ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
عملیات انتقام و ترور دریادار یاماموتو
لحظاتی پیش از 8 بامداد روز هفتم دسامبر 1941، 353 فروند هواپیمای جنگنده بمب افکن نیروی هوایی امپراتوری ژاپن، بطور ناگهانی به پایگاه نیروی دریایی امریکا در بندر پرل هاربر یورش بردند. این یورش بدون اعلام قبلی و در پی ماهها مذاکرات دولتهای آمریکا و ژاپن بر سر مسایل مورد اختلاف در اقیانوس آرام انجام گردید. نیروی دریایی آمریکا در آن زمان در حالت ناآمادگی کامل بسر می برد و فاقد دفاع ضدهوایی برای مقابله با حمله هواپیماهای ژاپنی بود.
نتیجه یورش برای آمریکاییان بسیار فاجعه بار بود: از هشت ناو جنگی آمریکایی که در بندر لنگر انداخته بودند، همگی نابود شده و چهار فروند آنها غرق شدند. بیش از 180 فروند هواپیمای جنگی آمریکا بر روی زمین نابود شد. دو هزار و سیصد و نود سه ملوان و غیرنظامی آمریکایی کشته شدند و 1178 نفر نیز زخمی گردیدند. این واقعه یکی از مرگبارترین حوادث در تاریخ جنگهای آمریکا بشمار می رفت.
این واقعه شوک بزرگی برای مردم آمریکا و سیاستمداران آن بود. پرزیدنت روزولت در سخنرانی معروف خود در کنگره آن روز را روز ننگ و رسوایی ابدی نامید و به امپراتوری ژاپن اعلام جنگ کرد. ورود آمریکا با قدرت صنعتی و توان تولیدی عظیم خود به عرصه جنگ جهانی دوم واقعه مهمی برای هر دو طرف نبرد بود. مشهور است که وینستون چرچیل که تا پیش از این ناامیدانه می کوشید پای آمریکا را به جنگ باز کرده و از مخمصه ای که بریتانیا در نبرد با آلمان نازی در آن گرفتار شده بود نجات یابد، پس از اعلام جنگ آمریکا به ژاپن گفت: ما جنگ را خواهیم برد در حالی که در آن سوی آبها هیتلر پیشوای آلمان نازی این جمله را بر زبان آورد: ما دیگر نمی توانیم ببازیم.
طراح عملیات پرل هاربر، دریادار ایسوروکو یاماموتو فرمانده کل ناوگان نیروی دریایی امپراتوری ژاپن بود. یاماموتو از یک خانواده معروف سامورایی در ژاپن برخاسته و با پیوستن به آکادمی نیروی دریایی امپراتوری ژاپن پلکان ترقی را بسرعت پیموده بود. او در جنگ دریایی معروف 1905 میان ژاپن و روسیه در ناو گشتی زرهی نیشین خدمت کرده و در نبرد تسوشیما زخمی شده بود. این جنگ به شکست مفتضحانه نیروی دریایی امپراتوری روسیه انجامیده و بر اعتبار ژاپن در منطقه افزوده بود.
یاماموتو در فاصله سالهای 1919 تا 1921 در دانشگاه هاروارد آمریکا تحصیل کرده و به عنوان وابسته نیروی دریایی مسافرتهایی در این کشور انجام داد. در طی این سالها او به اهمیت نیروی دریایی در برقراری هژمونی نظامی بر آسیای جنوب شرقی پی برد و از مروجان این سیاست در دستگاه حکومتی ژاپن بود.
هدف از یورش به پرل هاربر، بازداشتن ایالات متحده از دخالت در آسیای جنوب شرقی و ایجاد مانع بر سر راه اهداف توسعه طلبانه ژاپن در این منطقه بود. یاماموتو بر این باور بود که شاید یک حمله بزرگ به این پایگاه نیروی دریایی بتواند توان رزمی آمریکا در اقیانوس آرام را به میزان زیادی کاهش دهد.
اما بخت با ژاپن یار نبود. چهار ناو هواپیمابر اصلی آمریکا در زمان حمله در بندر پرل هاربر حضور نداشتند و در نتیجه آسیبی به آنها وارد نشد. با ورود آمریکا به جنگ علیه ژاپن برخی از بزرگترین نبردهای دریایی تاریخ جنگ در منطقه اقیانوس آرام شکل گرفت که از آن جمله می توان به نبرد میدوی اشاره کرد. در نبرد میدوی نیروی دریایی ژاپن چهار ناو هواپیمابر و بیش از 248 فروند هواپیمای خود را از دست داد و توان رزمی آن به میزان قابل ملاحظه ای کاهش یافت.
نام دریادار یاماموتو در اذهان آمریکاییان با قتل عام پرل هاربر عجین شده بود. واحد تجسس نیروی دریایی آمریکا از دیرباز توانسته بود کدهای مخابراتی ژاپنی ها را رمزگشایی کند. امری که با وجود شکست ژاپن در نبرد دریایی میدوی از دید آنها مغفول مانده بود. در 14 آوریل 1943 این واحد تجسس موسوم به مجیک به فرماندهان خود اطلاع داد که دریادار یاماموتو قصد دارد در 18 آوریل از رابائول به پایگاه نیروی هوایی بالالائی واقع در جزیره ای نزدیک بوگین ویل در مجاورت مجمع الجزایر سلیمان پرواز کند. قرار بر این بود دو بمب افکن سبک میتسوبیشی جی فور ام که وسط شش جنگنده زیرو اسکورت می شوند ساعت شش پایگاه رابائول را ترک کرده و ساعت هشت به وقت توکیو به بالالائی برسند.
فرانک ناکس وزیر نیروی دریایی آمریکا به دریادار چستر دبلیو نیمیتز اجازه داد در مورد حمله به کاروان دریادار یاماموتو تصمیم بگیرد. مشخص نیست آیا رییس جمهور آمریکا فرانکلین روزولت در جریان این تصمیم قرار گرفته بود یا نه. تصمیم بر این شد این عملیات با حداکثر پنهان کاری به پیش رود.
برای حمله هوایی به کاروان یاماموتو نیاز به جنگنده ای بود که بتواند مسافت 640 کیلومتری میان پایگاه نیروی دریایی آمریکا و بوگین ویل را در ارتفاع کم و زیر پوشش رادارهای ژاپنی طی کند. تنها هواپیمایی که می توانست با استفاده از مخازن سوخت خارجی چنین مسافتی را طی کرده و از قدرت آتش کافی برخوردار باشد، پی 38 لایتنینگ بود.
هجده پی 38 برای این ماموریت تحت نام عملیات انتقام، تخصیص داده شدند و فرماندهی گروه به سرگرد جان دبلیو میچل واگذار شد که خود از تکخالهای نیروی هوایی بود. گروه در ساعت هفت و بیست و پنج دقیقه روز 18 آوریل از پایگاه کیوکوم در گوادال کانال برخاستند. آنها در ارتفاع پایین بدون برقراری ارتباط رادیویی پرواز کرده و در ساعت 9:34 دقیقه به محل تخمینی ملاقات با کاروان یاماموتو رسیدند.
در همین زمان گروه هواپیماهای حامل یاماموتو از میان ابرهای نازک پدیدار گردید. پی 38 ها مخازن سوخت خارجی خود را رها کرده و با تمام توان برای شکار یاماموتو شروع به صعود کردند.
اسکورتهای ژاپنی با مشاهده هواپیماهای آمریکایی بسوی آنها شیرجه رفتند. لیکن ستوان رکس باربر توانست خود را به پشت یکی از بمب افکن ها رسانده و آتش سنگین توپ بیست میلیمتری خود را روانه موتور راست و بدنه آن نماید. بمب افکن مزبور در حالی که دود سنگینی از موتور آن بر می خاست شروع به غلتیدن به چپ و کاهش سریع ارتفاع نمود. با مشاهده دود غلیظی که از میان درختان جنگل برخاست باربر مطمئن شد بمب افکن مزبور سقوط کرده است. کاپیتان تامس لانفی یر توانست دومین بمب افکن را نیز ساقط نماید.
مرگ دریادار یاماموتو ضربه بزرگی به روحیه ژاپنی ها وارد آورد. جزئیات این عملیات پیچیده تا آوریل 1945 و پایان جنگ مخفی نگاهداشته شد تا فناوری رمزگشایی آمریکا برای ژاپنیها برملا نشود. این نخستین باری بود که نیروهای نظامی آمریکا دست به ترور یک فرمانده دشمن در سرزمینی خارج از آمریکا می زدند.
ویدیوی جذاب این پست را در کانال یوتیوب درخت دانش مشاهده فرمایید:
مورچهها از پرشمارترین حشرات هستند و در مناطق استوایی گاهی تا نیمی از جمعیت حشرات را به خود اختصاص می دهند. این حشره کوچک و به ظاهر بی اهمیت جایگاه مهمی در هرم غذایی موجودات زنده دارد و نقش بسیار مهمی در طبیعت ایفا میکند.
تنوع گونههای مورچگان براستی حیرت انگیز است. حدود 12000 گونه مختلف از مورچه در سراسر دنیا زندگی می کنند. مورچه ها در تمام مناطق از سطح زمین گرفته تا اعماق زمین و جنگل های بارانی یافت می شوند. حتی آسمان نیز می تواند محل جولان مورچگان پرنده باشد.
برخی گونه های مورچگان می توانند بسیار مهاجم باشند. مورچه گلوله ای دردناک ترین نیش را در دنیا دارد. این مورچه که در جنگل های مرطوب آمازون زندگی می کند نیشی به دردناکی برخورد یک گلوله با بدن دارد. مورچههای آتش سالانه سه میلیارد دلار خسارت ببار می آورند! این مورچه قرمز آمریکای شمالی با وجود کوچکی جثه، نیشی سوزان دارد و سالانه میلیونها دلار به مزارع و دامها در آمریکا لطمه وارد می کند.
مورچه ها طولانی ترین عمر را در میان حشرات دارند. برخلاف برخی حشرات که تنها چند روز یا حتی چند ساعت عمر می کنند، یک گونه خاص مورچه به نام پوگونومیرمکس او وای هیآی Pogonomyrmex Owyheei حدود 30 سال عمر می کند!
برحسب اندازه جثه، مورچه ها نیرومندترین موجودات دنیا بشمار می روند. یک مورچه می تواند تا 50 برابر وزن خود را حمل کند که در دنیای جانوران بی مانند است. مانند اینکه شما بتوانید یک وزنه 3500 کیلوگرمی را حمل کنید!
مورچه ها اجتماعی ترین موجودات دنیا هستند. هر کولونی مورچه ای از یک یا چند ملکه تخم گذار و جمعیت بزرگی از مورچه های ماده کارگر تشکیل می شود که وظیفه خدمت به ملکه، ساخت و نگهداری آشیانه، جستجوی غذا و مراقبت از کودکان را به عهده دارند. مورچه های نر دارای بال هستند و تنها وظیفه آنها جفت گیری با ملکه است.
مورچه ها دارای گوش نیستند و برخی آنها حتی چشم ندارند! مورچه ها با گوش دادن به ارتعاشات زمین از طریق پاهای خود احساس می کنند و برخی از طریق آنتن های خود با هم ارتباط برقرار می کنند. آنها می توانند سیگنالهایی شیمیایی به نام فرمون از بدن خود آزاد کنند که حاوی پیام هایی برای سایر مورچگان هستند. در نزدیک منابع غذا ردی از فرمون ها بجای می گذارند و حتی از آن برای جذب جنس مخالف استفاده می کنند.
در سال 2000 در آرژانتین یک کولونی عظیم از مورچگان یافت شد که در آن 33 جمعیت از مورچگان زندگی می کردند و یک ابرکولونی غول آسا ساخته بودند. میلیونها آشیانه در این ابرکولونی ساخته شده و میلیاردها مورچه کارگر در آن زندگی می کردند! این بزرگترین لانه کشف شده از مورچگان دارای گستره ای 5900 کیلومتری بوده است!
با مور گفت مار، سحرگه بمرغزار کاز ضعف و بیخودی، تو چنین خردی و نزار
همچون تو، ناتوان نشنیدم بهیچ جا هر چند دیدهام چو تو جنبندگان هزار
غافل چرا روی، که کشندت چو غافلان پشت از چه خم کنی، که نهندت به پشت بار
سر بر فراز، تا نزنندت بسر قفا تن نیکدار، تا ندهندت به تن فشار
از سست کاری، اینهمه سختی کشی و رنج بی موجبی کسی نشد، ایدوست، چون تو خوار
آن را که پای ظلم نهد بر سرت، بزن چالاک باش همچو من، اندر زمان کار
از خویشتن دفاع کن، ارزان که زندهای از من، ببین چگونه کند هر کسی فرار
از بهر نیم دانه، تو عمری تلف کنی من صبح موش صید کنم، شام سوسمار
همواره در گذرگه خلقی، تو تیرهروز هر روز پایمالی و هر لحظه بیقرار
خندید مور و گفت، چنین است رسم و راه از رنج و سعی خویش، مرا نیست هیچ عار
آسوده آنکه در پی گنجی کشید رنج شاد آنکه چون منش، قدمی بود استوار
بیهش چه خوانیم، که ندیدست هیچ کس مانند مور، عاقبت اندیش و هوشیار
من، دانهای به لانه کشم با هزار سعی از پا دراوفتم به ره اندر، هزار بار
از کار سخت خود نکنم هیچ شکوه، زانک ناکرده کار، مینتوان زیست کامکار
شادم که نیست نیروی آزار کردنم در زحمت است، آنکه تو هستیش در جوار
جز بددلی و فکرت پستت، چه خصلتی است از مردم زمانه، ترا کیست دوستدار
مورم، کسی مرا نکشد هیچگه بعمد ماری تو، هر کجاست بکوبند مغز مار
با بد، به جز بدی نکند چرخ نیلگون از خار، هیچ میوه نچیدند غیر خار
جز نام نیک و زشت، نماند ز کارها جز نیکوئی مکن، که جهان نیست پایدار
(پروین اعتصامی)
ویدیوی جذاب دنیای شگفت مورچگان را در یوتیوب ببینید:
او را بزرگترین بازیکن فوتبال تاریخ و یکی از ابرستاره های بی تکرار ورزش می دانند. او به تنهایی تیم آرژانتین را به دروازه پیروزی جام جهانی در سال 1986 هدایت کرد و باعث تحول فوتبال در آرژانتین، ایتالیا و اسپانیا شد. مربی دوران نوجوانی اش او را از سیارهای دیگر می دانست. اریک کانتونا اسطوره فرانسوی او را همواره صدرنشین فوتبال جهان می خواند و خوزه مورینیو او را جادوگری میدانست که از پیش معلوم نیست چه شعبده ای بر روی توپ اجرا خواهد کرد.
با این وجود مسیر زندگی حرفه ای این اسطوره تکرار نشدنی توسط اعتیاد درازمدت به مواد مخدر و دوبار ممنوعیت از فعالیت ورزشی مخدوش گردیده بود. او پس از بازنشستگی اغلب با مشکلات سلامتی دست و پنجه نرم می کرد.
دیه گو آرماندو مارادونا در 30 اکتبر 1960 در ویلا فیوریتو، شهرکی پیرامون بوئنوس آیرس آرژانتین در یک خانواده فقیر با هشت فرزند بدنیا آمد. اولین توپ فوتبال را در سه سالگی هدیه گرفت و از آن پس فوتبال به تمام زندگی او تبدیل شد.
در سن ده سالگی به تیم نوجوانان لوس سبولیتاس پیوست که یکی از بزرگترین باشگاه های آرژانتین بود. او با نشان دادن نبوغ استثنایی در سن نونهالی، باشگاه خود را با 136 بازی بدون شکست به قله قهرمانی هدایت کرد. او در نقش یک هافبک ریزاندام ولی بی باک، شهرتی بی مانند به عنوان خالق موقعیت های گل استثنایی برای خود و سایر همبازی هایش کسب کرد.
در سال 1982 مارادونا با یک قرارداد 5 میلیون پاوندی به تیم بارسلونا پیوست و عنوان گرانقیمت ترین بازیکن فوتبال دنیا را از آن خود کرد. او در بازی های جام ملی اسپانیا موسوم به کوپا دل ری بازیهای درخشانی از خود به نمایش گذاشت و حتی از سوی طرفداران تیم مقابل نیز تشویق می شد.
بیست و چهارم سپتامبر 1983 روزی تعیین کننده در تاریخ زندگی مارادونا بود. قصاب بیلبائو نامی بود که بازیکن بدنام این تیم آندونی گوی گوچه آ برای خود دست و پا کرده بود. این مدافع خشن به تکل های وحشیانه خود معروف بود که در موارد متعددی باعث ایراد جراحات جدی به بازیکنان حریف گردیده بود. در این روز گوی گوچه آ یکی از بی رحمانه ترین تکل های خود را بر روی پای مارادونا اجرا کرد و باعث شکستگی قوزک پای او شد. درد ناشی از این جراحت مدتها پس از بازگشت مارادونا به فوتبال او را رنج می داد و یکی از عوامل روی آوردن او به مصرف مواد مخدر برای تسکین درد گردید.
نقطه اوج مسیر حرفه ای او به عنوان عضوی از تیم ملی فوتبال آرژانتین در جام جهانی 1986 مکزیک رقم خورد. او یک تنه تیمش را به سوی قهرمانی جام جهانی هدایت کرد. دیدنی ترین بازی این دوره از جام جهانی بازی در برابر انگلستان و دو گل به یادماندنی مارادونا به این تیم بود.
گل اول بطور غیرقانونی و با دست چپ مارادونا به ثمر رسید ولی مارادونا بعدها ادعا کرد دست خدا در این گل در کار بوده است. مارادونا برای گل دوم نیازی به کمک ماوراء طبیعی نداشت و با توانایی ابر انسانی خود خیل مدافعان تیم حریف را پشت سر گذاشت و توپ را از فاصله نزدیک به تور دروازه دوخت.
به عنوان یک هافبک تنومند و سرسخت، مارادونا قهرمان طبقات پایین آرژانتین و نیز جنوب ایتالیا بود. او تیم ناپولی جنوب فقیر ایتالیا را در برابر تیم های ثروتمند شمال این کشور به مقام قهرمانی رساند. 490 بازی باشگاهی را در طی 21 سال فوتبال حرفه ای خود انجام داد که با به ثمر رساندن 259 گل به همراه بود. در چهار جام جهانی بازی کرد و 34 گل خیره کننده در 91 بازی جهانی برای تیم آرژانتین به ثمر رساند.
با وجود شروع خیره کننده در جام جهانی 1994 مارادونا نتوانست این جام را به پایان برساند و به علت استفاده از داروی نیروزای اپیدرین از ادامه حضور در این جام محروم شد. از سال 2008 به بعد عملکرد او به عنوان یک مربی رو به افول نهاد و حتی قراردادش با تیم ملی امارات کمتر از یکسال به طول انجامید.
مارادونا از میانه دهه 1980 تا 2004 به مصرف کوکائین معتاد گردید. یکی از دلایل این اعتیاد، دردهای شدیدی بود که به علت شکستگی قوزک پایش در بازی در برابر تیم بیلبائو عارض او می شد. بسیاری منتقدان ورزشی جریمه ملایم گویگوچه آ مدافع خشن بیلبائو را لکه ننگی بر دامن فیفا می دانند زیرا او با تکل های خشن خود صدمات بسیاری بر برخی مطرح ترین بازیکنان فوتبال جهان وارد ساخته و باعث نابودی زندگی حرفه ای آنان شده بود.
سالهای پایانی زندگی مارادونا همراه با اضافه وزن و بیماری های جسمی فراوانی بود که اعتیاد به مواد مخدر آن را تشدید می ساخت. او پس از عمل جراحی مغز در 12 نوامبر 2020 از بیمارستان مرخص شد اما در 25 نوامبر در سن شصت سالگی، در خواب دچار سکته مغزی شده و چشم از جهان فروبست. بدین ترتیب پرونده زندگی یکی از بزرگترین نوابغ ورزش تاریخ دنیا بسته شد.
برای مشاهده ویدیوی جذاب این پست در کانال یوتیوب درخت دانش روی تصویر زیر کلیک کنید: