ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
گردآوری و تالیف: اصغر ناصری
هفتم دسامبر 1941 برای همیشه نقطه عطف بزرگی در تاریخ بشمار می رود. در این روز نیروی دریایی امپراطوری ژاپن بطور غیرمنتظره به ناوگان اقیانوس آرام ایالات متحده که در بندر پرل هاربر لنگر انداخته بود حمله کرد. این حمله زمانی آغاز شد که هنوز مذاکرات ترک مخاصمه میان آمریکا و ژاپن ادامه داشت و نیروهای مستقر در پرل هاربر هیچگونه آمادگی دفاعی نداشتند. هدف اصلی ژاپن و معمار سیاست تهاجمی دریایی این کشور یعنی آدمیرال ایسوروکو یاماموتو، وارد کردن ضربه ای کاری به نیروی دریایی آمریکا و وادار ساختن این کشور به پذیرفتن شرایط ژاپن در مذاکرات صلح بود. ساعت 7:48 صبح این پایگاه توسط 353 هواپیمای جنگی ژاپن مورد حمله قرار گرفت. نتیجه حمله برای نیروی دریایی آمریکا بسیار مصیبت بار بود: بیش از 2335 نفر از نیروهای آمریکایی کشته شده و 8 رزمناو غرق شدند. 188 هواپیمای جنگی آمریکا نیز بر روی زمین نابود شدند. شانس بزرگ نیروی دریایی آمریکا این بود که سه ناو هواپیمابر اصلی اینترپرایز، لگزینگتون و ساراتوگا در بندر حضور نداشتند.
پرل هاربر از دوربین یک خلبان مهاجم ژاپن
فردای آن روز فرانکلین دی. روزولت رییس جمهور آمریکا با همراهی کنگره به ژاپن اعلام جنگ کرد. بدین ترتیب بزرگترین قدرت صنعتی دنیا وارد جگ جهانی دوم شد. امری که سرنوشت جنگ را به ضرر متحدین رقم زد.
به فاصل کوتاهی از حمله نیروهای امپراطوری ژاپن حملات وسیعی را در اقیانوسیه برای تصرف پایگاه های متفقین آغاز کردند. تا هشتم می 1942 ژاپن موفق به تصرف تایلند، گوآم، فیلیپین، سنگاپور، جزایر مارشال و بسیاری مناطق حضور متفقین در اقیانوسیه شده و استرالیا را بشدت مورد تهدید قرار داده بود. حاکمان ژاپن در پیش چشم مردمانشان چنین وانمود می کردند که خاک اصلی ژاپن دور از دسترس دشمنان است. روحیه نیروهای آمریکایی از این شکست های متوالی بشدت متزلزل شده بود. ایالات متحده به یک پیروزی سریع تاکتیکی نیاز داشت.
روزولت فرمان حمله هوایی به توکیو را در دسامبر 1941 صادر کرده بود ولی مشاورین نظامی او قادر به طراحی یک عملیات شدنی نبودند. در آن زمان متفقین پایگاه هوایی نزدیک به خاک اصلی ژاپن نداشتند تا بتوانند بمب افکن های سنگین خود را در آنجا مستقر سازند.
در ژانویه 1942 راه حل موثری برای این معما پیدا شد. نابغه ای نظامی از نیروی هوایی آمریکا به نام سرهنگ جیمز دولیتل که مامور طراحی عملیات شده بود، بمب افکن متوسط B-25 میشل را برای این کار انتخاب کرد. شانزده بمب افکن تغییریافته از این نوع باید در این ماموریت از عرشه یک ناو هواپیمابر برخاسته و برای بمباران خاک اصلی ژاپن اعزام می شدند. این تغییرات شامل جدا کردن تمامی قطعات فلزی غیر ضروری و افزودن تعدادی مخزن سوخت به هواپیما بود. قرار بر این بود که ناو هواپیمابر جدید هورنت بمب افکن ها را به فاصله 640 کیلومتری خاک ژاپن حمل کرده و از آنجا این بمب افکن ها برای بمباران اعزام شوند.
دوم آوریل 1942 ناو هواپیمابر هورنت با 16 بمب افکنی که در عرشه عقبی پارک شده بودند در حالی که از سوی ناو هواپیمابر اینترپرایز و 4 رزمناو همراهی می شد حرکت خود را آغاز کرد. در فاصله 960 کیلومتری خاک ژاپن یک کشتی ژاپنی مشاهده شده و سریعا توسط یکی از رزمناوها توقیف گردید. آمریکایی ها چنین تصور گردند که حضور آنها به توکیو مخابره شده و بزودی مورد حمله قرار خواهند گرفت. بنابراین تصمیم گرفتند زودتر از موعد برنامه ریزی شده ماموریت را آغاز کنند.
قبل از شروع ماموریت سرهنگ دولیتل 79 خلبان همراه خود را فراخواند و به آنان گفت شانس بازگشت بسیار اندک است بنابراین آزادند که از ادامه ماموریت انصراف دهند. هیچکدام از عزم خود بازنگشتند. ابتدا دولیتل از عرشه هورنت برخاست و سپس 15 بمب افکن دیگر از او تبعیت کردند.
برخاستن یک بی - 25 از عرشه هورنت
در ساعت 12:30 بعدازظهر، دولیتل تا ارتفاع 300 متری بر فراز توکیو اوج گرفت و 4 بمب آتش زای خود را رها کرد. سایر بمب افکن ها نیز از او تبعیت کرده و بمب های خود را بر فراز توکیو، یوکوهاما، ناگویا و کوبه فرو ریختند. تمامی بمب افکن ها بدون کمترین مقاومتی از آسمان ژاپن گریختند.
پس از فروریختن وحشت بر خاک ژاپن، بمب افکن ها بسوی شرق متوجه شدند تا در مکان از پیش تعیین شده در خاک چین فرود آیند. طوفانهای شدید دریای چین و شروع زودهنگام ماموریت باعث شد آنها سوخت کافی برای رسیدن به مقصد از پیش تعیین شده نداشته باشند.
یکی از بمب افکنها در ولادی وستک شوروی فرود آمد . خدمه و خود هواپیما توسط نیروهای شوروی توقیف شدند. 15 بمب افکن مابقی در چین فرود سختی داشتند. از 80 خلبان و خدمه، 5 تن در روسیه زندانی شدند و 5 تن نیز هنگام ترک هواپیما کشته شدند. هشت تن نیز توسط ژاپنی های خشمگین اسیر شدند که از آن میان سه تن را بجرم جنایت جنگی اعدام کردند. یک تن نیز در گوشه اردوگاه از گرسنگی مرد و 4 تن باقیمانده در پایان جنگ آزاد شدند. 62 تن از جمله سرهنگ دولیتل توسط نیروهای مقاومت چین (که شرق کشورشان توسط ژاپن تسخیر شده بود) نجات داده شده و موفق به فرار به پایگاه نیروی دریایی آمریکا شدند. دولیتل تمامی هواپیماها و 22 درصد خدمه خود را از دست داده بود و تصور می کرد که در بازگشت محاکمه نظامی شود. اما این حمله به همان نسبت که ضربه بزرگی به روحیه ژاپنیها و افسانه شکست ناپذیری آنها شده بود، باعث تقویت روحیه نیروهای آمریکایی شد بطوری که رییس جمهور آمریکا روزولت ضمن استقبال گرم از دولیتل نشان افتخار به او اعطا کرد. سرهنگ دولیتل با دو درجه ارتقا اکنون به مقام ژنرالی رسیده بود.
اعطای نشان افتخار به دولیتل توسط رییس جمهور آمریکا
آسیب فیزیکی وارده به ژاپن چندان مهم نبود. 90 ساختمان از جمله کارخانه ساخت موتور دیزل، فولاد و کارخانه ساخت هواپیما نابود شدند.
اما می 1942 برای چینی ها بسیار مصیبت بار بود. ژاپنی ها که از مشارکت چینی ها در عملیات فرار آمریکایی ها بسیار خشمپین بودند، با هدف تامین امنیت پایگاه های هوایی خود در چین و تنبیه روستاییان به منطقه وسیعی از منچوری حمله برده و حدود 250 هزار نفر از مردم چین را در استانهای چکیانگ و کیانگ زو قتل عام کردند.
تلاش آلمان هیتلری برای ساخت موشک زمین به هوا
جنگ هوایی بر فراز اروپای غربی سرنوشت بسیار متفاوتی می داشت اگر رهبری حزب نازی توانسته بود پروژه های موشک زمین به هوای خود را زودتر به سرانجام برساند. در این صورت حملات هوایی متفقین با بمب افکن های سنگین به شکست می انجامید. این حملات در سالهای 1944 و 1945 بخش های بزرگی از پایگاه صنعتی زمان جنگ آلمان را از بین بردند. در اواخر جنگ، آلمان تنها چندماه با توانایی پرتاب موشکهای زمین به هوا در تعداد زیاد فاصله داشت که می توانستند تلفات بزرگی بر بمب افکنهای متفقین وارد سازند. اینکه متفقین چندماه تا مواجهه با تهدید موشکهای زمین به هوای آلمان فاصله داشتند بدرستی روشن نیست لیکن تصور تلفات عظیم متفقین در صورت بکارگیری این سلاحها می تواند برای آنها بسیار خوفناک باشد.
انگیزه کار بر روی موشکهای زمین به هوا (SAM) تهاجم روزافزون بمب افکنهای متفقین به صنایع حیاتی آلمان بود که توان تولید سلاح و مهمات آلمان را بسرعت تحلیل برد. تا انتهای جنگ آلمان پنج سیستم موشکهای زمین به هوا در دست توسعه داشت که درجات متفاوتی از موفقیت را پشت سر گذرانده بودند.
کاملترین آنها واسرفال (Waeerfall) به معنای آبشار بود که پس از جنگ مبنای توسعه موشکهای زمین به هوای نایک آمریکا و R-101 روسیه قرار گرفت. موشکهای زمین به هوا امروزه بسیار فراگیر هستند و بیشترین تعداد تلفات هواپیماهای جنگی از دهه 1960 بدین سو بواسطه این سلاح روی داده است. تعداد زیاد و مهارت مورد نیاز اپراتوری نسبتا کم آنها را به سلاحی برتر در دفاع هوایی تبدیل کرده است.
مهمترین افراد موثر در ساخت موشکهای زمین به هوا دکتر ثی یل (Thiel) و ورنر فون براون معروف بودند. برخلاف موشکهای زمین به زمین V-2 که علیه لندن بکار رفته و هر زمانی قابل پرتاب بودند، موشکهای زمین به هوا باید توانایی آماده بودن برای مدت طولانی را دارا می بودند که به معنای ضرورت استفاده از ترکیب سوختی به غیر از اکسیژن مایع و الکل است. سوخت واسرفال از مخلوط وینیل ایزوبوتیل و یک اکسید کننده متشکل از 90 درصد اسید نیتریک و 10 درصد اسید سولفوریک ساخته شده بود. اگر این موشک در سال 1944 عملیاتی می شد می توانست سرنوشت جنگ را عوض کند. زیرا صنایع آلمان مصون از حملات متفقین باقی مانده و توان آلمان برای جنگ از بین نمی رفت. لیکن با یک تصمیم غلط، منابع موجود برای ساخت موشکهای زمین به زمین V-2 صرف شد. بیش از 3000 موشک وی 2 بسوی لندن شلیک شد که اثر نظامی ناچیزی داشتند. پس از جنگ این آمریکایی ها و روسها بودند که از نتایج تحقیقات نوابغ آلمانی بسود خود استفاده کردند.
منبع: مجله Milestone
جنگنده های نسل ششم
گردآوری و تالیف: اصغر ناصری
جنگنده های نسل پنجم دارای مشخصاتی از قبیل رادارگریزی و لینک داده ها برای ارسال و دریافت سریع داده هستند. این مشخصات به جنگنده های مزبور امکان می دهد به مناطق دشمن با پوشش راداری سنگین نفوذ کرده و با دریافت داده های آگاهی موقعیتی از منابع مختلف زمینی، هوایی و ماهواره ای، از موقعیت دقیق اهداف و مخاطرات پیرامون بخوبی آگاه باشند. ابرکامپیوترهای موجود در این هواپیماها امکان می دهد نقشه دقیقی از اهداف زمینی با قدرت تفکیک بالا تهیه شده و خلبان بتواند از ارتفاع بالا اهداف زمینی متحرک را با بمب های هوشمند با دقتی بسیار بالا مورد هدف قرار دهد. توسعه جنگنده های نسل پنجم پاسخی بوده است به پیشرفت تکنولوژیکی موشک های زمین به هوا و ابداع رادارهای اسکن الکترونیکی آرایه فازی که قادرند ده ها هدف را همزمان بطور پیوسته در برد و ارتفاع زیاد مورد ردیابی قرار دهند. این پیشرفت ها فضای هوایی دشمن را برای هواپیماهای نسل چهارم مانند F-15C و F-16 بسیار خطرناک ساخته است.
ویژگی های اصلی جنگنده های نسل پنجمی را مطابق زیر می توان برشمرد:
- شکل خاص بدنه که باعث تفرق امواج رادار و کاهش احتمال دیده شدن در رادار می شود.
- بکار رفتن مواد جاذب امواج راداری در پوسته بدنه هواپیما که امواج رادار را بجای بازتاب، جب کرده و در خود مستهلک می کنند.
- طراحی خاص اگزوز هواپیما برای کاهش اثرات حرارتی و احتمال ردیابی توسط حسگرهای حرارتی
- استفاده از سیستم های کامپیوتری پیشرفته برای ترکیب داده های حاصل از رادار و تمامی حسگرهای هواپیما و بدست آوردن تصویر با کیفیت بالا از صحنه نبرد (data fusion)
- امکان ارتباط آنلاین با هواپیماهای خودی و مبادله داده ها با استفاده از دیتا لینک های پر سرعت
- امکان حمل سلاح در داخل بدنه برای کاهش خط اثر راداری هواپیما
- امکان حرکت با سرعت بالای صوت بدون استفاده از پس سوز (super cruise) . این امر باعث کاهش اثر حرارتی هواپیما در سرعت های بالا و کاهش مصرف سوخت می شود.
- استفاده از رادار با تشعشع کم برای کاهش امکان آشکارسازی فعالیت راداری هواپیما توسط دشمن
نیروی هوایی ایالات متحده تنها کشوری در جهان است که جنگنده های نسل پنجمی آماده رزم دارد. جنگنده های نسل پنجمی F-22 Raptor و F-35 Lightning II ساخت لاکهید مارتین برای ماموریت هایی مانند برتری هوایی، حمله به اهداف زمینی، شناسایی و دفاع هوایی ساخته شده اند. در سالهای اخیر، روسیه جنگنده Sukhoi Su-57 را عملیاتی کرده و چین نیز J-20 رادارگریز را وارد مراحل آزمون عملیاتی مقدماتی کرده است. کشورهای ژاپن، هند و ترکیه نیز پروژه هایی در این زمینه را دنبال می کنند. رقابت در زمینه توسعه جنگندههای نسل پنجم باعث شده قدرتهای بزرگ نظامی جهان به نسل جدیدی از هواپیماهای جنگی اندیشیده و در این موضوع سرمایه گذاری کنند.
جنگنده های F-22 و F-35 سوخوی Su-57
جنگنده های نسل ششم
با وجود گذشت بیست سال از طراحی F-22 Raptor، جنگنده های نسل پنجم هنوز به پلتفورم های قابل اعتمادی مانند F-15 تبدیل نشده اند. از این گذشته حمل سلاح در داخل بدنه باعث شده قابلیت حمل سلاح توسط جنگندههای رادارگریز محدودتر از جنگنده های قدیمی تر باشد.
به نظر می رسد روسها سرگرم مطالعه بر روی مشخصات جنگنده نسل ششم با استفاده از پلتفورم سوخوی 57 هستند. پروژه های توسعه جنگنده نسل ششم در آمریکا همچنان محرمانه باقی مانده است لیکن بنظر می رسد مشخصات اصلی این جنگنده ها بشرح زیر باشد:
- رادارگریزی هواپیماها با حذف دم و بدنه و بال یکپارچه ارتقا یافته است.
- هواپیما می تواند با تغییر سطوحی شکل خود را در پرواز تغییر داده و برای بهینه سازی هوشمند عملکرد خود بسته به نوع ماموریت مطابقت پیدا کند.
- موتور هواپیما دارای جریان هوای پیرامون اتاقک احتراق است که دمای گازهای خروجی را کاهش داده و از اثرات حرارتی خروجی موتور می کاهد.
- هواپیما قادر است مسافت های طولانی را با سرعت بالای صوت بدون استفاده از پس سوز طی کند.
- با استفاده از مایکروالکترونیک پیشرفته و یکپارچگی تمامی حسگرها، نیاز به رادار دماغه که تشعشعات زیادی می پراکند حذف شده است.
- هواپیما احتمالا مجهز به توپ لیزری است که می تواند به تعداد نامحدودی هدف را مورد اصابت قرار دهد.
- هواپیما دارای امکان ارتباط با ماهواره، ایستگاه های زمینی، هواپیماهای آواکس و سایر هواپیماهای خودی و ترکیب تمامی داده های دریافتی برای دستیابی به تصاویر با کیفیت بالا از صحنه نبرد است.
- بجای سیستم fly-by-wire از فیبر نوری برای ارتباطات داخلی هواپیما استفاده خواهد شد که علاوه بر کاهش وزن، سرعت انتقال داده ها را چندین برابر افزایش خواهد داد.
طرح مفهومی نورثروپ گرومن برای جنگنده نسل ششم طرح مفهومی بوئینگ برای جنگنده نسل ششم
در تالیف این مقاله از بخشی از منبع زیر استفاده شده است:
What the United States expects from the sixth generation fighter aircraft, Center for Air Power Studies (CAPS), 23 March 2016.