دنیای علم و تکنولوژی

دنیای علم و تکنولوژی

اخبار و مقالات مربوط به دنیای علم و تکنولوژی ترجمه شده از منابع معتبر
دنیای علم و تکنولوژی

دنیای علم و تکنولوژی

اخبار و مقالات مربوط به دنیای علم و تکنولوژی ترجمه شده از منابع معتبر

اولین ها در صنایع هوایی

گرداوری و تالیف: اصغر ناصری (asna50@yahoo.com)


1. اولین جنگنده مافوق صوت دنیا نورث امریکن F-100 Super Sabre بود که در 25 می 1953 اولین پرواز خود را انجام داد. این جنگنده از روی مدل افسانه‌ای F-86 Sabre جنگنده اصلی آمریکا در جنگ کره اقتباس شده بود. در اولین پرواز خود توانست به سرعت 1.05 ماخ برسد. تعداد 2294 فروند از این هواپیماها ساخته شدند که نقش مهمی در جنگ ویتنام بر عهده داشتند. حداکثر سرعت این هواپیما 1390 کیلومتر بر ساعت بود.



2. اولین صندلی نجات پرتابی در هواپیما


جت جنگی Heinkel He-280  اولین هواپیمای مجهز به صندلی نجات پرتابی بود. در سال 1942 در گرماگرم جنگ جهانی دوم، خلبان آلمانی هلمون شنک توانست با موفقیت از این هواپیما در یک موقعیت اضطراری به بیرون بپرد. این صندلی که توسط گاز فشرده به بیروه پرتاب می شد، توانست او را تا فاصله مناسبی از هواپیما دور کند. پس از این تاریخ صندلی پرتاب در تمامی مدلهای جت جنگی ساخت آلمان از جمله Heinkel He-162 VolksjägerKomet و Komet نصب شدند.



3. اولین موشک هوا به هوای هدایت شونده


Ruhrstahl X-4 اولین موشک هوا به هوای هدایت شونده دنیا بود که توسط آلمان نازی در سالهای پایان جنگ جهانی دوم ساخته شد ولیکن به بهره برداری نرسید. این موشک با سیم هدایت می شد، بدین صورت که سیگنالهای هدایتی توسط سیم از سیستم هدایت به موشک می رسد و در هنگام پرواز، سیم بطور پیوسته از دور قرقره ای واقع در پشت موشک باز می شود. این موشک برای ساقط کردن بمب افکن های متفقین از راه دور و بدون بخطر انداختن هواپیماهای جنگنده آلمانی از سوی جنگنده های اسکورت دشمن ساخته شده بود.




4. اولین هواپیمای بال متغیر


در خلال سالهای 1940 تا 1970 طرحهایی برای هواپیماهای بال متغیر در سراسر دنیا به مرحله آزمایش گذارده شدند. لیکن اولین هواپیمای نظامی بال متغیر که وارد تولید انبوه شد، F-111 بمب افکن تهاجمی سبک آمریکا بود. این بمب افکن با بال متغیر می توانست عملکرد خوبی در سرعتهای پایین یا بالا ارائه کند از جمله قادر به پرواز با سرعت بالای صوت در ارتفاع پایین بود.



بمب افکن جنرال داینامیکز F-111 پیشتاز بسیاری از تکنولوژی های هواپیمایی بود. بالهای متغیر، موتور توربوفن مجهز به پس سوز و رادار خودکار پیروی از عوارض زمینی که پرواز با سرعت بالا در نزدیکی سطح زمین را برایش امکان پذیر می ساخت. این بمب افکن می توانست به اندازه چهار فروند اف 4 بمب حمل کند. عملکرد این بمب افکن در جنگها یمختلف بهتر از هر بمب افکن دیگر آمریکایی بوده است. آخرین بمب افکن F-111 در آمریکا به سال 1998 پس از 31 سال خدمت بازنشسته شد و جایش را به جنگنده ضربتی بی رقیب F-15E Strike Eagle داد.


(ادامه دارد)



جنگنده چند منظوره F-35 و خطاهای راهبردی در طراحی

تالیف: اصغر ناصری (asna50@yahoo.com)


مردادماه 1392


توجه: این گزارش حاصل تجربیات و دانش شخصی مولف است و در تدوین آن نظرات شخصی نیز اعمال شده است.


مقدمه


جنگنده چند منظوره رادارگریز Lockheed Martin F-35 Lightning II برای آن طراحی و ساخته شده است تا جایگزین تمامی جنگنده های چند منظوره نسل چهارم قبلی مانند F-16 و F-18 بوده و توان رزمی آمریکا و کشورهای دوست را تا حد قابل توجهی ارتقا بخشد. لیکن ممکن است این برنامه دفاعی آمریکا که تاکنون حدود 392 میلیارد دلار هزینه برداشته و عنوان پرهزینه ترین برنامه دفاعی تاریخ را به خود اختصاص داده است، با مصرف قسمت عمده هزینه های دفاعی آمریکا پایانی بر هژمونی آمریکا در عرصه طراحی و تولید جنگنده های چند منظوره نیز رقم زند. در این مقاله ابتدا نگاه کوتاهی به ویژگی های خاص این جنگنده می اندازیم.


ویژگی های خاص F-35


جنگنده F-35 حاصل برنامه Joint Strike Fighter است که واژه Joint به معنی جنگنده ای مشترک برای نیروی هوایی و نیروی دریایی آمریکا می باشد. این جنگنده باید قابلیت برخاستن از خشکی و ناو هواپیمابر را بطور توام داشته باشد. بدین ترتیب از ابتدا تولید این هواپیما در سه نسخه منظور شده بود:

1. F-35A با سیستم نشست و برخاست عادی (CTOL)

2. F-35B با قابلیت نشست و برخاست از باندهای کوتاه (STOL)

3. F-35C با قابلیت نشست و برخاست عمودی (VTOL) مخصوص ناو هواپیمابر


تیم طراحی این هواپیما از سه شرکت مختلف تشکیل شده و هدایت برنامه بر عهده لاکهید مارتین بود. اولین نمونه ساخته شده در 15 دسامبر 2006 پرواز خود را انجام داد.



این جنگنده تک موتوره با یک خلبان، قرار است دارای قابلیت های زیر باشد:


- فناوری رادارگریز با دوام با نیاز به تعمیر و نگهداری کم. در هواپیماهای رادارگریز قبلی مانند F-22 و بمب افکن B-2 از رنگ هیا گرانقیمتی استفاده شده که نیاز به ساعتها تجدید و تعمیر برای هر ساعت پروازی دارند. در حالی که F-35 از ماده ای در پوسته خود استفاده می کند که ذرات جاذب امواج در آنها بطور دائم درج شده است (fiber mat).

- سیستم هوابرد کاملا یکپارچه که داده های حاصل از تمامی سنسورهای درون هواپیما و منابع بیرونی مانند رادار کنترل زمینی را با یکدیگر ترکیب کرده و دید واحدی از فضای اطراف برای خلبان ایجاد می کند. این جنگنده برای ردیابی و شلیک به هدف نیازی به متوجه ساختن دماغه خود بسوی آن ندارد.

- شبکه سرعت بالای انتقال داده IEEE 1394b

- برنامه های خودکار عیب یابی و رفع خطا در کامپیوتر مرکزی هواپیما

- شبیه ساز قدرتمند که آموزش پرواز را بی نیاز از نسخه دو خلبانه هواپیما می کند.

- باتری های یون لیتیوم قدرتمند

- سیستم پیشرفته نمایشگر بر روی شیشه کلاه خلبان (Helmet Mounted Display System)

- سیستم الکترواپتیکی مخفی با قدرت تفکیک بالا برای برای ردیابی و قفل بر روی انواع اهداف ثابت و متحرک زمینی 


اشتباهات استراتژیک در طراحی و تولید F-35


جنگنده F-35 اولین جنگنده ای است که تولید و تست آن همزمان صورت می پذیرد. از ابتدای پیدایش صنعت هواپیماسازی در امریکا رسم بر این بوده است که شرکت سازنده ابتدا دو نمونه اولیه (prototype) از هواپیمای مورد نظر را ساخته و تا زمان تایید نهایی کارکردها توسط سازمان مسئول در دولت فدرال نمی توانست دست به تولید انبوه بزند. لیکن در مورد F-35 به علت طولانی بودن فاز طراحی یک جنگنده فوق مدرن با قابلیت هایی اساس متفاوت با جنگنده های قبلی، تصمیم بر این گرفته شد که تولید با آهنگی آهسته صورت گرفته و پس از انجام کامل تست های عملیاتی اساسی سرعت بگیرد. این جنگنده نیاز به ده ها هزار تست عملیاتی بر روی سیستم های مختلف خود دارد که هنوز نیمی از آنها کامل نشده و نواقصی که در مرحله تست آشکار شده چندین بار باعث تغییر در طراحی هواپیما و بازسازی نمونه های تولیدی شده که بر هزینه‌های تولید بطرز چشمگیری افزوده و قابلیت اعتماد طراحی را نیز کاهش داده است.



در ساخت این هواپیما صدها پیمانکار فرعی مشارکت داشته اند و ساخت و تولید از روی یک نقشه جامع الکترونیکی صورت گرفته است. به عنوان مثال برای تولید یک قطعه توسط CNC کد مربوط به آن از روی پایگاه داده دانلود شده و به ماشین CNC خورانده شده تا تولید قطعه دقیقا مطابق نقشه دیجیتالی صورت پذیرد. قبل از تست عملی، یک شبیه ساز کامپیوتری کارکرد تمامی قطعات و سیستم ها را تست می کرد و در صورت عدم بروز مشکل تست واقعی انجام می شد. تست های کامپیوتری اولیه چنان با آزمونهای واقعی تطابق داشتند که پس از مدتی، تنها به تست های کامپیوتری اکتفا شد. این تصمیم اشتباه بود و تست های پیچیده بعدی نشان دادند که به شبیه ساز کامپیوتری چندان نمی توان اعتماد کرد.


اما بزرگترین اشتباه راهبردی در ادغام شرکتهای هواپیماسازی موجود در مقیاس وسیع بود. بجای صدها شرکت رقیب، اکنون تنها دو هواپیماسازی بزرگ لاکهید مارتین و بوئینگ انحصار بازار هوافضا در آمریکا را در دست دارند. امری که در تاریخ ثابت شده بر ضرر نوآوری و رقابت آزاد است.


احتمال لغو پروژه لاکهید F-35

دوم آگوست 2013 - خبرگزاری بلومبرگ 

 

لغو برنامه 391 میلیارد دلاری ساخت جنگنده F-25 در میان گزینه هایی است که پنتاگون به عنوان انتخاب های استراتژیک خود به آنها می نگرد تا امکان ادامه حیات صنایع نظامی آمریکا در شرایط بودجه انقباضی وجودداشته باشد. 

  

 

این تصمیمات هنوز به خبرگزاریها اعلام نشده است. ارتش آمریکا باید قادر به جذب 50 میلیارد دلار در سال از طریق قطع بودجه برخی برنامه های تحقیقاتی دفاعی خود باشد. به گفته چاک هیگل وزیر دفاع آمریکا، تنها دو راه پیش روی آنها باقی مانده است: یا باید به نیروی دفاعی کوچکتری اکتفا کنند و یا منتظر یک دهه تعطیلی در برنامه مدرنیزاسیون سیستم ها و تکنولوژی تسلیحاتی خود باشند. 

 

جنگنده F-35 پر هزینه ترین سیستم نظامی تاریخ آمریکاست که حدود 392 میلیارد دلار برای تولید 2443 فروند هواپیما پیش بینی شده است. درطراحی و ساخت این هواپیما رویکرد جدیدی درنظر گرفته شده است به گونه ای که تولید و تست نمونه ها همزمان صورت می گیرد. در حالی که در پروژه های قبلی ابتدا چند نمونه اولیه بطور کامل تست می شد تا اشکالات طراحی آشکار و بر طرف گردد، سپس تولید انبوه آغاز می گردید. این رویکرد تولید و تست همزمان هزینه ها را بطور نجومی بالا برده است و در حالی که اشکالاتی در ساخت هواپیما وجود دارد، تولید نیز با وجود این اشکالات پیش میرود و در نتیجه هر فروند تولید شده باید هزاران ساعت را در بازسازی و برطرف ساختن ایرادات بگذراند. 

 

جنگنده چندمنظوره F-35 برای ایجاد دگرگونی بزرگی در هوانوردی نظامی طراحی شده بود. در طراحی این هواپیما تکنولوژی هایی فراتر از زمان حال درنظر گرفته شده بود که بسیاری از آنها هنوز درعمل کارایی خود را اثبات نکرده اند. اگرشرکای بین المللی آمریکا تمایلی برای خرید یک چهارم جنگنده های تولید شده نشان ندهند، ادامه حیات این پروژه با تردید مواجه خواهد شد. 

 

 

منبع اصلی خبر: 

http://www.bloomberg.com/news/2013-08-01/canceling-lockheed-f-35-said-to-be-among-pentagon-options.html

جنگنده بی نظیر فانتوم اف 4 بتدریج محو می‌شود

در 29 ژوئن 2013 آلمان آخرین فروند از 263 جنگنده بمب افکن فانتوم اف 4 خود را پس از 41 سال از خدمت خارج کرد. یک سوم از این تعداد عمدتا برای عملیات شناسایی استفاده می شدند اما بیشتر آنها برای پشتیبانی از نیروهای زمینی و دفاع هوایی منظور گردیده بودند. این بازنشستگی بخشی از یک روند رو به افزایش است. در 2010 کره جنوبی نیز آخرین فروند از 222 اف 4 خود را بازنشسته کرد. اف 4 ها و اف 5 های کره جنوبی بتدریج در 15 سال گذشته با 40 فروند جنگنده بمب افکن F-15K و 180 فروند F-16 جایگزین شدند.


البته همه کشورها مشتاق از خدمت خارج کردن فانتوم های خود نیستند. ایران در دهه 1970 تعداد 225 فروند اف 4 از آمریکا خرید که نقش موثری در زمین گیر کردن ارتش متجاوز عراق در سالهای بعد ایفا کردند. آمار دقیقی از نتایج دوئل های تن به تن اف 4 های ایرانی با میگ های عراقی در دست نیست لیکن یکی از برجسته ترین خلبانان این جنگنده شهید عباس دوران بوده است که اسقاط دو میگ 23 و یک میگ 21 عراقی را با موشکهای AIM-7E اسپارو در کارنامه خود دارد. اف 4 های ایرانی بیشتر در نقش بمب افکن تاکتیکی استفاده می‌شدند. ایران هنوز چندین فروند از این جنگنده ها را عملیاتی نگه داشته است و تولید برخی قطعات یدکی آنرا در داخل انجام می‌دهد.


انتهای رشادت- بمباران ستون تانکهای عراقی توسط یک اف 4 ایران


از تعداد 5195 فانتوم تولید شده حدود 8 درصد هنوز در حال خدمت هستند و چند صد فروند نیز در آمریکا به جت هدف بدون سرنشین تبدیل شده‌اند. فانتوم در دهه 1950 طراحی شده و در آن زمان یک طرح کاملا پیشرفته بشمار می رفت. با قابلیت حمل 8 تن بمب و موشک هنوز بمب افکن معتبری بشمار می رود. شعاع عادی نبرد آن حدود 700 کیلومتر است و سورتی پرواز آن می‌تواند تا دو ساعت بطول بکشد.


اف 4 یکی از اولین جنگنده های جت ایمن نیز بشمار می‌رفته است. در ابتدای دهه 1950 جنگنده اف 86 آمریکایی 383 حادثه در هر 100 هزار ساعت پرواز را ثبت کرد. اف 4 تنها 5 حادثه در هر 100 هزار ساعت پرواز داشته است در حالی که میگ های روسی 10 تا 20 برابر بیشتر حادثه پروازی داشته‌اند. اف 4 هم بر روی ناوهای هواپیمابر و هم بر روی فرودگاههای زمینی عملکرد موفقی داشته است. احتمالا تا بازنشسته شدن آخرین اف 4 طول دوره خدمتی این هواپیما به 60 سال بالغ شود.


ترجمه: اصغر ناصری

منبع اصلی:

http://www.strategypage.com/dls/articles/F-4-Fades-Away-Very-Slowly-8-11-2013.asp

آرواره های اژدها: نگاهی به انهدام پل ثان هوآی ویتنام شمالی

 والتر جی. بوین- مجله نیروی هوایی، آگوست 2011

ترجمه و خلاصه: اصغر ناصری 

 

برخی از اهداف در جنگ جهانی دوم مانند پالایشگاه های نفت پولستی در رومانی، زیرساختار موشک های V-2 در پینه موند آلمان و پایگاه دریایی ژاپنی ها در تروک آنقدر مهم بودند که بزودی توجه هر دوسوی مهاجمین و مدافعین را بخود جلب کردند. 

 

پل ثان هوآ (Thanh Hoa) در ویتنام شمالی نیز در خلال سالهای جنگ ویتنام از چنین جایگاهی برخوردار بود. 

 

این پل مستحکم محل عبور سیلی از تدارکات از بندرگاه ها و کارخانجات ویتنام شمالی بسوی جنوب بود تا در اختیار ویت کنگ ها که با حکومت مرکزی ویتنام جنوبی می جنگیدند قرار گیرد. آمریکایی ها برای نابود کردن این شاهراه حیاتی سعی در بکارگیری تسلیحات قدرتمند خود کردند. 

 

 

مقامات ویتنام شمالی بشدت سعی داشتند با بهره گیری از یک سامانه دفاع هوایی یکپارچه بسیار قدرتمند این پل را به جسمی غیرقابل تسخیر تبدیل کنند. آنها به مدت هفت سال در تحصیل این هدف موفق بودند. 

 

نام رسمی آن، پل ریلی و جاده ای ثان هو وآ و لقب آن آرواره اژدها بود، نامی که بخاطر شکل ظاهری آن داده شده بود. 

 

دو پایه کناری بتنی با ارتفاعی اندک بر روی جلگه ای نسبتا مسطح بنا شده و در وسط نیز یک پایه بتنی عظیم پل را پشتیبانی می کرد. از دیدگاه ویتنام شمالی ها طرح کلی پل مانند دهان باز یک اژدها بود. 

 

این پل موقعیت ویژه ای نزد ویتنامی های شمالی داشت. در سال 1945 در طی جنگ خود علیه فرانسوی ها، نیروهی شورشی ویت مینه سازه اصلی پل را با انفجار دو قطار پر از مهمات بر روی ریل از بین بردند. 

 

بازسازی پل در سال 1957 توسط ویتنامی های شمالی آغاز شد و هوشی مین در مراسم افتتاح آن به سال 1964 شرکت کرد. پل دارای یک سازه خرپایی سراسری متداول بوده و 165 متر طول و 17 متر پهنا داشته و  15.2 متر بالاتر از سطح رودخانه سونگ ما ایستاده بود. 

 

اهمیت این پل آنقدر زیاد بود که ویتنامی های شمالی پنج هنگ دفاع هوایی در نزدیکی آن مستقر کرده بوند. تعدادی جنگنده میگ نیز در فرودگاهی نزدیک آماده برخاستن و درگیری با هواپیماهای مهاجم بودند. 

 

در سال 1965 ایالات متحده تهاجمی دو روزه را برای نابود ساختن پل آغاز کرد. برنامه ریزان جنگی امریکا مقاومت و استحکام پل را دست کم گرفته بودند. در سوم آوریل یک گروه ضربتی متشکل از 46 هواپیمای F-105 Thunderchief با اسکورت 21 شکاری F-100 ، دو هواپیمای شناسایی RF-101 و ده تانکر سوخت رسان بسوی پل یورش بردند. جنگنده F-105 که در اصل یک بمب افکن هسته ای تاکتیکی دوربرد بود، در این ماموریت دو نوع بمب حمل می کرد. شانزده فروند از آنها

هر کدام دو موشک AGM-12 Bulpup بهمراه داشتند در حالی که 30 فروند نیز بمب های 750 پاوندی  حمل می کردند. 

 

  

F-105 

  

AGM-12 Bullpup 


این مهمات که در مقرهای بیرونی حمل می شدند، سرعت و چالاکی F-105 ها را کاهش داده بودند. موشک AGM-12 نمونه اولیه موشک های هدایت شونده هوا به زمین دارای یک سرجنگی 120 کیلوگرمی بود. خلبان باید آتش خروجی موتور موشک را ردیابی کرده و با استفاده از سیگنالهای رادیویی آن را بسوی هدف هدایت می کرد. برای اصابت موشک به هدف هواپپیما باید دو بار از روی هدف عبور می کرد.


حمله در 2 نمه شب سوم آوریل آغاز شد. سی و دو موشک AGM-12 که از ارتفاع 4000 متری شلیک شدند بسختی بسوی پل هدایت می شدند و آسیب قابل توجهی به پل وارد نساختند. اثر 120 بمب معمولی رها شده نیز چندان مهم نبود.


یک F-100 و یک RF-101 ساقط شدند و هواپیمای فرمانده گروه نیز بسختی آسیب دید. یورش دوم برای روز بعد برنامه ریزی شد.


این بار 48 فروند F-105 به همراه 21 فروند F-100 بمب های خود را بر پل فروریختند. سیصد بمب به پل برخورد کرده و آنرا بشدت تخریب کردند، اما باعث گسسته شدن کامل آن نشدند.


عملیات تدافعی میگ 17 های ویتنامی باعث شگفتی آمریکایی ها شد. آنها دو F-105 را ساقط کردند. میگ 17 در آن زمان هواپیمایی قدیمی محسوب می شد ولی با چالاکی خود توانست دو فروند از جتهای پیشرفته آمریکایی ها را ساقط کند.


عملیات آمریکایی ها علیه بسیاری از پلهای ویتنام شمالی ادامه یافت و تا انتهای می سال 1965 بیست و پنج عدد از آنها تخریب شدند. اما پل ثان هوآ علیرغم حملات متعدد استوار باقی ماند. بمب های 300 کیلوگرمی قادر به تخریب سازه اصلی پل نبودند و ویتنام شمالی ها نیز در تعمیر اضطراری استاد شده بودند.


ماموریت تخریب پل از نیروی هوایی آمریکا گرفته شده و به نیروی دریایی واگذار شد. اما سه سال آینده نیز بدون موفقیتی سپری شد. دلیل عدم کارایی حملات ساده بود: استحکام فوق العاده پل و ضعیف بودن بمب ها. هوای نامساعد در منطقه استقرار پل که تنها 18 کیلومتر با دریای چین جنوبی فاصله داشت پوشش خوبی برای عملیات تعمیر و بازسازی فراهم می کرد بطوری که ویتنامی های شمالی توانستند هشت پایه بتنی تقویتی به پل اضافه کنند. 

 

چالش بزرگی که پل برای آمریکایی ها بوجود آورده بود باعث شد آزمایشگاه تسلیحات نیروی هوایی بر روی ابداع سلاح جدیدی برای نابود کردن پل کار کند. بمب های جدیدی به نام جرم متمرکز (mass-focus) ابداع شد که حدود 2500 کیلوگرم وزن داشت. این بمب شبیه یک کلوچه عظیم با دو و نیم متر قطر و 75 سانتی متر ارتفاع بود و طوری طراحی شده بود که نیروی انفجار را در طول محور خود در هر دو جهت متمرکز نماید. این بمب بزرگتر از آن بود که با یک جنگنده معمولی حمل شود و قرار شد توسط چتر بر رویدریای سونگ ما فرود آید. سپس بطور غوطه ور در آب بسوی پل پیش رفته و با آن برخورد نماید. سازه فلزی پل چاشنی های مغناطیسی بمب را فعال کرده و انفجار را موجب می شدند. 

 

نیروی کاری که برای این عملیات درنظر گرفته شده بود تصمیم به استفاده از هواپیمای انعطاف پذیر C-130 Hercules برای پرتاب بمب نمود. قرار شد دو فانتوم اف 4 عملیاتی فریب آمیز را در 16 کیلومتری شمال پل انجام دهند و همزمان هواپیمای هرکولس بمبهای خود را در رودخانه پرتاب کند. از یک هواپیمای داگلاس EB-66 برای اقدامات حفاظت ضد الکترونیکی استفاده می شد.


فرماندهان عملیات به قدرت کافی هرکولس برای انجام ماموریت اطمینان داشتند. اما اخبار نگران کننده ای از تحرکات ویتنامی شمالی ها به گوش می رسید. آنها پنج سایت جدید ضدهوایی در اطراف پل مستقر کرده بودند.


درست پس از مینه شب 30 می 1966، فرمانده ریمرس از پایگاه هوایی نا دانگ در ویتنام جنوبی برخاست و در ارتفاع 30 متری سطح آب دریای چین جنوبی بسوی مقر پل پیشروی کرد. در فاصله یک و نیم کیلومتری پل او به ارتفاع 130 متری صعود و 5 عدد از بمب ها را رها کرد. سپس تغییر مسیر داده و بسوی پایگاه برگشت.



پروازهای شناسایی روز بعد پل را سالم در جای خود مشاهده کردند. اثری از بمب ها نبود. در نتیجه ماموریت دومی برای هرکولس طراحی شد.


در ساعت 1 بعد از نیمه شب 31 می هواپیمای هرکولس کاپیتان کیس از زمین برخاست. یکی از جنگنده های F-4 که مامور عملیات فریب آمیز بود آتش ضدهوایی ویتنامی ها در نزدیکی پل و انفجار بزرگی را گزارش کرد. هواپیمای F-4 دوم سقوط کرد. 

عملیات شناسایی روز بعد نه تخریبی در پل آشکار ساخت و نه اثری از هواپیمای هرکولس و خدمه بازمانده آن. بازجویی از یک ملوان اسیر شده ویتنام شمالی آشکار ساخت که چهارتا از بمب های رها شده از هرکولس منفجر شده اند ولی صدمه ای به پل وارد نشده است.

با این پایان نافرجام این ماموریت خاتمه یافت و باقیمانده خدمه آموزش دیده به آمریکا بازگشتند. آخرین بار در سال 1998 بقایای فیلیپ جی استیکنی یکی از خدمه هرکولس ساقط شده کشف شد. 

 

بمباران پل تا 1968 بدون نتیجه قطعی ادامه یافت و در این سال ایالات متحده بمباران علیه ویتنام شمالی را متوقف ساخت. سلاحهای متعددی تا این زمان علیه پل تان هوآ استفاده شد که از آن جمله می توان به موشک هدایت شونده AGM-62 Walleye اشاره کرد که البته اثر مهمی بر روی پل نداشتند. 

 

 

AGM-62 Walleye 

 

با آغاز عملیات Linebacker در سال 1972 و بمباران تاسیسات زیربنایی ویتنام شمالی، پل تان هوآ در کانون دوباره توجه قرار گرفت. در این زمان نیروی هوایی و دریایی آمریکا پیشرفت های قابل ملاحظه ای در زمینه مهمات دقیق تجربه کرده و به سلاحهای پیشرفته تری مجهز شده بودند.  

 

جنگنده های F-4 از یگان هشتم TFW از بمب های هدایت شونده لیزری Paveway و بمبهای هدایت شونده تلویزیونی برای حمله به پل در 27 آوریل 1972 استفاده کردند. این بمب ها توانستند مقطعی از انتهای پل را از جای کنده و به داخل رودخانه فروافکنند. 

 

حمله دیگری در 13 می روی داد و 14 فانتوم بمبهای لیزری 2000 و 3000 پاوندی را بر روی پل فروریختند. در این حمله پل از تکیه گاه بتنی خود کنده شده و کارایی خود را از دست داد. حمله دیگری در 6 اکتبر روی داد و چهار جنگنده Vought A-7 پل را بمباران کردند. در این بمباران سازه پل به دو نیم شکسته شد و از پایه مرکزی خود جدا گردید. 

  

 

هفت سال برنامه ریزی عملیاتی، 871 سورتی پرواز، از دست رفتن جان ده ها انسان، 11 هواپیما و مهماتی فراوان بالاخره پل آرواره اژدها را بزانو درآوردند. این داستان جدال فناوری با سخت کوشی و تلاش شبانه روزی ویتنامی های شمالی بود. 

 

منبع: 

 

Breaking the Dragon’s Jaw, By Walter J. Boyne, AIR FORCE Magazine, August 2011