ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
8 آوریل 2020- MIT Technology Review
در اولین هفته از برقراری مقررات فاصله گذاری اجتماعی در بسیاری از ایالات آمریکا، وزارت کار اعلام کرد 3.3 میلیون نفر به بیکاران افزوده شده است. یک هفته بعد در اولین هفته آوریل، 6.6 میلیون نفر دیگر نیز به این تعداد افزوده شدند. رکورد قبلی که در سال 1982 ثبت شده، بالغ بر 695000 نفر بود.
تازه این آمار بسیاری کارگران پاره وقت، خویش فرما یا کارگران ساعتی را که امکان معیشت خود را از دست داده اند شامل نمیشود. کارشناسان مالی تخمین زده اند که تولید ناخالص داخلی آمریکا تا تابستان سال جاری بین 30 تا 50 درصد افت کند. کیسی مولیگان اقتصاددان آمریکایی بر این باور است که تا ماه جولای هزینه بستن کسب و کارهای غیرضروری برای هر خانوار آمریکایی حدود 10 هزار دلار خواهد بود.
از سوی دیگر مدلهایی نیز منتشر شده که نشان می دهند شیوع بدون کنترل ویروس می تواند باعث مرگ حدود 2.2 میلیون آمریکایی شود. بنابراین همواره یک مقایسه عذاب آور میان نجات اقتصاد و نجات جان انسانها وجود دارد.
یکی از دشواری های سبک و سنگین کردن میان این دو موضوع مهم، تفاوت وضعیت جاری با بحرانهای اقتصادی پیشین است. دررکودها یا بحرانهای گذشته، راه حل اقتصادی همواره این بود که تقاضا برای نیروی کار را تحریک کنند، به عبارتی کارگران را به سرکار برگردانند. اما پس از شیوع کرونا دولتها در حال متوقف ساختن عمدی فعالیت های اقتصادی و وادار کردن مردم به ماندن در خانه های خود هستند. تنها عمق بحران نیست که مهم است بله ماهیت آن نیز کاملا متفاوت است.
یکی از بزرگترین نگرانی ها این است که افرادی که کمترین توانایی را در ایستادگی در برابر سقوط اقتصادی دارند، بیشترین صدمه را از آن خواهند دید: خدمات با دستمزد کم در رستورانها و هتل ها و تعداد رو به رشد افراد در مشاغل پاره وقت. این افراد کمترین دستمزد و در عین حال کمترین مزیت های درمانی را دریافت می کنند. در شرایط عادی آنها آسیب پذیری بیشتری دارند، در شرایط بسیار وخیم کنونی چه حالی می توانند داشته باشند؟
تاکنون بستن اقتصاد تنها گزینه ممکن بوده است زیرا شیوع کنترل نشده بیماری می تواند خود برای فعالیت اقتصادی بسیار مهلک باشد. اگر دهها میلیون نفر بیمار شده و میلیونها نفر بمیرند اقتصاد لطمه خواهد دید، نه فقط بخاطر اینکه نیروی کار از دست میرود. گسترش ترس برای اقتصاد بد است. مصرف کنندگان به رستورانها بر نمی گردند، سفر هوایی رزرو نمی کنند یا در فعالیت هایی که ممکن است سلامتی آنها را به خطر اندازد پول خرج نمی کنند.
در عین حال هر اقدامی برای کاستن از سرعت مرگ و میر ناشی از ویروس دارای منافع اقتصادی عظیمی خواهد بود. به باور مایکل گرین استون از دانشگاه شیکاگو، حتی اجرای ملایم مقررات فاصله گذاری اجتماعی بین یک مارس تا یکم اکتبر برپایه مدلهای شیوع بیماری، منجر به نجات جان 1.7 میلیون نفر خواهد شد. پیشگیری از این تعداد مرگ و میر به منزله نجات 8 تریلیون دلار از اقتصاد است که یک سوم تولید ناخالص داخلی آمریکا است.
گزینه پیش رو این است که نگذاریم شیوع بیماری از کنترل خارج شود زیرا این امر اقتصاد را نابود خواهد کرد. در بیماری عالم گیر 1918 تولید صنعتی آمریکا 18 درصد کاهش یافت اما شهرهایی که محدودیت ها را زودتر و به مدتی طولانی تر اجرا کرده بودند، در سال بعد از خاتمه همه گیری دستاوردهای اقتصادی بهتری داشتند.
اقتصاد امروزین بسیار متفاوت است و بیشتر به سوی بخش خدمات گرایش دارد. از سویی یک بیماری عالم گیر چنان مخرب است که هر سیاستی برای تخفیف اثرات آن می تواند برای اقتصاد نیز خوب باشد بنابراین درمان بدتر از خود بیماری نیست. اما هر روز که فعالیت عادی اقتصادی متوقف شود تعداد زیادی از مردم درآمدی نخواهند داشت. بسیاری تسلیم بیماری نومیدی خواهند شد. خانواده ای بسیاری تحت فشار تنشهای اقتصادی متلاشی می شوند و شهرهایی که قطب شیوع بیماری هستند احساس رهاشدگی میکنند. ضرورت بازگشایی اقتصاد هر چه بیشتر نمود پیدا می کند.
لیکن تعدادی از اقتصاددانان بانفوذ و متخصصان سلامت عمومی اظهار کرده اند که راهی برای بازگرداندن سریع آمریکا به فعالیت اقتصادی و در عین حال حفظ ایمنی عمومی وجود دارد. پاول رومر اقتصاددان دانشگاه نیویورک و برنده جایزه نوبل بر این باور است که یک راهبرد نسبتا ساده برای مهار ویروس و در عین حال احیای اقتصاد وجود دارد.
به گفته رومر کلید کار آزمایش مکرر همه افرادی است که نشانه بیماری از خود ندارند. تمام افرادی که آزمایششان مثبت شده باید خود را قرنطینه کنند و آنهایی که آزمایش منفی دارند می توانند به کار برگشته، سفر کرده و در اجتماع شرکت کنند، لیکن باید هر دو هفته دوباره تست بدهند. به افرادی که نتیجه تست منفی دارند باید یک کارت داده شود که مجوز کار و سفر آنها محسوب میشود.
آزمایش دادن باید داوطلبانه باشد. ممکن است برخی در برابر قرنطینه مقاومت کنند لیکن بیشتر مردم کار درست را انجام خواهند داد و این برای کاهش انتشار ویروس کافی است.
رومر به برخی ماشین های تست ساخت شرکتهای دره سیلیکون مانند ماشین ساخت غول دارویی روشه اشاره دارد که می توانند 4200 تست در روز انجام دهند. با 5000 ماشین از این نوع می توان 20 میلیون نفر را در روز تست کرد. این کار به عقیده رومر در محدوده ظرفیت های صنعتی آمریکا است و بوسیله آن می توان افراد مبتلا را ایزوله کرده و به بقیه افراد اجازه داد به سرکار بروند. در واقع 93 درصد از اقتصاددانان اصرار دارند که آزمایش همگانی برای بازگشایی اقتصاد لازم است.
بجای قرنطینه کامل همگی مردم، باید تست همگانی و قرنطینه کردن تنها مبتلایان اجرا شود. با این کار افراد آسیب پذیر مجزا می شوند.
با این وجود هم اکنون آزمایش کووید 19 تنها برای بیماران شدید یا کارکنان خط مقدم درمان اجرا می شود. کیتهای تست و تجهیزات لازم برای انجام آنها دچار کمبود هستند. بسیاری بیمارستان ها و پزشکان از عدم دسترسی به تستهای مورد نیاز گلایه دارند.
رومر به 2 تریلیون دلار مشوق اقتصادی تصویب شده توسط دولت آمریکا اشاره دارد و می گوید که اگر بجای آن تنها 100 میلیارد دلار به تست فراگیر اختصاص داده می شد اثرات اقتصادی بسیار مطلوب تری داشت.
یک روز باید دربهای اقتصاد را بگشاییم. شاید بتوان تا کاهش جدی همه گیری بیماری صبر کرد یا شاید عواقب اقتصادی بیماری برای فقرا غیرقابل تحمل باشد. وقتی آن روز فرا رسد، اگر آزمایش همگانی نداشته باشیم مردم را بدون اطلاع از وضعیت بیماری یا سلامتی آنها به سرکار خواهیم فرستاد و این امر ممکن است فاجعه بار باشد.
راهبرد آزمایش همگانی می تواند تدریجی اجرا شود: ابتدا آنها که فارغ از آلودگی یا ایمن هستند می توانند به کار برگردند. اما بدون آزمایش همگانی نخواهیم توانست این گذار به بازگشایی اقتصاد را محقق سازیم. در غیر اینصورت در برابر دو گزینه رها خواهیم شد: بین نجات اقتصاد یا به خطر انداختن زندگی افرادی بیشمار.
منبع:
https://www.technologyreview.com/2020/04/08/998785/stop-covid-or-save-the-economy-we-can-do-both/