ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
تالیف: اصغر ناصری
در تالیف این سلسله مقالات از منابع دست اول و معتبر اینترتی همچون سایت:
NASA History Office: Quest for Performance, The Evolution of Modern Aircraft
استفاده شده است. لطفا در صورت نقل قول و استفاده از متن مقاله، با ذکر منبع آن (سایت دنیای علم و تکنولوژی) فرهنگ امانت داری علمی را ترویج دهید.
در فاصله میان پایان جنگ جهانی اول و آغاز سالهای پرآشوب دهه 1940 میلادی، پروازهایی ک با هدف رکوردشکنی صورت گرفت تاثیر بسیاری بر توسعه و تکامل صنعت هواپیمایی گذارد. از این میان مشهورترین آنها را می توان پرواز بدون توقف چارلز لیندبرگ از نیویورک تا پاریس در می 1927 نام برد. این عملیات هوایی باعث افزایش سریع توجه و علاقمندی به صنعت هوایی شد بطوری که شرکتهای هواپیماسازی متعددی در آمریکا پا به عرصه نهادند لیکن بسیاری از آنها در رکود اقتصادی بزرگ دهه 1930 به ورشکستگی دچار شده و از عرصه رقابت حذف گردیدند.
هواپیمای روح سنت لوئیز
هواپیمای مورد استفاده توسط لیندبرگ از نوع رایان (Ryan) با نام اختصاصی روح سنت لوئیس و تک باله بود که بدنه ای با اسکلت ساخته شده از لوله های فولادی جوشکاری شده و پوسته پارچه ای داشت. بالها نیز اسکلت چوبی داشتند. خلبان دارای دید رو به جلو نبود زیرا فضای جلوی او توسط یک مخزن سوخت 1000 لیتری اشغال می شد. بیش از نیمی از وزن 2500 کیلوگرمی هواپیما را سوخت آن به خود اختصاص می داد تا برد 6700 کیلومتری برای آن فراهم کند.
این هواپیما باعث افزایش توجه به پیکربندی هواپیماهای تک باله شده و شروعی بر کاهش اقبال هواپیماهای دوباله بود. هواپیمای تک باله قابل توجه دیگر، سه موتوره فورد با بدنه تمام فلزی بود. پوسته هواپیما آلیاژ آلومینیوم بوده و نیروی پسا را به حداقل کاهش می داد. مدل 5-AT این هواپیما می توانست تا 15 مسافر را با خود حمل کند. تعداد محدودی از این هواپیما تا سالهای 1990 نیز پرواز می کردند. لیکن سرعت پرواز این هواپیما اغلب به 160 کیلومتر در ساعت محدود می شد.
مدل لاکهید وگا (Lockheed Vega) یک هواپیمای تک باله با عملکرد بالا بود که اولین بار در 1927 پرواز کرد. سازه داخلی و پوسته خارجی هواپیما هر دو از چوب ساخته شده بودند. پوشش موتور باعث کاهش نیروی پسا می شد بطوری که وگا می توانست با سرعت 300 کیلومتر در ساعت پرواز کند که برای هواپیماهای آن زمان سرعت بالایی محسوب می شد. در طراحی آیرودینامیک هواپیما دقت زیادی شده بود طوری که ضریب پسا در نیروی بالابر صفر (zero-lift drag coefficient) آن به 0.0278 کاهش یافته بود. لیکن ارابه فرود ثابت هنوز عامل مهمی در افزایش نیروی پسا بشمار می رفت.
لاکهید وگا
اولین هواپیمایی که تمامی پیشرفت های صنعت هوایی تا آن زمان را در خود گردآورده بود، بوئینگ 247 نام داشت. کابین بسته آن 10 مسافر و سه خدمه را دربر می گرفت. سازه و پوسته این هواپیما تماما فلزی بود و از ارابه فرود حمع شدنی بهره می برد که نیروی پسا در حین پرواز را به میزان زیادی کاهش می داد.
هواپیمای قابل توجه دیگر این دوره داگلاس DC-3 بود که با تمامی معیارها می توان آن را یکی از موفق ترین هواپیماهای تولید شده در جهان دانست. این هواپیما در سال 1936 عملیاتی شد و قادر به حمل 21 مسافر بود. با این تعداد مسافر قادر بود در ارتفاع 3000 متری با سرعت 300 کیلومتر در ساعت پرواز کند. برای اولین بار شرکتهای مسافری با بهره گیری از این هواپیما توانستند به سود عملیاتی از ناحیه حمل مسافر دست یابند و دیگر به پول حاصل از حمل بسته های پستی اتکا نداشتند. موتورهای پرات اند ویتنی این هواپیما هرکدام دارای دو ردیف 7 سیلندری بودند. این آرایش در تمامی موتورهای پیستونی بعدی تقلید شد زیرا توان و عملکرد خوبی برای هواپیما فراهم می ساخت.
حدود 10926 فروند از این نوع هواپیما در فاصله سالهای 1936 تا 1945ساخته شد. پس از گذشت بیش از 60 سال از پایان جنگ جهانی دوم، هنوز چندین فروند از این هواپیما در سراسر دنیا به خدمت خود ادامه می دهند. از این نظر این هواپیما یکی از شاهکارهای مهندسی محسوب می شود.
بوئینگ بی 17 یک هواپیمای جنگی بسیار مهم این دوره بود که نمونه اولیه آن در سال 1935 پرواز کرد. نسخه B-17G این هواپیما در سراسر جنگ جهانی دوم در عرصه جنگی اروپا بکار گرفته شد و یکی از ماشین های جنگی مهم متفقین برای نابودی زیرساختهای رایش سوم بود. این هواپیما از تمام پیشرفتهای فناوری زمان خود بهره می برد و درای چهار موتور بود. با وزن ناخالص 22 هزار کیلوگرم هواپیمایی بسیار سنگین در زمان خود بشمار می رفت. موتورها مجهز به توربوشارژر بودند که از انرژی گازهای تخلیه موتور برای گرداندن توربین کمکی بهره می برد. این هواپیما دارای سقف پرواز بحرانی 7500 متر و بردی قابل ملاحظه بود. حدود 13000 فروند از این هواپیما ساخته شد که هنوز چندتایی از آنها در مقاصد مختلف مشغول به خدمت هستند.
داگلاس DC-3
بمب افکن بی17
بمب افکنی با ماموریت و قابلیت های مشابه اما ظاهری متفاوت، B-24 Liberator ساخت شرکت کانسولیدیتد بود. حجم زیاد بدنه این هواپیما بردی اندکی بیشتر نسبت به بی 17 برایش فراهم می کرد. ارتفاع پرواز بحرانی آن نیز 10000 متر یا به عبارتی 250 متر بالاتر از بی 17 بود. با حمل 2500 کیلوگرو بمب می توانست برد یکطرفه 2700 کیلومتر داشته باشد. هر دو نوع بمب افکن برای بمباران دقیق روزانه از ارتفاع بالا یعنی جای که گلوگه های ضدهوایی آلمانها قادر به رسیدن نبود منظور شده بودند. بمب افکن ها در آرایشی تنگاتنگ پرواز می کردند تا با بهره گیری از مسلسل های پرتعداد کالیبر 50 خود بتوانند با شکاری های آلمانی مقابله کنند. لیکن نرخ تلفات بالای آنها در اثر شکارشدن توسط جنگنده های آلمانی باعث محدود شدن عملیات به شب شد که امکان بمباران دقیق را منتفی می ساخت. این مشکل با فرارسیدن هواپیماهای شکاری تیزپرواز اسکورت آمریکایی مرتفع گردید و بمبارانهای مخرب روزانه از سرگرفته شد.
B-24
ارتفاع بالا تاثیری نامساعد بر خلبانان و خدمه داشت. در ارتفاع بالاتر از 7000 متر دما به حدود منهای 45 درجه سلسیوس افت می کرد و آنها مجبور بودند از لباسهایی که توسط جریان برق گرم می شد و نیز ماسکهای اکسیژن استفاده کنند. بمب افکن های نسل بعد مانند بی 29 مجهز به اتاق تحت فشار و سیستم گرمایشی بوده و خلبانان نیازی به استفاده از ماسک اکسیژن نداشتند. حدود 18000 بمب افکن بی 24 در طول جنگ ساخته شد که بیشتر از هر نوع هواپیمای جنگی دیگر آمریکا بود. همچنین نسخه ای به نام C-87 به عنوان هواپیمای باربری استفاده می شد. بی 24 در حقیقت اسب کاری پرتوان ارتش آمریکا بود.
بدون شک یکی از پیشرفته ترین محصولات نظامی جنگ جهانی دوم، بمب افکن Boeing B-29 بود که با وزن ناخالص 70000 کیلوگرم یک هواپیمای بسیار سنگین در عصر خود بشمار می رفت. این هواپیما به نظر برخی حدنهایی پیشرفت صنایع هوایی بشمار می رفت. نخستین هواپیمای جنگی با فرم آیرودینامیک و پسای بسیار کم بود که علیرغم ابعاد بزرگ و وزن سنگین خود می توانست با سرعت 560 کیلومتر بر ساعت در ارتفاع 8000 متری پرواز کند. بدین ترتیب بسیاری از جنگنده های آن زمان دارای سرعت کافی برای تعقیب این هواپیما نبودند. چهار موتور 2200 اسب بخاری و ظرفیت بالای حمل سوخت به آن بردی در حدود 5900 کیلومتر با حمل 6000 کیلوگرم بمب یا 4500 کیلومتر با حمل 10 هزار کیلوگرم بمب می دادند. این بمب افکن دارای اتاقک تحت فشار برای خلبانان و خدمه و سیستم تهویه هوای مطبوع بود. تمامی مسلسلها و توپ دم آن از راه دور بطور الکتریکی کنترل می شدند. بی 29 قادر بود در شب بمبارانهای دقیق انجام دهد و ابزاری اساسی در شکست ژاپن محسوب می شد.
B-29
بسیاری از کارشناسان، جنگنده نورث امریکن پی 51 ماستنگ را معرف بالاترین سطح توسعه فنی که یک هواپیمای ملخی می تواند بدان دست یابد، می دانند. مجهز ساختن این جنگنده به موتور خطی بی مانند رولزرویس مرلین آن را به یک شکاری تیزپرواز تبدیل کرد. ظاهر آیرودینامیک آن، مساحت پیشانی کم موتور و مساحت نسبتا کم بدنه نیز در این راستا بسیار موثر بودند. سیستم خنک کننده موتور طوری بود هوای خنک ساز نیز یک پیش رانه خالص ایجاد می کرد. بدین ترتیب هواپیما دارای ضریب پسای بسیار کمی نیز بود. پی 51 اولین هواپیمایی بود که از مقاطع ایرفویل بال جریان لایه ای استفاده می کرد که امکان دستیابی آن به سرعتهای بالایی را فراهم می ساخت. در ارتفاع 8000 متری می توانست به سرعت 700 کیلومتر در سرعت دست یابد که بدین ترتیب سریعتر از بسیاری هواپیماهای آن زمان بود. پی 51 می توانست تا ارتفاع 13500 متری اوج بگیرد و تسلیحات آن شامل شش مسلسل کالیبر 50، دو بمب 500 کیلویی یا شش راکت 5 اینچی بود. با حمل مخزن سوخت کمکی به برد 2600 کیلومتر دست می یافت و همراه با پی 38 های دورپرواز می توانست در نقش اسکورت بمب افکن های متفقین عمل کند. با ظهور این شکاری اسکورت، تلفات بمب افکن های متفقین به میزان زیادی کاهش یافت زیرا جنگنده های آلمانی از این پس با یک حریف بسیار قدرتمند مواجه بودند. پی 51 تنها جنگنده ای بود که بر فراز پایتخت های سه کشور دشمن: برلین، رم و توکیو پرواز کرد. هم اکنون نیز از این هواپیما برای مسابقات ورزشی و نمایش های هوایی استفاده می شود.
P-51 Mustang
جنگنده P-51 Mustang ساخت کمپانی نورث امریکن یکی از موفقترین و شاید بتوان گفت بطور مطلق مهمترین هواپیمای جنگی ساخته شده در خلال جنگ جهانی دوم بوده است. در صحنه جنگ اروپا ماستنگ بیش از هر جنگنده دیگری هواپیماهای دشمن را ساقط کرد. این جنگنده خوش فورم و زیبا بسیار مورد علاقه خلبانان آن بود و برای نیروی هوایی انگلستان (RAF) نیز نقشی حیاتی ایفا کرد. در حقیقت نام ماستنگ توسط RAF ضرب زده شد.
ماستنگ دارای دو حیات جداگانه بود. ابتدا به سفارش RAF به عنوان یک جنگنده ارتفاع پایین تا متوسط ساخته شد اما عملکرد عالی آن باعث شد نیروی هوایی آمریکا نیز 500 فروند از گونه بمب افکن شیرجه رو ماستنگ را سفارش دهد. مدل P-51A برای عکسبرداری هوایی و پشتیبانی از واحدهای زمینی بکار میرفت. این شبه ماستنگ ها عملکردی خوب داشتند.
اما جنگنده بی رقیب P-51B حاصل تولد دوباره ماستنگ است. موتور آلیسون جایش را به موتور قدرتمند سوپرشارژ مرلین ساخت رولز رویس داد که به آن عملکردی برتر در ارتفاع بالا میبخشید. تانک های سوخت جداشدنی به آن بردی کافی برای پرواز رفت و برگشت از انگلستان تا آلمان نازی می داد. برد بسیار بلند این جنگنده و برتری آن در نبردهای هوایی باعث تغییر مسیر تاریخ جنگ جهانی دوم شد.
هنگامی که متفقین برای تسریع در شکست آلمان تصمیم به بمباران خاک اصلی آن گرفتند، با یک مانع جدی مواجه شدند. دفاع هوایی قدرتمند آلمان که توسط نیروی هوایی لوفت وافه صورت می گرفت در ابتدا باعث تلفات قابل توجهی از بمب افکن های B-17 و B-24 آمریکا و انگلستان میشد. اگر اوضاع به همین منوال ادامه می یافت متفقین باید ده ها هزار بمب افکن اضافی را وارد خدمت کرده و از دست رفتن هزاران خلبان و خدمه پرواز را میپذیرفتند. اما ورود دستههای اسکورت ماستنگ اوضاع را عوض کرد. حالا جنگنده های فوکه ولف آلمان با رقیبی به مراتب چابک تر و سریعتر از خود مواجه بودند. در طی مدت کوتاهی ماستنگ ها 5000 جنگنده آلمانی را در نبرد رو در رو ساقط کرده و آسمان اروپا را برای پرواز ایمن بمب افکن های متفقین پاک کردند. تلفات بمب افکنها 70 درصد کاهش یافت و صنایع نظامی آلمان در سالهای پایانی جنگ بطور کامل زیر فشار خرد کننده بمبارانهای هوایی نابود شدند.
در عرصه اقیانوس آرام نیز ماستنگ ها اسکورت ابربمب افکنهای بی 29 را بعهده داشتند. در این منطقه نیز نقش موثر آنها غیرقابل انکار بود.
ماستنگ پی 51 رکوردی فراموش نشدنی در تاریخ جنگ جهانی دوم بجای گذاشت: ساقط کردن 4950 هواپیمای دشمن در هوا، نابود کردن 4000 فروند دیگر بر روی زمین، به علاوه 230 عدد بمب پرنده V-1. این جنگنده در فیلم های سینمایی متعددی نیز ظاهر شده است.