خورشید (Sun) نزدیکترین ستاره به ماست و زندگی تمامی موجودات به گرما و نور آن بستگی دارد. فاصله خورشید از ما 150 میلیون کیلومتر است . نور خورشید هشت دقیقه طول می کشد تا به زمین برسد. پس از خورشید، نزدیکترین ستاره به ما آلفاقنطورس (Alpha Centauri) است که فاصله آن تا ما 4.37 سال نوری است، یعنی نور آن 4.37 سال طول می کشد تا به زمین برسد. به عبارتی در هر حالتی که به این ستاره نگاه کنید، آن را در حالتی خواهیددید که 4.37 سال پیش داشته است.
آلفا قنطورس در اصل یک سه تایی است از دو ستاره بزرگ و پرنور که اندازه ای تقریبا برابر خورشید دارند و یک همراه کوچکتر که به زحمت دیده می شود. بنابراین آلفاقنطورس یک سیستم ستاره ای است. وجود برخی اجسام سیاره ای که به دور این سه گانه می چرخند ثابت شده است. لیکن دمای سطحی آنها چنان بالاست که امکان وجود حیات را بر روی آنها منتفی می سازد.
برای تجسم فاصله این ستاره از زمین، در نظر بگیرید که نور در هرثانیه تقریبا 300 هزار کیلومتر فاصله را طی می کند. این سرعت تقریبا برابر است با 1 میلیارد کیلومتر بر ساعت. نور در یک سال 365 ضربدر 24 برابر این فاصله را طی می کند. بنابراین آلفاقنطورس 41343 میلیارد کیلومتر از زمین فاصله دارد.
اگر انسان بخواهد با سریعترین موشکی که تا به حال ساخته به نزدیکی این ستاره سفر کند چه مدت طول می کشد؟ سریعترین موشک فضاپیمای ساخت بشر تقریبا 40 هزار کیلومتر بر ساعت سرعت دارد. بنابراین این موشک می تواند 40000 ضربدر 24 ضربدر 265 کیلومتر در سال یا 0.35 میلیارد کیلومتررا طی کند. در نتیجه تقریبا 118 هزارسال طول خواهد کشید تا فضاپیمای ساخته دست انسان به نزدیکی این نزدیکترین ستاره بعد از خورشید برسد! این واقعیت نشانی از فواصل عظیم بین ستاره ای است. به همین دلیل برخی دانشمندان معتقدند هیچ راهی برای ارتباط مستقیمبا موجودات زنده احتمالی دنیاهای دیگر وجود ندارد زیرا عمر نوع انسان به چنین ارتباطی قد نمی دهد.
تالیف: اصغر ناصری
یکی از جالب ترین نمودارها در زمینه دسته بندی و شناخت ستارگان، نمودار هرتزپرانگ روسل است. اگر ستارگان شناخته شده عالم را در نموداری که محور افقی آن دمای سطحی و محور عمودی آن میزان تابندگی (برحسب واحد خورشیدی) است قرار دهیم، ستارگان عادی و پایدار بر روی خطی کمابیش افقی واقع می شوند که نام رشته اصلی (main sequence) را بخود گرفته است. در پایین ترین نقاط این خط ستارگان سرد با دمای سطحی حدود 2000 کلوین قرار دارند و در ادامه به ستاره آشنای منظومه شمسی یعنی خورشید می رسیم که دمای سطحی آن حدود 6000 درجه سانتی گراد است. سردترین ستاره ها قرمز رنگند و با افزایش دمای سطحی رنگ آنها بتدریج به زرد، سفید و سپس آبی می گراید. ستارگان آبی بسیار داغند و دمای سطحی آنها می تواند به بالاتر از 30 هزار کلوین برسد. در ستارگان رشته اصلی نیروی گرانشی که تمایل به متراکم کردن ستاره دارد با رانش ناشی از انبساط حرارتی هسته داغ ستاره در تعادل است و ستاره پایداری خود را به مدتی طولانی از چند میلیون تا چند میلیارد سال حفظ می کند.
بیرون رشته اصلی ستارگان غیرعادی قرار دارند که ترکیب جرم و اندازه آنها بسیار شگفت آور است. در پایین رشته اصلی کوتوله های سفید با چگالی بالا و حجم کم قرار دارند و بالاتر از خط نیز به غول ها و ابرغولهای قرمز بر می خوریم که چگالی کم لیکن ابعادی بسیار غول آسا دارند.
هر ستاره ای در ابتدای پیدایش خود (که از ابرهای چرخان گاز و غبار نتیجه می شود) مدتی را در رشته اصلی می گذراند که کاملا به جرم آن بستگی دارد. هرچه جرم ستاره ای بیشتر باشد ذخیره سوخت هیدروژن هسته خود را سریعتر مصرف کرده و درون آن سرد می شود. بدین ترتیب نیروی گرانشی توده های جرم ستاره بر رانش ناشی از انبساط حرارتی غالب شده و ستاره چروک می خورد. ممکن است ستاره به یک کوتوله سفید چگال و متراکم تبدیل شود و یا در اثر انفجاری عظیم یک نواختر یا ابرنواختر از خود به نمایش گذارد، یعنی ستاره ای که در مدت چند روز چنان درخشان می شود که حتی در نور روز نیزقابل دیدن است.
اما غولها و ابرغولهای قرمز در نتیجه چروک خوردن هسته یک ستاره پرجرم و انبساط لایه های بیرونی ستاره در نتیجه گرم تر شدن هسته تشکیل می شوند. در این صورت ستاره از رشته اصلی خارج شده وبه اجرام ناپایدار آسمان تبدیل می شود. سرنوشت یک ستاره کاملا به جرم آن بستگی دارد.
عنوان بزرگترین ستاره شناخته شده عالم تا چند سال پیش به VY Canis Majoris تعلق داشت که در فاصله 5000 سال نوری از زمین در صورت فلکی کانیس ماژوریس یا سگ بزرگ قرار دارد. قطر این ابرغول قرمز حدود 1540 برابر خورشید است لیکن جرم آن شاید حدود 40 برابر خورشید باشد. بدین ترتیب چگالی متوسط این ستاره هزاران بار کمتر از آب معمولی است.
در حال حاضر مقام اول بزرگترین ستاره به UY Scuti تعلق دارد که در فاصله 9500 سال نوری و صورت فلکی Scutum واقع شده است. این ستاره در اثر تغییر شرایط دمایی درونی مدام منبسط و منقبض می شود بطوری که شعاع متوسط آن 1708 برابر خورشید (یا 2.4 میلیارد کیلومتر) است. اگر این ستاره بجای خورشید بود سیارات داخلی را بلعیده و تا مدار مشتری را دربرمی گرفت. خورشید در برابر این ستاره تنها نقطه کوچکی به نظر می رسد. این ستاره در مرکز شکل زیر دیده می شود.
هرچه ستاره ای بزرگتر باشد سطح آن سردتر است بطوری که UY Scuti دمای سطحی حدود 3500 کلوین دارد.
اما شناخته شده ترین ابرغول عالم ستاره ابط الجوزا یا Betelgeuse است. دلیل این معروفیت فاصله نسبتا کم این ستاره از زمین است: ابطالجوزا تقریبا 430 سال نوری از زمین فاصله دارد و یکی از اولین ابرغولهای آشکارسازی شده است. این ستاره نهمین ستاره درخشان آسمان شب است که در صورت فلکی اوریون قرار دارد. قطر این ستاره حدود 1180برابر قطر خورشید یا 821 میلیون کیلومتر است. ابط الجوزا زمانی در هزاران سال آینده منفجر شده و به یک ابرنواختر (سوپرنووا) تبدیل خواهد شد.
تالیف: اصغر ناصری
منابع
https://en.wikipedia.org/wiki/File:Hertzsprung-Russel_StarData.png
http://earthsky.org/brightest-stars/betelgeuse-will-explode-someday
http://phys.org/news/2015-12-biggest-star-universe.html
گردآوری و ترجمه: اصغر ناصری
منبع: about.com و wikipedia
تریلیونها تریلیون ستاره در عالم وجود دارد. دریک شب تاریک به دور از آلودگی و نور چراغهای شهری، میتوان هزاران ستاره درآسمان دید. حتی با نگاه ساده ای به آسمان می توان دید که برخی از سترگان پرنورتر و شاید بزرگتر از بقیه هستند.
یکی از مهمترین مشخصات یک ستاره، جرم آن است. جرم برخی از ستارگان تنها کسری از جرم خورشید است در حالی که برخی از آنها برابر صدها خورشید ما جرم دارند. نکته مهم این است که پرجرم ترین ستاره ها لزوما بزرگترین آنها نیستند. رابطه میان جرم و اندازه یک ستاره به مرحله تکامل آن بستگی دارد.
علم ستاره شناسی به ما می گوید که حد نهایی جرم بیشتر ستارگان 120 برابر جرم خورشید ماست. فراتر ازاین حد یک ستاره نمی تواند پایداری خود را حفظ کند. لیکن ستارگان شناخته شده ای وجود دارند که جرم آنها بسیار فراتر از این مقداراست. هرچه جرم ستاره ای بیشتر باشد فشار و دما در مرکز آن در نتیجه نیروی گرانشی ماده تشکیل دهنده، بیشتر خواهد بود و ستاره ذخیره سوخت هسته ای خود را با سرعت بیشتری به مصرف رسانده و عمر کوتاهتری خواهد داشت. اگر جرم ستاره ای از 1.4 برابر جرم خورشیدکمتر باشد پس از مصرف کردن سوخت هسته ای هیدروژن مرکز خود ابتدا به غول سرخ و سپس به یک کوتوله سفید متراکم با قطری در حدود کره زمین تبدیل خواهد شد. عمر چنین ستاره ای می تواند چند میلیارد سال باشد. چنانچه جرم ستاره ای بین 1.4 و 3.2 برابر جرم خورشید باشد در انتهای عمر چند صد میلیون ساله خود با یک ستاره نوترونی بسیار چگال تبدیل می شود که قطر آن حدود چند کیلومتر است. اما اگر جرم ستاره ای بسیار بیشتر از 3.2 برابر جرم خورشید باشد در انتهای عمر خود و پس از سرد شدن آنقدر به متراکم شدن ادامه می دهد که به یک سیاهچاله تبدیل شود، یعنی جسمی با چگالی بی نهایت و حجمی بسیار کوچک که حتی نور نمی تواند ازمیدان گرانشی آن بگذرد.
فهرست زیر دو تا از پرجرم ترین ستارگان شناخته شده را معرفی می کند.
1. R136a1
این ستاره جرمی حدود 256 برابر جرم خورشید دارد و یک غول آبی رنگ بسیار عظیم است. ستاره شناسان هنوز بر روی این موضوع تحقیق می کنند که جرم یک ستاره پایدار چگونه می تواند این قدر عظیم باشد. این ستاره بخشی از ابرخوشه سحابی تارانتولا است که برخی از پرجرم ترین ستاره ها را در خود جای می دهد. این ستاره در کهکشان همسایه راه شیری قرار دارد. شکل زیر این ستاره را در مرکز سحابی (روشن ترین ستاره شکل) نشان می دهد. شعاع این ستاره بین 28.8 تا 35.4 برابر جرم خورشید است. فاصله آن از ما 163 هزار سال نوری و تابندگی آن 8 میلیون برابر خورشید است. عمر این ستاره تنها حدود 800 هزار سال است و از ستارگان بسیار جوان محسوب می شود.
2. HD 269810
این ستاره با جرمی 130 برابر خورشید و شعاع18 برابر آن، ابرغول آبی رنگ دیگری است از کهکشان ابر ماژلان که ستاره R136a1 را نیز در خود جای داده است. این ستاره 2 میلیون بار درخشان تر از خورشید است و تنها حدود 2 میلیون سال عمر خواهد کرد. سپس بصورت یک ابرنواختر منفجر شده و یک سیاهچاله در پس خود باقی می گذارد.
گردآوری و تلخیص: اصغر ناصری
کمیت جرم در حجم معین، چگالی نامیده می شود. وقتی ماده گسترش می یابد چگالی اش کاهش یافته و وقتی متراکم میشود چگالی اش افزایش می یابد.
در دستگاه متریک، چگالی بر حسب گرم بر سانتی متر مکعب اندازه گرفته می شود. یک چگالی نمونه ، یک سانتیمتر مکعب آب است که یک گرم وزن دارد. به بیان ریاضی چگالی آب یک گرم برسانتی متر مکعب است.
چگالی گازها بسیار کمتر ازچگالی مایعات است زیرا گازها از اتم ها و مولکول های جدا از هم تشکیل می شوند که فاصله زیادی ازهم دارند. این مولکول ها نیروی ربایشی کمی برهم وارد می کنند و در اثر برخورد با یکدیگر جهیده و از هم دور می شوند. بنابراین بیشتر حجم گاز را فضای خالی تشکیل می دهد.
مثلا نمونه ای ازگازهیدروژن که در فشار و دمای معمولی سطح زمین تشکیل شده باشد دارای چگالی 0.00009 یا 9x10-5 گرم برسانتی متر مکعب است. چگالی آب مایع حدود 11000 برابر گاز هیدروژن است.
در فضای خارج از جو مقدار ماده آنقدر کم است که بطور متوسط در هرسانتی مترمکعب یک اتم هیدروژن یافت می شود. درحقیقت در فضای خارج جو چگالی ماده باید مقداری در حدود 1.7x10-23 گرم بر سانتی متر مکعب باشد. آب تقریبا 600 میلیون تریلیون بار چگالتر از فضای خارج جو است.
گازی که مولکولهای آن به گونه ای ویژه جسیم باشد اورانیوم هگزافلوراید است. هرمولکول این گاز ترکیبی است ازیک اتم اورانیوم و شش اتم فلوئور که جرم آن کلا 176 برابر جرم مولکول دواتمی هیدروژن است. اورانیوم هگزافلوراید سیالی است که با حرارت ملایم به گاز تبدیل می شود و در این حالت چگالی آن تقریبا 0.016 گرم بر سانتی متر مکعب است.
پایین آوردن دما باعث کند شدن حرکت مولکول های گاز می شود. درنتیجه نیروی جاذبه میان ذرات گاز بر تمایل انها به حرکت غلبه کرده آنها را به هم نزدیک می کند. در نتیجه کاهش حجم، چگالی گاز بیشتر می شود. اگر هیدروژن تا دماهای بسیار پایین سرد شود، نه تنها به مایع تبدیل می شود بلکه در -259 درجه سلسیوس منجمد می گردد. هیدروژن جامد با چگالی 0.09 گرم بر سانتی متر مکعب کمترین چگالی را در میان جامدات موجود دارد.
از میان عناصر، فلز نادر آسمیوم بیشترین مقدار چگالی را در میان عناصر سازنده قشر زمین دارد. چگالی این عنصر 22.48 بر سانتی متر مکعب است. یک شمش آسمیوم به ابعاد یک اسکناس و ضخامت حدود 2.5 سانتی متر وزنی حدود 5.85 کیلوگرم دارد.
تکه ای از بلور آسمیوم: منبع ویکی پدیا
کره زمین از عناصر و مواد مرکب بسیار گوناگونی ساخته شده است. چگالی متوسط زمین در حدود 5.54 گرم بر سانتی متر مکعب است در حالی که در مرکز زمین تحت فشار لایه های عظیم بیرونی، چگالی به حدود 12 گرم بر سانتی متر مکعب می رسد.
در مرکز ستارگان بزرگ با چگالیهای بسیار عظیمی روبرو خواهیم بود. فشار در مرکز خورشید که ستاره ای متوسط است، تحت اثرگرانشی جرم عظیم آن به 100 میلیارد اتمسفر می رسد. در چنین شرایطی مقاومت اتم ها شکسته شده و ابرهای الکترونی با در هم فروریختن، یک سیال الکترونی را می سازند که هسته های مثبت در آن شناورند و به سبب نزدیکی بیشتر الکترونها و نیروی دافعه بزرگ میان آنها، این نوع ماده می تواند فشارهای بیشتری را از سوی لایه های بالایی ماده تحمل کند. چگالی در مرکز خورشید به 100 گرم بر سانتی متر مکعب بالغ میشود، یعنی ده سانتیمتر مکعب از ماده درون خورشید حدود یک کیلوگرم وزن دارد.
برگرفته از کتاب: The Collapsing Universe, Story of Black Hole نوشته دانشمند بزرگ Isaac Asimov، ترجمه بهرام معلمی، ابوالفضل وفایی شلمانی، نشر جیران، 1363
گردآوری و ترجمه: اصغر ناصری
زمین لرزه ها مخربترین رویدادهای طبیعی بشمار می روند. در اغلب اوقات بدون هیچ هشدار پیشینی روی می دهند که آنها را به ترسناکترین و غیرقابل پیش بینی ترین پدیده طبیعی تبدیل می سازد. بطور معمول هرسال دو زمین لرزه به قدرت 8 ریشتر در سطح جهان روی می دهد. ایران در ناحیه کمربند کوهستانی هیمالیا واقع شده که جوانترین ناحیه کوهستانی دنیا محسوب شده و در معرض تحولات مداوم است. گسترش کف دریای سرخ در نتیجه خروج مواد مذاب درون پوسته زمین، منجر به حرکت صفحه تکتونیکی عربستان بسوی ایران شده و حرکت سایر صفحات لیتوسفری پیرامون ایران را موجب می شود. در نتیجه این حرکات، لرزش های مخربی در داخل و پیرامون کشور ایران روی میدهد. تهران پایتخت کشور به عنوان پرجمعیتترین شهر، بسیار خوش اقبال بوده است که در قرن اخیر زمین لرزه ای را تجربه نکرده است. آخرین زمین لرزه در سال 1830 در این شهر روی داده که شدت آن 7.2 ریشتر بوده است.
نظریههای علمی زمین لرزه
برای توجیه دلایل بروز زمین لرزه دو نظریه عمده ارائه شده است:
· نظریه انتشار اتساع[1] در ایالات متحده
· نظریه ناپایداری اتساع[2] در شوروی سابق
اولین مرحله در هر دو مدل عبارت از افزایش کرنش کشسان در یک صخره است که آن را وارد حالت اتساع می کند. حالت اتساع به معنی افزایش غیرکشسان (برگشت ناپذیر) در حجم صخره است که پس از رسیدن تنش در صخره به نصف میزان استحکام شکست آن روی میدهد. در طی حالت اتساع، شکافهای باز در صخرهها پدیدار میشود. در این مرحله اولین تغییرات فیزیکی در صخره روی میدهد که نشانی از زمین لرزههای آتی است. در این مرحله دو مدل یاد شده واگرا میشوند. مدل تدوین شده در ایالات متحده چنین خاطرنشان میسازد که اتساع و شکاف خوردن صخره ها در اصل به کاهش آب موجود در صخره اتساع یافته مربوط می شود که امواج لرزه ای کند و رویدادهای لرزه ای کوچکی را موجب میگردد. سپس بواسطه جریان یافتن آب بدرون شکافهای باز، فشار آب در خلل و فرج صخره افزایش یافته و با تضعیف صخره، جابجایی قطعات آن در طول شکافها را موجب شده و زمین لرزه را پدید می آورد.
در طرف دیگر در مدل روسی چنین فرض می شود که در اولین مراحل رویداد زمین لرزه، ترکهای متعددی بروز کرده و بخشی از تنش آزاد می شود. لیکن در نتیجه این امر وضعیتی ناپایدار پدید آمده و در نهایت جابجایی های بزرگی در طول یک شکاف حاصل می گردد. شکافهای لرزه ای به عنوان نواحی در طول گسل های فعال تعریف می شوند که قادرند زمین لرزه بزرگی تولید کرده لیکن در سالهای اخیر چنین رویدادی در آنها رخ نداده است. چنین تصور می شود که در این نواحی کرنش های تکتونیکی ذخیره شده و در نتیجه مستعد تولید زمین لرزه های آینده هستند. هر گسلی که در طول دوره زمین شناسی کواترنری جابجا شده به عنوان یک گسل فعال شناخته می شود. بنابراین گسل های غیرمتحرک در طول سه میلیون سال اخیر بطور کلی در رده گسل های غیرفعال قرار می گیرند. بنابراین گسل های فعال مسئول بروز زمین لرزه ها و شکاف خوردن سطح زمین هستند.
منبع:
Earthquake Management in Iran: A compilation of literature on earthquake Management, Iranian Studies Group at MIT, 2004