ضدهوایی برای مقابله با حمله هواپیماهای ژاپنی بود.
نتیجه یورش برای آمریکاییان بسیار فاجعه بار بود: از هشت ناو جنگی آمریکایی که در بندر لنگر انداخته بودند، همگی نابود شده و چهار فروند آنها غرق شدند. بیش از 180 فروند هواپیمای جنگی آمریکا بر روی زمین نابود شد. دو هزار و سیصد و نود سه ملوان و غیرنظامی آمریکایی کشته شدند و 1178 نفر نیز زخمی گردیدند. این واقعه یکی از مرگبارترین حوادث در تاریخ جنگهای آمریکا بشمار می رفت.
این واقعه شوک بزرگی برای مردم آمریکا و سیاستمداران آن بود. پرزیدنت روزولت در سخنرانی معروف خود در کنگره آن روز را روز ننگ و رسوایی ابدی نامید و به امپراتوری ژاپن اعلام جنگ کرد. ورود آمریکا با قدرت صنعتی و توان تولیدی عظیم خود به عرصه جنگ جهانی دوم واقعه مهمی برای هر دو طرف نبرد بود. مشهور است که وینستون چرچیل که تا پیش از این ناامیدانه می کوشید پای آمریکا را به جنگ باز کرده و از مخمصه ای که بریتانیا در نبرد با آلمان نازی در آن گرفتار شده بود نجات یابد، پس از اعلام جنگ آمریکا به ژاپن گفت: ما جنگ را خواهیم برد در حالی که در آن سوی آبها هیتلر پیشوای آلمان نازی این جمله را بر زبان آورد: ما دیگر نمی توانیم ببازیم.
طراح عملیات پرل هاربر، دریادار ایسوروکو یاماموتو فرمانده کل ناوگان نیروی دریایی امپراتوری ژاپن بود. یاماموتو از یک خانواده معروف سامورایی در ژاپن برخاسته و با پیوستن به آکادمی نیروی دریایی امپراتوری ژاپن پلکان ترقی را بسرعت پیموده بود. او در جنگ دریایی معروف 1905 میان ژاپن و روسیه در ناو گشتی زرهی نیشین خدمت کرده و در نبرد تسوشیما زخمی شده بود. این جنگ به شکست مفتضحانه نیروی دریایی امپراتوری روسیه انجامیده و بر اعتبار ژاپن در منطقه افزوده بود.
یاماموتو در فاصله سالهای 1919 تا 1921 در دانشگاه هاروارد آمریکا تحصیل کرده و به عنوان وابسته نیروی دریایی مسافرتهایی در این کشور انجام داد. در طی این سالها او به اهمیت نیروی دریایی در برقراری هژمونی نظامی بر آسیای جنوب شرقی پی برد و از مروجان این سیاست در دستگاه حکومتی ژاپن بود.
هدف از یورش به پرل هاربر، بازداشتن ایالات متحده از دخالت در آسیای جنوب شرقی و ایجاد مانع بر سر راه اهداف توسعه طلبانه ژاپن در این منطقه بود. یاماموتو بر این باور بود که شاید یک حمله بزرگ به این پایگاه نیروی دریایی بتواند توان رزمی آمریکا در اقیانوس آرام را به میزان زیادی کاهش دهد.
اما بخت با ژاپن یار نبود. چهار ناو هواپیمابر اصلی آمریکا در زمان حمله در بندر پرل هاربر حضور نداشتند و در نتیجه آسیبی به آنها وارد نشد. با ورود آمریکا به جنگ علیه ژاپن برخی از بزرگترین نبردهای دریایی تاریخ جنگ در منطقه اقیانوس آرام شکل گرفت که از آن جمله می توان به نبرد میدوی اشاره کرد. در نبرد میدوی نیروی دریایی ژاپن چهار ناو هواپیمابر و بیش از 248 فروند هواپیمای خود را از دست داد و توان رزمی آن به میزان قابل ملاحظه ای کاهش یافت.
نام دریادار یاماموتو در اذهان آمریکاییان با قتل عام پرل هاربر عجین شده بود. واحد تجسس نیروی دریایی آمریکا از دیرباز توانسته بود کدهای مخابراتی ژاپنی ها را رمزگشایی کند. امری که با وجود شکست ژاپن در نبرد دریایی میدوی از دید آنها مغفول مانده بود. در 14 آوریل 1943 این واحد تجسس موسوم به مجیک به فرماندهان خود اطلاع داد که دریادار یاماموتو قصد دارد در 18 آوریل از رابائول به پایگاه نیروی هوایی بالالائی واقع در جزیره ای نزدیک بوگین ویل در مجاورت مجمع الجزایر سلیمان پرواز کند. قرار بر این بود دو بمب افکن سبک میتسوبیشی جی فور ام که وسط شش جنگنده زیرو اسکورت می شوند ساعت شش پایگاه رابائول را ترک کرده و ساعت هشت به وقت توکیو به بالالائی برسند.
فرانک ناکس وزیر نیروی دریایی آمریکا به دریادار چستر دبلیو نیمیتز اجازه داد در مورد حمله به کاروان دریادار یاماموتو تصمیم بگیرد. مشخص نیست آیا رییس جمهور آمریکا فرانکلین روزولت در جریان این تصمیم قرار گرفته بود یا نه. تصمیم بر این شد این عملیات با حداکثر پنهان کاری به پیش رود.
برای حمله هوایی به کاروان یاماموتو نیاز به جنگنده ای بود که بتواند مسافت 640 کیلومتری میان پایگاه نیروی دریایی آمریکا و بوگین ویل را در ارتفاع کم و زیر پوشش رادارهای ژاپنی طی کند. تنها هواپیمایی که می توانست با استفاده از مخازن سوخت خارجی چنین مسافتی را طی کرده و از قدرت آتش کافی برخوردار باشد، پی 38 لایتنینگ بود.
هجده پی 38 برای این ماموریت تحت نام عملیات انتقام، تخصیص داده شدند و فرماندهی گروه به سرگرد جان دبلیو میچل واگذار شد که خود از تکخالهای نیروی هوایی بود. گروه در ساعت هفت و بیست و پنج دقیقه روز 18 آوریل از پایگاه کیوکوم در گوادال کانال برخاستند. آنها در ارتفاع پایین بدون برقراری ارتباط رادیویی پرواز کرده و در ساعت 9:34 دقیقه به محل تخمینی ملاقات با کاروان یاماموتو رسیدند.
در همین زمان گروه هواپیماهای حامل یاماموتو از میان ابرهای نازک پدیدار گردید. پی 38 ها مخازن سوخت خارجی خود را رها کرده و با تمام توان برای شکار یاماموتو شروع به صعود کردند.
اسکورتهای ژاپنی با مشاهده هواپیماهای آمریکایی بسوی آنها شیرجه رفتند. لیکن ستوان رکس باربر توانست خود را به پشت یکی از بمب افکن ها رسانده و آتش سنگین توپ بیست میلیمتری خود را روانه موتور راست و بدنه آن نماید. بمب افکن مزبور در حالی که دود سنگینی از موتور آن بر می خاست شروع به غلتیدن به چپ و کاهش سریع ارتفاع نمود. با مشاهده دود غلیظی که از میان درختان جنگل برخاست باربر مطمئن شد بمب افکن مزبور سقوط کرده است. کاپیتان تامس لانفی یر توانست دومین بمب افکن را نیز ساقط نماید.
مرگ دریادار یاماموتو ضربه بزرگی به روحیه ژاپنی ها وارد آورد. جزئیات این عملیات پیچیده تا آوریل 1945 و پایان جنگ مخفی نگاهداشته شد تا فناوری رمزگشایی آمریکا برای ژاپنیها برملا نشود. این نخستین باری بود که نیروهای نظامی آمریکا دست به ترور یک فرمانده دشمن در سرزمینی خارج از آمریکا می زدند.
ویدیوی جذاب این پست را در کانال یوتیوب درخت دانش مشاهده فرمایید:
یک هواپیمای جنگی هر نوع وسیله پرندهای است که برای حمله به اهداف دشمن بکار می رود. این وسیله برای از بین بردن تجهیزات یا افراد دشمن توسط مهمات هوایی طراحی شده است. هواپیماهای جنگی تنها توسط نیروهای نظامی تهیه و بکار گرفته میشوند.
هواپیماهای جنگی را می توان بر حسب ماموریت اصلی آنها به هفت نوع اصلی تقسیم بندی کرد: جنگنده، بمبافکن، هواپیمای ضربتی، جنگ الکترونیک، گشت دریایی، چندمنظوره و بدون سرنشین.
هواپیمای جنگنده
نقش اصلی یک هواپیمای جنگنده نابود کردن هواپیماهای دشمن در نبرد هوایی در عملیات تهاجمی یا تدافعی است. بسیاری از جنگنده ها دارای قابلیت حمله به اهداف زمینی نیز هستند که به آنها اجازه می دهد ماموریت بمباران اهداف زمینی دشمن یا پشتیبانی هوایی نزدیک را نیز انجام دهند. یک جنگنده می تواند گستره متنوعی از تسلیحات را حمل کند: از جمله مسلسل، توپ خودکار، راکت، موشک هدایت شونده و بمب.
بسیاری از جنگندههای مدرن دارای قابلیت حمله به هواپیمای دشمن از فاصله دور هستند، پیش از اینکه هواپیمای دشمن قادر به آشکارسازی آنها باشد. مدرنترین جنگنده های حال حاضر از نسل پنجم و دارای قابلیت رادارگریزی هستند. در حال حاضر اف 22 رپتور بی رقیب ترین جنگنده شکاری دنیا محسوب می شود. قابلیت رادارگریزی حداکثری و تسلیحات مدرن همراه با ابرمانورپذیری به این جنگنده قابلیت از بین بردن هدف در اولین برخورد را داده است.
سایر جنگنده های مدرن عبارتند از اف 35 لایتنینگ 2، اف 15 ایگل و سوخوی 35. مدرنترین جنگنده روسیه سوخوی 57 رادارگریز است که تاکنون در شمارگان معدودی به خدمت گرفته شده است.
بمب افکن
بمب افکن ها عموما بزرگتر، سنگین تر و از مانورپذیری کمتری نسبت به جنگنده ها برخوردارند. آنها میتوانند بار بزرگی از بمب، اژدر یا موشک کروز حمل کنند. بمب افکن ها منحصرا برای حمله به اهداف زمینی ساخته شده و برای درگیری هوایی از چالاکی کافی برخوردار نیستند. تعداد اندکی از بمب افکن ها مانند بی 2 اسپیریت دارای قابلیت رادارگریزی هستند که آنها را از آشکارسازی توسط دشمن مصون می دارد.
معروفترین بمب افکن کارآزموده در بسیاری از جنگها، بی 52 استراتو فورترس است که از سال 1952 تاکنون در خدمت نیروی هوایی آمریکا است. بزرگترین هواپیمای جنگی حال حاضر دنیا توپولف تی یو 160 روسیه با 54 متر طول و قابلیت حمل 45 هزار کیلوگرم مهمات بصورت موشک کروز یا موشک های مجهز به کلاهک هسته ای است. این بمب افکن سریعترین از نوع خود نیز بشمار می رود و می تواند به حداکثر سرعت 2200 کیلومتر بر ساعت دست یابد.
هواپیمای ضربتی
هواپیمای ضربتی برای پشتیبانی از نیروهای خودی مورد استفاده قرار می گیرد. این هواپیماهای جنگی می توانند اهداف زمینی را با دقت بالاتری نسبت به بمب افکن ها مورد حمله قرار دهند و برای مقابله با دفاع هوایی سطح پایین دشمن در هنگام حمله بطور خاص طراحی شده اند. پشتیبانی هوایی نزدیک یکی از نقش های مهم این هواپیماهای نظامی است. یکی از معروفترین این گونه، ای 10 تاندربولت نیروی هوایی آمریکا است که بویژه به واسطه توپ زیردماغه خود موسوم به آونجر معروف است. این هواپیمای ضربتی در طول چندین دهه از بوته آزمون پیروز بیرون آمده و نقش مهمی در پشتیبانی از نیروهای زمینی ارتش آمریکا ایفا نموده است. هواپیمای ضربتی اصلی ارتش روسیه، سوخوی 34 است که نمونه بازطراحی شده سوخوی 27 با افزودن قابلیت حمله به اهداف زمینی بشمار می رود. یکی از خاصترین هواپیماهای ضربتی هرکولس ای - سی 130 است که بواسطه توپهای سنگین هدایت لیزری آن به کشتی توپدار هوایی موسوم شده است.
هواپیمای جنگ الکترونیکی
یک هواپیمای جنگ الکترونیکی به جنگ افزارهای الکترونیکی مجهز شده است که برای کاهش اثربخشی رادار دشمن و سیستم های رادیویی آن از طریق جمینگ رادار و روشهای فریب بکار می روند. در جمینگ رادار، سیگنالهای رادیویی با طیف فرکانسی معین بسوی رادار دشمن گسیل می شود تا با اشباع گیرنده آن با نویز یا اطلاعات غلط از توانایی آن در آشکارسازی اهداف خودی کاسته شود.
از معروفترین هواپیماهای جنگ الکترونیکی میتوان به EA-6B Prowler اشاره کرد که در فاصله سالهای 1971 تا 2019 هواپیمای اصلی جنگ الکترونیکی نیروی هوایی آمریکا بوده است. این هواپیما علاوه بر مجموعه کاملی از جنگ افزارهای تولید جمینگ و پارازیت الکترونیکی، به 4 موشک ضدتشعشع هارم مجهز بود که قادرند بر امواج رادار دشمن سوار شده و فرستنده های رادار دشمن را از بین ببرند.
در سال 2019 این هواپیما با نمونه تغییر یافته اف 18 سوپر هورنت موسوم به گراولر جایگزین شد که دارای یک سیستم یکپارچه شناسایی امواج رادار دشمن و جمینگ الکترونیکی است. این هواپیما می تواند مجموعه کاملی از موشکهای ضد رادار با خود حمل کند.
هواپیمای گشت دریایی
اینگونه هواپیما برای پرواز درازمدت بر روی دریا بویژه در نقش ضدزیر دریایی بکار می رود. عملیات نجات و امداد نیز از جمله وظایف هواپیمای گشت دریایی است. بیشتر هواپیماهای گشت دریایی با تغییر نمونه های موجود و افزودن تجهیزات تخصصی ساخته شده اند، مانند بوئینگ پی ایت پوزیدئون که تغییریافته یک هواپیمای مسافربری بوئینگ 737 است.
هواپیمای پی ایت پوزیدئون مجهز به یک رادار جستجوی سطح، یک سوئیت پشتیبانی الکترونیکی و حسگر پیشرفته هوابرد است که آن را قادر می سازد با همکاری هواپیماهای بدون سرنشین و حسگرهای غوطه ور به جستجوی اهداف سطحی و زیردریایی بپردازد. همچنین انواع مختلفی از اژدر و موشک هوا به سطح برای مقابله با اهداف دریایی حمل می کند.
هواپیمای چندمنظوره
بسیاری از هواپیماهای جنگی امروزین، دارای قابلیت های چندمنظوره هستند. این هواپیماها قادرند ماموریت های نبرد هوایی و حمله به اهداف زمینی را در طی یک سورتی پرواز انجام دهند. مثالی از اینگونه هواپیماها عبارتند از اف 15 ئی استرایک ایگل، یوروفایتر تایفون و داسو رافائل. سوخوی 35 و 34 روسیه نیز دارای قابلیتهای چندمنظوره هستند.
اف 35 لایتنیگ 2، جنگنده چندمنظوره نسل پنجمی است که دارای قابلیت عمودپرواز یا نشست و برخاست از باندهای کوتاه است. از نقاط ضعف این جنگنده قابلیت محدود حمل سلاح آن در مخازن داخلی است زیرا برای حفظ قابلیت رادارگریزی در ماموریت های حساس تنها باید در مخازن داخلی و پوشیده سلاح حمل کند تا انعکاس راداری از بدنه آن به حداقل برسد.
هواپیمای بدون سرنشین
این گونه هواپیما فاقد سرنشین است ولی توسط یک اپراتور از راه دور کنترل می شود. این هواپیماها در نقش تجسسی، شناسایی اهداف و ضربتی نیز بکار می روند. معمولا تحت کنترل همزمان عامل انسانی از راه دور عمل می کنند ولی اخیرا پیشرفت های هوش مصنوعی سطوحی از خودمختاری به گونه های پیشرفته هواپیمای بدون سرنشین داده است.
حذف سرنشین انسانی باعث صرفه جویی بالایی در وزن می شود و امکان می دهد هواپیمای بدون سرنشین مدتی طولانی در هوا باقی بماند. همچنین ریسک بکارگیری آن در ماموریت های پرخطر را نیز کاهش می دهد. جنگهای اخیر از جمله جنگ میان آذربایجان و ارمنستان و اوکراین و روسیه شاهد بکارگیری وسیع هواپیمای بدون سرنشین جنگی یا درون ها بوده است.
برای مشاهده ویدیویی بسیار دیدنی درباره این موضوع به آدرس زیر مراجعه فرمایید:
کانال یوتیوب درخت دانش
مطالبی جذاب و دیدنی درباره دانش و علوم
تکنولوژی می تواند مسیر تاریخ را به یکباره تغییر دهد. زمانی که انسان نخستین ابزار سنگی را ابداع کرد سرشت تکامل خود و نسل های بعدی را از بنیان متحول ساخت. در دوم نوامبر 1942 پروژه ای سری در آلمان نازی توسط مهندسین و دانشمندان این کشور آغاز گردید که اگر به سرانجام می رسید، بشریت اکنون سرنوشتی دیگر یافته بود و ممکن بود حکومت رایش سوم تا چندین دهه ادامه پیدا کند.
با ورود آمریکا به جنگ جهانی دوم، آلمان خود را با کشوری درگیر یافت که توان صنعتی آن از مجموع کشورهای جهان بیشتر بود. بمباران بی امان صنایع کلیدی آلمان مانند کارخانجات بلبرینگ سازی شواین فورت و مخازن نفت رومانی توسط بمب افکن های دوربرد متفقین، توان تولیدی این کشور را به شدت کاهش داده بود. در این شرایط ابداع سلاحی برای مقابله با بمب افکن های مهاجم می توانست آسمان آلمان را ایمن ساخته و تداوم تولید نظامی و صنعتی آن را تضمین کند.
تسلیحات دفاع هوایی آلمان در برابر بمب افکن های بلندپرواز عبارت بود از توپهای فلک 88 میلیمتری که میتوانستند گلوله هایی تا ارتفاع 8000 متری شلیک کنند. این گلوله های سنگین در ارتفاع بالا منفجر شده و ترکش های خود را به اطراف پرتاب می کردند. سلاح دیگر هواپیماهای شکاری تیزپرواز فوکه ولف اف دبلیو 190 و مسراشمیث بی اف 109 بودند که هواپیماهای مهاجم را مستقیما مورد حمله قرار می دادند. اما برتری عددی بمب افکن ها و شکاری های اسکورت متفقین این مزیت تکنولوژیکی را بزودی بی اثر کرد.
در دوم نوامبر 1942 پروژه توسعه و ساخت موشک زمین به هوای هدایت شونده آلمان موسوم به واسرفال یا آبشار آغاز گردید. این موشک در حقیقت نمونه توسعه یافته موشک بالستیک وی 2 بود که به علت حمل سرجنگی کوچکتر ابعادی در حدود یک چهارم وی 2 را داشت. واسرفال از سوخت مایع مرکب از وینیل ایزو بوتیل اتر (vinyl isobutyl ether)، 94 درصد اسید نیتریک و 6 درصد دینیتروژن تتروکساید سود می جست که می توانست موشک را به مدت یکماه آماده پرتاب آنی قرار دهد.
هدایت موشک توسط یک سیستم ساده کنترل رادیویی فرمان دستی خط دید radio control manual command to line of sight (MCLOS) انجام می شد که برای استفاده علیه اهداف در روز موثر بود. سیگنالهای فرمان از طریق امواج رادیویی ارسال شده توسط یک جوی استیک به موشک می رسید. اپراتور با دوربین هدف را دیده و در حالی که بر روی یک صندلی چرخان قرار داشت با جوی استیک موشک را بسوی هدف هدایت می کرد.
سرعت موشک بالغ بر 1700 کیلومتر بر ساعت بود. بنابراین می توانست در کمتر از ده ثانیه به ارتفاع هشت هزار متری برسد که سقف پرواز عملیاتی بمب افکن های متفقین بشمار می رفت. یک فیوز مجاورتی کمک می کرد موشک بطور خودکار در نزدیکی هدف منفجر شده و بارانی از ترکش های مرگبار را بسوی آن گسیل کند. برد عملیاتی آن 25 کیلومتر بود بنابراین می توانست اهداف را از دوردست مورد حمله قرار دهد.
برای استفاده در شب که امکان دید مستقیم هدف و موشک وجود نداشت یک سیستم هدایت راداری به نام راین لند در حال توسعه بود که از امواج رادار برای شناسایی هدف استفاده می کرد. مکان هدف به صورت یک علامت کوچک بر روی صفحه نمایش ساده ای منعکس می شد و اپراتور می توانست با استفاده از همان جوی استیک ارسال کننده امواج کنترلی رادیویی موشک را بسوی هدف هدایت کند.
اولین مدل این سلاح برتر در مارس 1943 آزمایش شد. لیکن در آگوست 1943 مانع بزرگی بر سر راه تکمیل پروژه روی داد. دکتر والتر ثی یل Walter Thiel دانشمند و طراح برجسته آلمانی این سلاح در بمباران مفقین کشته شد. این امر باعث کاهش قابل ملاحظه سرعت توسعه سلاح شد. با این وجود در 8 مارس 1944 نخستین پرتاب موفقیت آمیز این سلاح انجام شد. تا 17 فوریه 1945 سی و پنج پرتاب موفقیت آمیز آزمایشی این سلاح انجام گرفت. در این تاریخ با نزدیک شدن متفقین مرکز پینه موند در ساحل دریای بالتیک که مقر توسعه سلاحهای موشکی آلمان بود، تخلیه گردید.
برخی مورخین صاحب نام مانند آلبرت اسپیر بر این باورند که اگر منابع کافی برای توسعه این سلاح تخصیص مییافت، آلمان میتوانست تعداد کافی از آن را به خدمت گیرد. با این کار ناوگان بمب افکنهای متفقین دچار خسارت و انهدام جدی شده و کارایی خود را از دست می داد. نتیجه امر، تداوم تولید نظامی و صنعتی آلمان و ادامه تسلط آن بر اروپا می بود.
از کانال یوتیوب درخت دانش بازدید فرمایید.
ویدیوهای جذاب با موضوع دانش، فناوری، تاریخ و ادبیات
با عضویت در کانال از انتشار محتوای علمی به زبان فارسی حمایت کنید.
در یوتیوب کلیدواژه زیر را جستجو کنید تا وارد کانال درخت دانش شوید:
@KnowledgeTree2024
ویدیویی مختصر و مفید درباره موشک کروز، سیستم های هدایتی آن و مدرنترین موشکهای کروز حال حاضر در جهان
https://www.youtube.com/watch?v=OyCvaDQyHuI
از کانال یوتیوب درخت دانش دیدن فرمایید.
ویدیوهایی با موضوعات متنوع درباره علوم، فناوری، تاریخ، ادبیات و ...
کانال درخت دانش، نگاهی نو به علوم و فنون