ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
ترجمه و تلخیص: اصغر ناصری
هری سلدون پیشگو و نقش اصلی دنباله داستانهای بسیار مشهور "بنیان" (Foundation) اثر نویسنده بزرگ معاصر آیزاک آسیموف، تلاش میکند با استفاده از علمی بنام "روان-تاریخ شناسی" به پیش بینی و مقابله با یک عصر تاریک 30هزار ساله در پهنه کهکشان ها بپردازد. علم روان-تاریخ شناسی یک جامعه شناسی مبتنی بر ریاضیات است که می تواند رفتار انبوه انسانها را پیش بینی کند.
آیندهنگاری (Futurology) نیز بر همین سیاق، سعی در شناخت و برآورد رویدادهای ممکن در آینده دارد. مانند روان-تاریخ شناسی سلدون، این رشته علاوه بر سود بردن از علم در برابر موارد ویژه و رویدادهای تصادفی آسیب پذیر است. لیکن آیندهنگاری همانقدر که بر روشهای علمی تکیه دارد از هنر و غریزه نیز سود می برد.
ما انسانها و پیشبینیهایمان محصول زمانه خود هستیم. رویدادهای آینده فناوری ریشه در امروز دارند، درست همانطور که تلفن همراه از تلگراف به وجود آمد که بنوبه خود پس از طی مسیری پرپیچ و خم خاستگاه آن را در آوای طبل و دود میتوان یافت. این مسیرهای پرپیچ و خم که از نیروهای طبیعت انسانی ناشی میشوند، زمانی که با قوانین فیزیک برخورد میکنند نتایج حاصل از علم آیندهنگاری را دچار اغتشاش میسازند. بنابراین پیش بینیهای خوب باید عوامل انسانی، فناورانه، اقتصادی و سیاسی را مدنظر قرار داده و این کار را به شیوهای نظام یافته انجام دهند.
تاریخچه آیندهنگاری
گرچه اشاره به آیندهنگاری در داستان های علمی تخیلی اولیه و ادبیات آرمانشهر به چشم می خورد، این رشته تا روزهای پایانی جنگ جهانی دوم شکل یکپارچهای نیافت یعنی زمانی که ارتش ایالات متحده پیش بینی فناوری را توسعه داد. فناوری جنگ افزارها در آن زمان سریعتر از پیش تغییر می یافت و نیاز به راهبردهای نوین را ایجاب می کرد. اما کدام راهبردها از همه بهتر بودند؟ هر رویکردی که توسط مقامات رسمی اتخاذ می شد نیاز به سرمایه گذاری عظیمی در زمان و پول را ایجاب میکرد. اشتباه در انتخاب راهبرد می توانست هزینههای گزافی دربر داشته باشد.
پیش بینی فناوری اولین موفقیتهای خود را در 1945 بدست آورد. در آن سال یک مهندس هوادریا به نام تئودور فون کارمان تیمی از دانشمندان را هدایت می کرد که در کار پیش بینی فناوری هواپیمای مافوق صوت، هواپیماهای بدون سرنشین، موشکهای جستجوگر هدف و ارتباطات پیشرفته هوابرد بودند. این تیم همچنین پیش بینی کردند که تسلیحات اتمی دوربرد تغییراتی بنیادین در سلاحهای هوایی ایجاد خواهد کرد.
تاریخچه آیندهنگاری به شرکت RAND نیز باز می گردد که از درون یک سرمایهگذاری مشترک میان نیروی هوایی آمریکا و شرکت هواپیمایی داگلاس در 1946 برخاست. شرکت RAND علاوه بر نقشهای دیگری که در آیندهنگاری داشت، فرایند ایجاد توافق جمعی را با ابداع فن دلفی ارتقا بخشیده و سامانههایی ابداع نمود که قادر به تولید سناریوهای بهتری بودند (منظور از سناریو، توالی تصور شدهای از رویدادهاست). ظرفیت محاسباتی فوق العاده کامپیوترها و ابداع نظریه بازیها این دو رویکرد را به سطوح جدیدی ارتقا بخشید.
با تشدید جنگ سرد، استراتژیستهای هستهای مانند هرمان کاهن از RAND اشتهار فوق العادهای یافتند. هرمان کاهن در سال 1961 پس از انتشار کتاب خود به نام "درباب جنگ هیدروژنی" شرکت RAND را ترک گفته و موسسه هادسون را بنا نهاد که در آن به موضوعات پیشبینی اجتماعی و سیاست عمومی پرداخت. کارهای او در کتابی به سال 1967 با عنوان "سال 2000: چارچوبی برای تعمق در سی سال آینده" به اوج خود رسید که مناقشات فراوانی را موجب گردید و آثار تاثیرگذاری را در زمینه آیندهنگاری مانند "محدودیتهای رشد" و "نوع بشر در نقطه عطف" برجای گذاشت که هردو توسط اندیشکده جهانی غیرانتفاعی باشگاه رم پشتیبانی شده بودند.
در این میان، دو تن از همکاران کاهن در RAND به نامهای اولاف هلمر و تی جی گوردون موسسه آینده را بنا کردند. آنها بر اساس مجادلات روی داده پیرامون کتابهای کاهن و با همیاری اعضای گروه آینده پژوهی دانشگاه استانفورد و موسسه فناوری کالیفرنیا، در استفاده از سناریوهای آینده پژوهش پیشگام شدند.
بنگاههای اقتصادی بزودی ارزش سناریوهای آینده پژوهی را دریافتند و این کار از شرکت رویال داچ شل اغاز گردید. در حرکتی مشابه، آیندهنگاری به بیرون از اندیشکدههای نظامی و به درون بازار ایدهها سرایت نمود.
روش دلفی
فن دلفی روشی برای نیل به توافق جمعی درباره پرسشهایی پیچیده ارائه میکند، بویژه زمانی که دادههای قابل اعتماد در دسترس نیستند. این مشکل در هنگام پیش بینی آینده بروشنی بروز میکند. پژوهشگران روش دلفی از طریق چندین دور چرخش پرسشنامه، نظرات فردی را گردآوری کرده و سپس بازخورد آنها را به شیوهای کنترل شده و اغلب ناشناس در اختیار اعضا قرار میدهند. دلفی هم افزایی گروهها را حفظ کرده و در عین حال از تمایل جمعی برای پیروی از یک رهبر یا تحت فشارگروه قرار گرفتن میکاهد.
روندهای پیش بینی آینده
آینده پژوهان از طریق نسخههای نظام یافته همان روشهایی که ما نیز در زندگی روزمره خود بکار میگیریم، به پیش بینی آیندههای محتمل میپردازند:
در حقیقت، آینده پژوهان دیدگاه وسیعتری نسبت به افراد عادی نسبت به آینده اتخاذ کرده و از ابزارهای تخصصی مانند مدلهای کامپیوتری برای اقتصاد سود می جویند، لیکن اصل اساسی همان است که افراد عادی بکار می برند.
در برخی زمینههای کلیدی، پیش بینیها تمایل دارند غلط از آب درآیند. پس زمینهها اغلب آینده پژوهان را دور می زنند، پژوهشگرانی که پیش بینیهای خود را با تجارب حال و گذشته خود رنگ آمیزی کرده و قادر به محاسبه جابجایی های صورت گرفته در نگرشهای اجتماعی، نیروهیا اقتصادی یا حقایق سیاسی آینده نیستند. ابداعات صورت گرفته نیز پیش بینیها را به مبارزه میطلبند، مخصوصا ابداعاتی که زنجیرههای علت و معلولی زیربنای پیش بینیها را از هم میگسلند.
کتاب "محدودیتهای رشد" را در نظر بگیرید که نقصان منابع نفتی، گاز طبیعی، نقره، اورانیوم، آلومینیوم، مس، سرب و روی را بسیار بیشتر از حد واقعی برآورد کرده بود. این کتاب پیرو یک سنت تباهی و تیرگی (doom and gloom) بود که به زمان دانشمند انگلیسی توماس مالتوس باز میگشت. در 1978 مالتوس چنین پیش بینی کرد که رشد نمایی جمعیت بزودی بر رشد تدریجی تولید غذا پیشی خواهد گرفت. در همین راستا اقتصاددان بریتانیایی ویلیام استنلی جوانز با اثر خود بنام "پرسش درباره زغال سنگ" (1865) به شهرت دست یافت. او در این کتاب پیش بینی کرده بود که در چند سال آینده منابع زغال سنگ بریتانیا رو به اتمام خواهد گذارد. وزارت داخله آمریکا در 1939 و دوباره درسال 1951 اعلام کرد که آمریکا تنها تا 13 سال نفت در مخازن خود در اختیار خواهد داشت.
این ایدهها گرچه به علت دست کم گرفتن یا نادیده انگاشتن تغییرات در منابع ذخیرهای معلوم، نیروهای اقتصادی یا فناوری اشتباه از آب درآمدند، بسیاری از آنها و استدلالهای زیربناییشان هنوز توسط دانشمندان، کارشناسان محیط زیست و تیم های مباحثه دبیرستانی مورد ارجاع و نقل قول قرار میگیرند.
بطریق عکس، قانون مور (Moore's Law) که پیش بینی می کند تعداد ترانزیستورها در مدارهای مجتمع کامپیوترها هر دوسال دوبرابر میشوند، در طول زمان استواری بیشتری یافته است، شاید به این علت که نوآوری فناورانه را مدنظر قرار می دهد و یا بدین واسطه که مور مقیاس زمانی خود را مورد تجدید نظر قرار داد.
دهه 1970 و 1980 شکوفایی کتابهای مشهوری در زمینه آینده نگاری را بخود دید که از آن جمله می توان "فرارسیدن جامعه پساصنعتی" (1973) نوشته دانیل بل، "سرنوشت زمین" (1982) نوشته جوناتان شل و "ماشین های سبز" (1986) اثر نایجل کالدر را نام برد. برخی نیز کتاب "موج نو" (شوک آینده) آلوین تافلر (1970) را نیز در زمره کتابهای آینده نگاری میدانند، در حالی که دیگران آن را کاری در زمینه جامعه شناسی بشمار میآورند.
منبع:
http://electronics.howstuffworks.com/future-tech/futurology.htm/printable