نیاکان ما برای محافظت از خود در برابر گم شدن مجبور به اقدامات بسیار هوشمندانهای بودند. برای این کار آنها به برپا ساختن بناهای یادبود، ترسیم پر زحمت نقشههای مفصل و رصد موقعیت ستارگان در آسمان روی میآوردند.
اما اکنون با خریدن یک اسباب موقعیتیاب جهانی میتوان در هر لحظه به موقعیت خود بر روی کره زمین پی برد. تا زمانی که آسمان صاف باشد، به کمک این اسباب هرگز گم نخواهیم شد.
سیستم موقعیتیابی جهانی (Global Positioning System) در اصل منظومهای از ٢٤ ماهواره است که به دور زمین میگردند. این شبکه ماهوارهای توسط وزارت دفاع آمریکا و به عنوان یک سیستم هدایت نظامی به اجرا گذارده شد، لیکن بزودی در خدمت کاربردهای تجاری و علمی نیز قرار گرفت.
هرکدام از این ماهوارههای ٣٠٠٠ تا ٤٠٠٠ پاوندی که توسط انرژی خورشیدی کار میکنند، در فاصله ٢٠٠٠٠ کیلومتری به دور زمین میگردند. هر ماهواره در هر روز دوبار به دور زمین میگردد. مدارها به گونهای ترتیب یافتهاند که در هر زمان، در هرجای روی زمین، حداقل چهارتا از این ماهوارهها در آسمان قابل مشاهده هستند.
کار اصلی گیرنده GPS تعیین موقعیت چهار یا تعداد بیشتری از این ماهوارهها، تعیین فاصله آنها تا زمین و استفاده از این اطلاعات برای تعیین موقعیت خود بر روی سطح زمین است. این عمل برپایه یک اصل ساده ریاضی به نام مثلتبندی استوار است.
گیرنده GPS این اطلاعات را با تحلیل سیگنالهای رادیویی فرکانس بالا و کم قدرت ساطع شده از ماهوارهها بدست میآورد. در زمان معینی از روز (مانند نیمهشب)، ماهواره یک الگوی دیجیتالی طولانی به نام رمز شبهمجازی از خود ساطع میکند. سایر سیگنالهای دریافتی با توجه به این سیگنال مرجع اندازهگیری میشوند و چون بر اثر طی فاصله میان ماهواره تا زمین، با تاخیر به گیرنده GPS میرسند، گیرنده با محاسبه این تاخیر میتواند فاصله ماهواره تا زمین را تعیین کند.
با تعیین فاصله حداقل سه ماهواره تا زمین، می توان سه کره به مراکز این ماهوارهها رسم کرد. خود کره زمین کره چهارم را تشکیل میدهد. از تلاقی این چهار کره، مکان گیرنده بر روی سطح کره زمین به دقت تعیین میشود.
1. دانش ارگونومی چیست و چه اهدافی را دنبال می کند؟
اصطلاح ارگونومی از ترکیب دو واژه یونانی ارگون (Ergon) به معنی کار و نوموس (Nomos) به معنی اصول یا قوانین درست شده است. بنابراین اصطلاح ارگونومی را می توان معادل "علم نحوه کار کردن" دانست.
ارگونومی علمی است که به مطالعه "انطباق" بین افراد و نوع کار آنها می پردازد. این علم انسانها را در مرحله اول اولویت قرار داده و توانایی ها و محدودیت های آنها را مورد نظر قرار می دهد. هدف ارگونومی، حصول اطمینان از اینست که وظایف، تجهیزات، اطلاعات و محیط کار، حداکثر تناسب را با شرایط هر کدام از کارکنان دارد. ارگونومی دانشی کاربردی در مورد طراحی تجهیزات است و می کوشد با برطرف ساختن موانع فیزیکی آسایش و راحتی انسان، عملکرد او را به حداکثر رسانده و امکان وارد شدن آسیب به فرد در حین کار کردن با تجهیزات را به حداقل برساند.
ارگونومی به مهندسی عوامل انسانی نیز معروف است، زیرا در این شاخه علمی که زیرمجموعه ای از دانش طراحی محسوب می شود، محدودیت ها و قابلیت های انسان در رابطه با وظایف او در محل کار مورد مطالعه قرار می گیرند.
ارگونومی محصول توسعه جوامع بشری و افزایش نقش منابع انسانی در پیشرفت جامعه است. در گذشته های کارگران را مجبور می کردند تا خود را با شرایط کاری وفق دهند. لیکن در جوامع پیشرفته امروزی سعی بر اینست که محیط کار را با شرایط مطلوب انسانی سازگار کنند. ارگونومی دانش جدیدی نیست، گرچه تنها در دهه های اخیر است که اهمیت آن مورد توجه طراحان قرا گرفته است. این اصطلاح برای اولین بار در سال 1857 در ادبیات علمی ظاهر شد.
برای ارزیابی تناسب و انطباق بین یک فرد و کار او، عوامل زیر باید مورد ملاحظه قرار گیرند:
1-1. عوامل انسانی مهم در مطالعات ارگونومیک
در طراحی ارگونومیک تمامی ویژگیهای فیزیکی یک فرد باید مورد مطالعه قرار گیرند:
همچنین عوامل روانشناختی فرد نیز مورد لحاظ قرار می گیرند:
متخصصین علم ارگونومی با ارزیابی ویژگی های افراد، شغل، تجهیزات و محیط کاری آنها و کنش متقابل بین این عوامل، قادر خواهند بود سیستم های کاری با ایمنی کافی و کارایی و بهره وری بالا طراحی کنند.
1-2. اهمیت ارگونومی
بطور کلی بکاربردن ارگونومی در محیط کار فواید زیر را بدنبال خواهد داشت:
ارگونومی می تواند احتمال رخداد حادثه را کاهش دهد. بعنوان مثال در طراحی پانل های کنترل مسائل زیر را می توان در نظر گرفت:
استفاده از اصول طراحی ارگونومیک در طراحی تجهیزات و محیط کار، از صدمات وارده به انسان در اثر انجام کارهای تکراری و قرار دادن وضع بدن در حالت های نامناسب می کاهد. اگر بعنوان مثال میز و صندلی کامپیوتر از طراحی مناسبی برخوردار نباشند، بمرور زمان صدمات جبران ناپذیری به مفاصل، اسکلت و ماهیچه های بدن اپراتور وارد می شود.
عدم رعایت اصول ارگونومی در طراحی تجهیزات و محیط کار، باعث ایراد صدماتی به انسان می گردد که از آنها با عنوان اختلالات عضلانی- اسکلتی مرتبط با کار یاد میکنند. این اختلالات زمانی رخ می دهند که قابلیت های فیزیکی کارگر با نیازمندیهای فیزیکی نوع کار او تطابق نداشته باشد. از جمله این اختلالات می توان به التهاب تاندون ها، التهاب آرنج و مفاصل، التهاب زردپی ها، کمردرد مزمن و فشار بر اعصاب میانی مچ اشاره کرد. هم چنین عدم رعایت اصول ارگونومی در طراحی تجهیزات، کار با آنها را برای انسان دشوار ساخته و از عملکرد کاری او خواهد کاست.
سرگذشت تایتانیک
یک بررسی علمی - تاریخی از واقعه غرق کشتی تایتانیک
گردآوری و تحقیق: اصغر ناصری
آبان ماه 1381 خورشیدی
بیش از نود سال از واقعه غرق کشتی اقیانوس پیمای تایتانیک می گذرد و هنوز این واقعه محل بحث و جدل بسیاری در محافل علمی است. تایتانیک ساخته شد تا محصول نهایی عصر خودباوری، کامیابی و تجمل گرایی باشد. با ساخت این کشتی بسیاری گمان کردند که زمان غلبه بشر بر نیروهای طبیعی فرا رسیده است و این موجود غول آسا مصون از قهر طبیعت است. اما غرق این کشتی در اولین سفر دریایی خود، خط بطلان بر این باورکشید و پس از آن منبع تحقیق و کنکاش بسیار در چند و چون این واقعه شد. مقاله حاضر با بهره گیری از منابع متعددی در این زمینه، بر آن است که تحلیلی کوتاه از این رخداد داشته باشد.
کشتی پست سلطنتی تایتانیک آخرین رویای بزرگ یک عصر طلایی بود . این کشتی طراحی شده بود تا بزرگترین دستاورد عصر کامیابی ، خودباوری و تجمل باشد . جهان تغییر شگرفی را از نظر می گذراند، در حالیکه کمتر کسی متوجه این امر بود. رادیو در سال 1901 ابداع شده بود . برادران رایت اولین پرواز موفقیت آمیز خود را در سال 1903 انجام داده بودند . فرضیات قدیم درباره طبقه ، اخلاقیات و قواعد تبعیض جنسی در حال نابودی بود . اگر مفهوم تایتانیک به منزله نقطه اوج این عصر در نظر گرفته شود ،شاید غرق شدن آن پرده و حجابی بود که نقطه پایان یک درام قدیمی و شروع دیگری را مشخص می کرد .
تجارت کشتی های اقیانوس پیمای عظیم ، پیشرفت های عمده ای را در زمینه طراحی کشتی ، اندازه و سرعت شاهد بود . شرکت کشتیرانی ستاره سفید ، که یکی از پیشروان این امر بود ، بجای سرعت بالا بر روی اندازه و تجمل متمرکز شده بود. در سال 1907 ،جیمز بروس آیسمی مدیر اجرایی کشتیرانی ستاره سفید و لرد جمیز پیری، شریک شرکت هارلند و ولف (سازنده کشتی های شرکت کشتیرانی ستاره سفید از زمان تأسیس آن در سال 1869) ساخت سه کشتی بخار عظیم را در دستور کار قرار دادند که قرار بود استاندارد جدیدی در زمینه آسایش ، تجمل و ظرافت و ایمنی تعریف کنند. دو کشتی اول المپیک و تایتانیک نام گرفتند . نام تایتانیک برای این انتخاب شده بود که حس برتری اندازه و قدرت را القا کند . طراحی دو کشتی یک سال بطول انجامید . ساخت المپیک در دسامبر 1908 و به دنبال آن ساخت تایتانیک در مارس 1909 آغاز گردید . برای تطابق با این پروژه های عظیم ، محوطه کشتی سازی کارخانه هارلند و ولف در بلفاست باید از نو ساخته میشد، در حالیکه اسکله کشتیرانی ستاره سفید در نیویورک نیز بایستی بحد کافی طویل می شد تا کشتی ها بتوانند در آن پهلو بگیرند.
تایتانیک در حال ساخت در کمپانی هارلند و ولف در ایرلند
در طی دو سال بعد که صرف کامل کردن بدنه تایتانیک شد، مطبوعات درباره عظمت کشتی به تبلیغات فراوان پرداختند بطوریکه تایتانیک حتی قبل از به آب انداختن آن به یک افسانه تبدیل شده بود . به آب انداختن بدنه کامل شده تایتانیک در ماه می 1911 ، یک نمایش عمومی خیره کننده بود. بلیط ها به نفع یک بیمارستان محلی اطفال فروخته شدند .
سپس تایتانیک برای عمل انطباق که شامل ساختن تجهیزات و سیستم های فراوان آن ، اثاثیه چوبی گرانقیمت و دکور عالی آن بود، آماده شد . در حالیکه تاریخ سفر نزدیک می شد ، کشتی کامل شده المپیک دچار تصادم شد و به تعمیرات کلی نیاز پیدا کرد که بار کاری را برای شرکت هارلند و ولف افزایش داد، در حالیکه آنها در تلاش بودند تایتانیک را مطابق برنامه زمانبندی کامل کنند . بنابراین سفر از 20 مارس به دهم آوریل موکول شد .
تایتانیک دارای 270 متر طول و 28 متر پهنا بوده و 328/46 تن وزن داشت . ارتفاع آن 32 متر بود که تقریباً 11 متر آن زیر آب قرار می گرفت . با این وجود حتی بالاتر از بلندترین ساختمانهای شهری آن زمان می ایستاد . دارای سه دودکش واقعی و یک دودکش مجازی بود که برای افزودن بر حس عظمت و قدرت کشتی اضافه شده بود و نیز بخارات و دود آشپزخانه های متعدد آنرا به بیرون می راند . تایتانیک بزرگترین شی متحرکی بود که توسط انسان ساخته شده بود . اندازه غول آسا و پیچیدگی کشتی توسط گزارش ناخدا دوم لایتولد به بهترین صورتی مدلل شده است. وی در این گزارش چنین انگاشت:
در سمت راست بدنه کشتی دربی چنان بزرگ تعبیه شده بود که یک گاری با اسبش می توانست از طریق آن وارد کشتی شود.
تایتانیک در بلفاست
افزون بر این تایتانیک ساخته شده بود تا شگفتی تکنولوژی ایمنی مدرن باشد . کشتی دارای یک بدنه دولا با صفحات فولادی به ضخامت 5/2 سانتی متر بوده و به 16 بخش غیر قابل نفوذ توسط آب تقسیم شده بود. دربهای عظیم که با یک کلید الکتریکی بر روی عرشه به حرکت درآورده شدند ، این بخش ها را از هم مجزا کرده و کل کشتی را آب بندی می کردند. حتی این دربها می توانسند توسط حسگرهای الکتریکی سطح آب باز و بسته شوند . به پشتوانه این تدابیر ایمنی بود که مطبوعات کشتی تایتانیک را غرق نشدنی نامیدند .
لوازم داخل کشتی در نوع خود از مدرنترین و لوکس ترینها بودند و شامل لامپ های برقی و بخاری برقی در تمام اتاقها ، آسانسورهای برقی، یک استخر شنا، یک سالن اسکوآش (که بسیار مدرن ساخته شده بود )، یک حمام ترکی ، یک سالن ژیمناستیک همراه با اسب مکانیکی بود تا سوارکاران حرفه ای بتوانند با آن تمرین کرده و خود را سر وزن و آماده نگه دارند.
هم چنین اتاقهای نشیمن و تجهیزات بخش درجه اول آن با بهترین هتل های قاره اروپا برابری می کرد . مسافرین درجه یک آن باید از طریق یک راه پله بزرگ شش پاگرده دارای سقف شیشه ای به آرامی پایین می آمدند تا از غذاهای عالی سالن نهارخوری که تمامی عرض کشتی را در عرشه شماره D پوشانده بود لذت ببرند . برای آنهایی که خواستار یک فضای خصوصی تر بودند ،تایتانیک چند رستوران سفارشی تدارک دیده بود . دو گروه موسیقی از بهترین نوازندگان قاره که بسیاری از آنان از خطوط کشتیرانی رقیب ربوده شده بودند قطعات موسیقی را در تایتانیک اجرا می کردند . دو کتابخانه نیز وجود داشت ، درجه یک و درجه دو . حتی کابین های درجه 3 آن بسیار لوکس تر از کابین های درجه یک کشتی ها بخار کوچکتر بود و نیز لوازم داخل آنها به گونه ای بود که برخی مسافرین درجه 3 حتی در عمر خود ندیده بودند .
طراحی اولیه سی و دو قایق نجات در نظر گرفته بود لیکن مدیریت کشتیرانی ستاره سفید احساس کرد که عرشه قایق های نجات شلوغ و در هم ریخته به نظر خواهد رسید و تعداد آنها را به 20 عدد کاهش داد که برای 1178 نفر از مسافرین کفایت می کرد. این میزان از استانداردهای آن زمان فراتر می رفت، گرچه تایتانیک توانایی حمل 3500 مسافر و خدمه را دارا بود.
گروهی از عالی مقام ترین مردم در این سفر همراه تایتانیک بودند. اشرافزادگان بریتانیا، صاحبان صنایع آمریکا، و زبدگان انجمن نیویورک و فیلادلفیا. همچنین بسیاری از مهاجرین فقیر که به امید شروع یک زندگی جدید در آمریکا یا کانادا جذب آن شده بودند.
سفر دریایی تایتانیک در ساوت همپتون به تاریخ دهم آوریل 1912 آغاز شد. هنگام غروب کشتی در چربورگ فرانسه توقف کرد تا مسافرین بیشتری سوار کند. همان روز عصر به سوی کوئینز تاون ایرلند حرکت نموده و ساعت 1:30 دقیقه بامداد روز یازدهم آوریل به داخل پهنه اقیانوس اطلس روانه شد.
مسافرین فصلی اقیانوس اطلس عمیقاً تحت تاثیر کشتی جدید قرار گرفته بودند. تایتانیک آنقدر جسیم بود که حرکت آن برروی دریا احساس نمی شد. موتورهای بزرگ و پر قدرت آن هیچکدام از ارتعاشهای آزارنده متداول در اقیانوس پیماهای دیگر را ایجاد نمی کردند. حتی زمانی که با حداکثر سرعت 22 گره دریایی (41 کیلومتر در ساعت، که در زمره سریعترین کشتی های آن زمان بود) حرکت میکرد، مسافرین داخل آن می توانستند از حد اکثر آسایش برخوردار شوند.
در هنگام مسافرت هوا صاف و دلپذیر بوده و دمای آب حدود 12 درجه سانتیگراد بود. زمستان سال 1992 بطور غیر معمولی معتدل می نمود. اعتدال هوا باعث کنده شدن مقادیر عظیمی یخ از نواحی قطبی و رانده شدن آنها به داخل اقیانوس شده بود. کشتی های آن زمان مجهز به رادار نبودند ولی تایتانیک به سیستم تلگراف بی سیم مارکونی مجهز شده و دو اپراتور سیستم آن بطور شبانه روزی در اتاق مخابرات آن کار می کردند. در روز یکشنبه 14 آوریل، پنجمین روز مسافرت، تایتانیک پنج اخطار مختلف درباره مشاهده کوههای یخ دریافت کرد، اما کاپیتان کشتی چندان توجهی به این اخطارها ننمود. کشتی با سرعت 22 گره در حال حرکت رو به جلو بود و مدیر اجرایی شرکت بروس آیسمی اعلام کرد که یک روز زودتر از برنامه به نیویورک خواهند رسید.
در شب چهاردهم آوریل، اپراتور بی سیم شدیدا سرگرم مخابره پیامهای کوتاه مسافرین به خویشاوندان و دوستانشان در ساحل نیوفوندلند (محل پهلو گرفتن کشتی) بود. او ششمین اخطار دیده شدن کوه یخ را نیز دریافت کرد، اما هیچ توجهی به اینکه تایتانیک چقدر نزدیک مکان ارسال اخطارهاست نکرد و پیام را زیر یک وزنه کاغذ در کنار آرنج خود گذاشت. این پیام هرگز به کاپیتان اسمیت یا ناخدا یکم کشتی نرسید.
با تمام این احوالات، شب چهاردهم آوریل بطرزی غیر معمول صاف و تاریک بود. ماه در آسمان پیدا نبود ولی آسمان بطور باورنکردنی با ستارگان بی شمار روشن شده بود. ستارگان بقدری درخشنده بودند که افسر کشتی، سیاره ژوپیتر در بالای افق را با چراغ دکل یک کشتی بخار اشتباه گرفت.
دریا نیز کاملا صاف و بدون موج بود. بسیاری از بازماندگان دریای آن شب را مانند شیشه توصیف کرده اند. فقدان امواج کار تشخیص کوه های یخ را دشوارتر می ساخت. زیرا در شرایطی که دریا مواج است، برخورد موج به کوه یخ و برگشت آن، تعیین مکان آنرا آسانتر می کند.
در ساعت 11:40، یکی از دیده بانان کشتی که در آشیانه خدمه حاضر بود، کوه یخ عظیمی را که بطرز خطرناکی در جلو و نزدیک کشتی بود مشاهده کرد. او به ناخدا یکم مورداک اعلام خطر کرد و مورداک سراسیمه دستور داد که کشتی تماما به سمت چپ بگردد. او به موتورخانه دستور داد که گردش پروانه ها را معکوس کنند. کشتی به آرامی به چپ گردید، اما تایتانیک بسیار بزرگ بود و بسیار سریع حرکت می کرد، و کوه یخ نیز بسیار نزدیک بود.
سی و هفت ثانیه بعد پهلوی سمت چپ کشتی به قسمت زیر آب کوه یخ کشیده شده و شکافی به طول 100 متردر بدنه کشتی ایجاد شد. آب به سرعت وارد قسمتهای کشتی شد و از آنجایی که شکاف بسیار طویل بود، بیشتر قسمتهای کشتی همزمان شروع به پر شدن از آب کردند.
بدین ترتیب یکی از بزرگترین حوادث کشتیرانی طول تاریخ آغاز گشت. در طول شبی پر از حادثه و وحشت، 705 نفر از مسافرین نجات یافته و 1502 نفر باقیمانده یا در داخل آبهای منجمد اقیانوس اطلس جانسپردند، ویا همراه بدنه عظیم کشتی که در حین فرو رفتن در آب به دو تکه شد، به قعر اقیانوس رفتند.
عکس هنری است.
عواملی که در غرق کشتی موثر بودند
١. این سفر دریایی، سفر بازنشستگی کاپیتان ای. جی. اسمیت بود. او می خواست به هر ترتیبی که شده در این مسافرت رکوردی از خود بجای بگذارد. او سالها قبل از این حادثه گفته بود: من نمی توانم تصور کنم که یک کشتی بخار جدید غرق شود. کشتی های جدید این خطرات را پشت سر گذاشته اند.
کاپیتان اسمیت پنج اخطار مشاهده کوه یخ از خدمه خود و دیگر کشتی ها را نادیده گرفت. اگر او فرمان به آهسته تر شدن حرکت کشتی می داد، شاید این حادثه رخ نمی داد.
٢. نزدیک به سه میلیون میخ پرچ در اتصال قطعات تایتانیک به یکدیگر بکار رفته بود. برخی از این میخ پرچها از باقیمانده بدنه کشتی بازیابی شده و مورد بررسی قرار گرفته اند. یافته ها نشان می دهند که آنها از آهن زیر حد استاندارد ساخته شده بودند.
وقتی کشتی با کوه یخ برخورد کرد، نیروی برخورد باعث شد سرک میخهای پرچ بشکند و قسمتهای کشتی از هم جدا شوند. اگر از آهن با کیفیت بالا استفاده شده بود، ممکن می نمود که قسمتها از هم جدا نشده و کشتی غرق نشود.
٣. بروس آیسمی در کشتی حاضر بود. رقابت بین کشتی های اقیانوس پیما شدید بود و شرکت ستاره سفید می خواست نشان دهد که آنها قادر به عبور شش روزه از پهنه اقیانوس هستند. برای برآورده ساختن این مقصود، بروس آیسمی به کاپیتان اسمیت فشار وارد آورد که تایتانیک را با حداکثر سرعت به حرکت وادارد.
٤. این باور که تایتانیک غرق نشدنی است، تا حدودی مرهون این حقیقت بود که تایتانیک از شانزده قسمت ضد آب تشکیل شده بود. لیکن ارتفاع دیواره این بخشها بحد کافی در نظر گرفته نشده بود. شرکت ستاره سفید نمی خواست ارتفاع دیواره ها زیاد باشد زیرا این امر فضای اختصاص یافته به قسمت درجه یک را کاهش می داد. اگر ارتفاع این دیواره ها بحد کافی بود، فضای بیشتری در این قسمتها بوجود می آمد و هوای موجود در آنها مانع غرق کشتی می شد.
٥. ناخدا یکم مورداک به محض مشاهده کوه یخ دستور داد برای کاستن از سرعت کشتی موتورها معکوس شوند و جهت فرار از برخورد کشتی به سمت چپ بچرخد. در نتیجه سمت راست بدنه با کوه یخ برخورد کرد و شکافی عظیم در بدنه کشتی ایجاد شد. اگر مورداک دستور می داد ضمن کاستن از سرعت، کشتی بطور مستقیم به راه خود ادامه دهد و با دماغه، که بسیار محکمتر از بدنه است، به کوه یخ برخورد کنند، احتمالا فقط 2 یا 3 قسمت جلویی در هم فرو می رفت و کشتی غرق نمی شد.
٦. فولاد در دمای عادی نرم است و در اثر برخورد خم می شود. در حالیکه در دماهای زیر انجماد آب، فولاد مانند چدن شکننده می شود و در اثر برخورد می شکند. این پدیده به شکست ترد معروف بوده و در زمان واقعه تایتانیک برای دانشمندان ناشناخته بود. اگر بجای فولاد از آلیاژی که در دماهای پایین خاصیت نرمی خود را از دست نمی دهد استفاده می شد، در اثر برخورد چنان شکاف عظیمی در بدنه تایتانیک ایجاد نمی شد.
The Royal Mail Ship Titanic: Did a Metallurgical Failure Cause a Night to Remember?
http://www.tms.org/pubs/journals/JOM/9801/Felkins-9801.html
دوست عزیزی به نام اصغر ناصری مقاله آموزشی کوتاه و مفیدی درباره روش علمی انجام جستجوی اینترنتی برای یافتن پاسخ پرسشهای علمی به ایمیل اینجانب ارسال کردهاند که حاوی مطالب جالبی است. از ایشان قبلا مقاله بسیار خواندنی سرگذشت تایتانیک: یک بررسی علمی تاریخی از واقعه غرق کشتی تایتانیک را در اینترنت یافته بودم. همه دوستان عزیز می توانند مقالات خواندنی خود را جهت درج در این وبلاگ به آدرس ایمیل اینجانب ارسال کنند:
یافتن پاسخ پرسشهای علمی با استفاده از جستجوی اینترنتی
آیا مکانی بر روی زمین وجود دارد که خالی از هرگونه موجود زنده باشد؟
همه ما برای یافتن پاسخ پرسشهای ساده اینترنت را جستجو کردهایم. ولی یافتن پاسخ چنین پرسشهای ریز و تخصصی کار آسانی نیست. در اولین قدم باید واژگان کلیدی اصلی این پرسش را تعیین کنیم:
مکان
زمین
بدون حیات
سپس باید این واژگان را بدقت به انگلیسی ترجمه کنیم:
place
earth
without living
نکته مهم این است که حیات در این معنی برابر با living است نه life. حالا این کلمات را بدنبال هم در کادر جستجوی یک موتور کاوش وارد میکنیم:
place earth without living
اگر این جستجو را در گوگل انجام دهید، اولین نتیجه بشرح زیر خواهد بود:
The last place on earth without living things - earth - 16 June ...
The last place on earth without living things. Premium. 16 June 2007; David L. Chandler; Magazine issue 2608. WHEREVER biologists look for life on Earth, ...
environment.newscientist.com/channel/earth/mg19426082.100-the-last-place-on-earth-without-living-things.html - 19k - Cached - Similar pages
با کلیک بر روی آن، صفحهای از سایت مجله معروف نیوساینتیست باز میشود که در آن دو مکان بر روی زمین را به عنوان مکانهایی فاقد هرگونه حیات معرفی کرده است. اولی مناطق یخزده قطب جنوب و گرینلند و دیگری بیابان خشکی است در شمال شیلی به نام یونگای (Yungay) در قلب صحرای آتاکاما.
جالب توجه است که تنها دو نتیجه اول مرتبط میباشند. حالا میتوانید با جستجوی مستقل درباره مکان های نامبرده اطلاعات بیشتری درباره آنها کسب کنید.
در قسمت قبل، دنباله اعداد فیبوناچی معرفی شدند. در این قسمت برخی از خواص جالب این اعداد بیان میشود.
مقدار خاصی که بستگی نزدیکی به دنباله فیبوناچی دارد، نسبت طلایی نامیده میشود. اگر هر عدد در دنباله فیبوناچی را به عدد پیش از خود تقسیم کنیم، مقدار این نسبتها بتدریج به یک عدد ثابت نزدیک میشود. در نمودار شکل زیر این نسبت در مورد هر کدام از اعداد فیبوناچی رسم شده است. همانطور که دیده میشود، این نسبت به یک مقدار حدی نزدیک میشود.
مقدار این نسبت را به سادگی میتوان از یک معادله بدست آورد. شکل زیر طرز محاسبه این نسبت را نشان میدهد. همانطور که میبینید این نسبت معادل 1.618 بدست میآید که یونانیان آنرا با حرف Ф (فی) نشان میدهند.
یونانیان قدیم با این نسبت به خوبی آشنا بودند. معبد معروف پارتنون بهترین مثال از کاربرد این نسبت است. نسبت عرض به طول پنجرههای مستطیل شکل معبد همگی برابر نسبت طلایی است. در اهرام مصر نیز این نسبت بخوبی رعایت شده است. طول هر ضلع قاعده هرکدام از اهرام به ارتفاع آن، معادل نسبت طلایی میباشد.
این نسبت در آناتومی بدن انسان نیز بکار رفته است. اگر قد خود را بر فاصله عمودی ناف تا نوک انگشتان خود تقسیم کنید، تقریبا عدد 1.618 را بدست میآورید. با تقسیم طول بازوی خود از نوک انگشت بزرگ تا بالای شانه، بر فاصله نوک انگشت بزرگ تا آرنج خود نیز به این نسبت میرسید. این نسبت در نقاشی معروف لئوناردو داوینچی به نام مرد ویترووین (Vitruvian Man) که به عنوان لوگوی این وبلاگ انتخاب شده، بدقت شرح داده شده است. از آنجایی که این نسبت در بسیاری از اندازههای بدن انسان وجود دارد، از آن به نام نسبت الهی نیز یاد میشود.
نسبت طلایی حضور خیره کنندهای در هندسه دارد. برای مثال این عدد برابر است با نسبت ضلع یک پنج ضلعی منظم به طول قطر آن. اگر تمام قطرهای یک پنج ضلعی منتظم را بکشیم، یک ستاره پنج پر بدست میآید که علامت بسیاری از پرچمهای دنیاست. این ستاره، به نام ستاره داوود نیز خوانده میشود که نشان دیر صهیون است.
نسبت طلایی در طبیعت نیز بچشم میخورد. تعداد گلبرگهای گلها اغلب برابر با یکی از اعداد فیبوناچی است.تعداد مارپیچهای گل آفتابگردان نیز برابر با یکی از اعداد فیبوناچی است.
این خواص شگفت انگیز باعث شده است تا برخی، اعداد فیبوناچی را حامل رمزهای پنهان طبیعت بدانند.
منبع اصلی: