دنیای علم و تکنولوژی

دنیای علم و تکنولوژی

اخبار و مقالات مربوط به دنیای علم و تکنولوژی ترجمه شده از منابع معتبر
دنیای علم و تکنولوژی

دنیای علم و تکنولوژی

اخبار و مقالات مربوط به دنیای علم و تکنولوژی ترجمه شده از منابع معتبر

احتمال لغو پروژه لاکهید F-35

دوم آگوست 2013 - خبرگزاری بلومبرگ 

 

لغو برنامه 391 میلیارد دلاری ساخت جنگنده F-25 در میان گزینه هایی است که پنتاگون به عنوان انتخاب های استراتژیک خود به آنها می نگرد تا امکان ادامه حیات صنایع نظامی آمریکا در شرایط بودجه انقباضی وجودداشته باشد. 

  

 

این تصمیمات هنوز به خبرگزاریها اعلام نشده است. ارتش آمریکا باید قادر به جذب 50 میلیارد دلار در سال از طریق قطع بودجه برخی برنامه های تحقیقاتی دفاعی خود باشد. به گفته چاک هیگل وزیر دفاع آمریکا، تنها دو راه پیش روی آنها باقی مانده است: یا باید به نیروی دفاعی کوچکتری اکتفا کنند و یا منتظر یک دهه تعطیلی در برنامه مدرنیزاسیون سیستم ها و تکنولوژی تسلیحاتی خود باشند. 

 

جنگنده F-35 پر هزینه ترین سیستم نظامی تاریخ آمریکاست که حدود 392 میلیارد دلار برای تولید 2443 فروند هواپیما پیش بینی شده است. درطراحی و ساخت این هواپیما رویکرد جدیدی درنظر گرفته شده است به گونه ای که تولید و تست نمونه ها همزمان صورت می گیرد. در حالی که در پروژه های قبلی ابتدا چند نمونه اولیه بطور کامل تست می شد تا اشکالات طراحی آشکار و بر طرف گردد، سپس تولید انبوه آغاز می گردید. این رویکرد تولید و تست همزمان هزینه ها را بطور نجومی بالا برده است و در حالی که اشکالاتی در ساخت هواپیما وجود دارد، تولید نیز با وجود این اشکالات پیش میرود و در نتیجه هر فروند تولید شده باید هزاران ساعت را در بازسازی و برطرف ساختن ایرادات بگذراند. 

 

جنگنده چندمنظوره F-35 برای ایجاد دگرگونی بزرگی در هوانوردی نظامی طراحی شده بود. در طراحی این هواپیما تکنولوژی هایی فراتر از زمان حال درنظر گرفته شده بود که بسیاری از آنها هنوز درعمل کارایی خود را اثبات نکرده اند. اگرشرکای بین المللی آمریکا تمایلی برای خرید یک چهارم جنگنده های تولید شده نشان ندهند، ادامه حیات این پروژه با تردید مواجه خواهد شد. 

 

 

منبع اصلی خبر: 

http://www.bloomberg.com/news/2013-08-01/canceling-lockheed-f-35-said-to-be-among-pentagon-options.html

جنگنده بی نظیر فانتوم اف 4 بتدریج محو می‌شود

در 29 ژوئن 2013 آلمان آخرین فروند از 263 جنگنده بمب افکن فانتوم اف 4 خود را پس از 41 سال از خدمت خارج کرد. یک سوم از این تعداد عمدتا برای عملیات شناسایی استفاده می شدند اما بیشتر آنها برای پشتیبانی از نیروهای زمینی و دفاع هوایی منظور گردیده بودند. این بازنشستگی بخشی از یک روند رو به افزایش است. در 2010 کره جنوبی نیز آخرین فروند از 222 اف 4 خود را بازنشسته کرد. اف 4 ها و اف 5 های کره جنوبی بتدریج در 15 سال گذشته با 40 فروند جنگنده بمب افکن F-15K و 180 فروند F-16 جایگزین شدند.


البته همه کشورها مشتاق از خدمت خارج کردن فانتوم های خود نیستند. ایران در دهه 1970 تعداد 225 فروند اف 4 از آمریکا خرید که نقش موثری در زمین گیر کردن ارتش متجاوز عراق در سالهای بعد ایفا کردند. آمار دقیقی از نتایج دوئل های تن به تن اف 4 های ایرانی با میگ های عراقی در دست نیست لیکن یکی از برجسته ترین خلبانان این جنگنده شهید عباس دوران بوده است که اسقاط دو میگ 23 و یک میگ 21 عراقی را با موشکهای AIM-7E اسپارو در کارنامه خود دارد. اف 4 های ایرانی بیشتر در نقش بمب افکن تاکتیکی استفاده می‌شدند. ایران هنوز چندین فروند از این جنگنده ها را عملیاتی نگه داشته است و تولید برخی قطعات یدکی آنرا در داخل انجام می‌دهد.


انتهای رشادت- بمباران ستون تانکهای عراقی توسط یک اف 4 ایران


از تعداد 5195 فانتوم تولید شده حدود 8 درصد هنوز در حال خدمت هستند و چند صد فروند نیز در آمریکا به جت هدف بدون سرنشین تبدیل شده‌اند. فانتوم در دهه 1950 طراحی شده و در آن زمان یک طرح کاملا پیشرفته بشمار می رفت. با قابلیت حمل 8 تن بمب و موشک هنوز بمب افکن معتبری بشمار می رود. شعاع عادی نبرد آن حدود 700 کیلومتر است و سورتی پرواز آن می‌تواند تا دو ساعت بطول بکشد.


اف 4 یکی از اولین جنگنده های جت ایمن نیز بشمار می‌رفته است. در ابتدای دهه 1950 جنگنده اف 86 آمریکایی 383 حادثه در هر 100 هزار ساعت پرواز را ثبت کرد. اف 4 تنها 5 حادثه در هر 100 هزار ساعت پرواز داشته است در حالی که میگ های روسی 10 تا 20 برابر بیشتر حادثه پروازی داشته‌اند. اف 4 هم بر روی ناوهای هواپیمابر و هم بر روی فرودگاههای زمینی عملکرد موفقی داشته است. احتمالا تا بازنشسته شدن آخرین اف 4 طول دوره خدمتی این هواپیما به 60 سال بالغ شود.


ترجمه: اصغر ناصری

منبع اصلی:

http://www.strategypage.com/dls/articles/F-4-Fades-Away-Very-Slowly-8-11-2013.asp

آرواره های اژدها: نگاهی به انهدام پل ثان هوآی ویتنام شمالی

 والتر جی. بوین- مجله نیروی هوایی، آگوست 2011

ترجمه و خلاصه: اصغر ناصری 

 

برخی از اهداف در جنگ جهانی دوم مانند پالایشگاه های نفت پولستی در رومانی، زیرساختار موشک های V-2 در پینه موند آلمان و پایگاه دریایی ژاپنی ها در تروک آنقدر مهم بودند که بزودی توجه هر دوسوی مهاجمین و مدافعین را بخود جلب کردند. 

 

پل ثان هوآ (Thanh Hoa) در ویتنام شمالی نیز در خلال سالهای جنگ ویتنام از چنین جایگاهی برخوردار بود. 

 

این پل مستحکم محل عبور سیلی از تدارکات از بندرگاه ها و کارخانجات ویتنام شمالی بسوی جنوب بود تا در اختیار ویت کنگ ها که با حکومت مرکزی ویتنام جنوبی می جنگیدند قرار گیرد. آمریکایی ها برای نابود کردن این شاهراه حیاتی سعی در بکارگیری تسلیحات قدرتمند خود کردند. 

 

 

مقامات ویتنام شمالی بشدت سعی داشتند با بهره گیری از یک سامانه دفاع هوایی یکپارچه بسیار قدرتمند این پل را به جسمی غیرقابل تسخیر تبدیل کنند. آنها به مدت هفت سال در تحصیل این هدف موفق بودند. 

 

نام رسمی آن، پل ریلی و جاده ای ثان هو وآ و لقب آن آرواره اژدها بود، نامی که بخاطر شکل ظاهری آن داده شده بود. 

 

دو پایه کناری بتنی با ارتفاعی اندک بر روی جلگه ای نسبتا مسطح بنا شده و در وسط نیز یک پایه بتنی عظیم پل را پشتیبانی می کرد. از دیدگاه ویتنام شمالی ها طرح کلی پل مانند دهان باز یک اژدها بود. 

 

این پل موقعیت ویژه ای نزد ویتنامی های شمالی داشت. در سال 1945 در طی جنگ خود علیه فرانسوی ها، نیروهی شورشی ویت مینه سازه اصلی پل را با انفجار دو قطار پر از مهمات بر روی ریل از بین بردند. 

 

بازسازی پل در سال 1957 توسط ویتنامی های شمالی آغاز شد و هوشی مین در مراسم افتتاح آن به سال 1964 شرکت کرد. پل دارای یک سازه خرپایی سراسری متداول بوده و 165 متر طول و 17 متر پهنا داشته و  15.2 متر بالاتر از سطح رودخانه سونگ ما ایستاده بود. 

 

اهمیت این پل آنقدر زیاد بود که ویتنامی های شمالی پنج هنگ دفاع هوایی در نزدیکی آن مستقر کرده بوند. تعدادی جنگنده میگ نیز در فرودگاهی نزدیک آماده برخاستن و درگیری با هواپیماهای مهاجم بودند. 

 

در سال 1965 ایالات متحده تهاجمی دو روزه را برای نابود ساختن پل آغاز کرد. برنامه ریزان جنگی امریکا مقاومت و استحکام پل را دست کم گرفته بودند. در سوم آوریل یک گروه ضربتی متشکل از 46 هواپیمای F-105 Thunderchief با اسکورت 21 شکاری F-100 ، دو هواپیمای شناسایی RF-101 و ده تانکر سوخت رسان بسوی پل یورش بردند. جنگنده F-105 که در اصل یک بمب افکن هسته ای تاکتیکی دوربرد بود، در این ماموریت دو نوع بمب حمل می کرد. شانزده فروند از آنها

هر کدام دو موشک AGM-12 Bulpup بهمراه داشتند در حالی که 30 فروند نیز بمب های 750 پاوندی  حمل می کردند. 

 

  

F-105 

  

AGM-12 Bullpup 


این مهمات که در مقرهای بیرونی حمل می شدند، سرعت و چالاکی F-105 ها را کاهش داده بودند. موشک AGM-12 نمونه اولیه موشک های هدایت شونده هوا به زمین دارای یک سرجنگی 120 کیلوگرمی بود. خلبان باید آتش خروجی موتور موشک را ردیابی کرده و با استفاده از سیگنالهای رادیویی آن را بسوی هدف هدایت می کرد. برای اصابت موشک به هدف هواپپیما باید دو بار از روی هدف عبور می کرد.


حمله در 2 نمه شب سوم آوریل آغاز شد. سی و دو موشک AGM-12 که از ارتفاع 4000 متری شلیک شدند بسختی بسوی پل هدایت می شدند و آسیب قابل توجهی به پل وارد نساختند. اثر 120 بمب معمولی رها شده نیز چندان مهم نبود.


یک F-100 و یک RF-101 ساقط شدند و هواپیمای فرمانده گروه نیز بسختی آسیب دید. یورش دوم برای روز بعد برنامه ریزی شد.


این بار 48 فروند F-105 به همراه 21 فروند F-100 بمب های خود را بر پل فروریختند. سیصد بمب به پل برخورد کرده و آنرا بشدت تخریب کردند، اما باعث گسسته شدن کامل آن نشدند.


عملیات تدافعی میگ 17 های ویتنامی باعث شگفتی آمریکایی ها شد. آنها دو F-105 را ساقط کردند. میگ 17 در آن زمان هواپیمایی قدیمی محسوب می شد ولی با چالاکی خود توانست دو فروند از جتهای پیشرفته آمریکایی ها را ساقط کند.


عملیات آمریکایی ها علیه بسیاری از پلهای ویتنام شمالی ادامه یافت و تا انتهای می سال 1965 بیست و پنج عدد از آنها تخریب شدند. اما پل ثان هوآ علیرغم حملات متعدد استوار باقی ماند. بمب های 300 کیلوگرمی قادر به تخریب سازه اصلی پل نبودند و ویتنام شمالی ها نیز در تعمیر اضطراری استاد شده بودند.


ماموریت تخریب پل از نیروی هوایی آمریکا گرفته شده و به نیروی دریایی واگذار شد. اما سه سال آینده نیز بدون موفقیتی سپری شد. دلیل عدم کارایی حملات ساده بود: استحکام فوق العاده پل و ضعیف بودن بمب ها. هوای نامساعد در منطقه استقرار پل که تنها 18 کیلومتر با دریای چین جنوبی فاصله داشت پوشش خوبی برای عملیات تعمیر و بازسازی فراهم می کرد بطوری که ویتنامی های شمالی توانستند هشت پایه بتنی تقویتی به پل اضافه کنند. 

 

چالش بزرگی که پل برای آمریکایی ها بوجود آورده بود باعث شد آزمایشگاه تسلیحات نیروی هوایی بر روی ابداع سلاح جدیدی برای نابود کردن پل کار کند. بمب های جدیدی به نام جرم متمرکز (mass-focus) ابداع شد که حدود 2500 کیلوگرم وزن داشت. این بمب شبیه یک کلوچه عظیم با دو و نیم متر قطر و 75 سانتی متر ارتفاع بود و طوری طراحی شده بود که نیروی انفجار را در طول محور خود در هر دو جهت متمرکز نماید. این بمب بزرگتر از آن بود که با یک جنگنده معمولی حمل شود و قرار شد توسط چتر بر رویدریای سونگ ما فرود آید. سپس بطور غوطه ور در آب بسوی پل پیش رفته و با آن برخورد نماید. سازه فلزی پل چاشنی های مغناطیسی بمب را فعال کرده و انفجار را موجب می شدند. 

 

نیروی کاری که برای این عملیات درنظر گرفته شده بود تصمیم به استفاده از هواپیمای انعطاف پذیر C-130 Hercules برای پرتاب بمب نمود. قرار شد دو فانتوم اف 4 عملیاتی فریب آمیز را در 16 کیلومتری شمال پل انجام دهند و همزمان هواپیمای هرکولس بمبهای خود را در رودخانه پرتاب کند. از یک هواپیمای داگلاس EB-66 برای اقدامات حفاظت ضد الکترونیکی استفاده می شد.


فرماندهان عملیات به قدرت کافی هرکولس برای انجام ماموریت اطمینان داشتند. اما اخبار نگران کننده ای از تحرکات ویتنامی شمالی ها به گوش می رسید. آنها پنج سایت جدید ضدهوایی در اطراف پل مستقر کرده بودند.


درست پس از مینه شب 30 می 1966، فرمانده ریمرس از پایگاه هوایی نا دانگ در ویتنام جنوبی برخاست و در ارتفاع 30 متری سطح آب دریای چین جنوبی بسوی مقر پل پیشروی کرد. در فاصله یک و نیم کیلومتری پل او به ارتفاع 130 متری صعود و 5 عدد از بمب ها را رها کرد. سپس تغییر مسیر داده و بسوی پایگاه برگشت.



پروازهای شناسایی روز بعد پل را سالم در جای خود مشاهده کردند. اثری از بمب ها نبود. در نتیجه ماموریت دومی برای هرکولس طراحی شد.


در ساعت 1 بعد از نیمه شب 31 می هواپیمای هرکولس کاپیتان کیس از زمین برخاست. یکی از جنگنده های F-4 که مامور عملیات فریب آمیز بود آتش ضدهوایی ویتنامی ها در نزدیکی پل و انفجار بزرگی را گزارش کرد. هواپیمای F-4 دوم سقوط کرد. 

عملیات شناسایی روز بعد نه تخریبی در پل آشکار ساخت و نه اثری از هواپیمای هرکولس و خدمه بازمانده آن. بازجویی از یک ملوان اسیر شده ویتنام شمالی آشکار ساخت که چهارتا از بمب های رها شده از هرکولس منفجر شده اند ولی صدمه ای به پل وارد نشده است.

با این پایان نافرجام این ماموریت خاتمه یافت و باقیمانده خدمه آموزش دیده به آمریکا بازگشتند. آخرین بار در سال 1998 بقایای فیلیپ جی استیکنی یکی از خدمه هرکولس ساقط شده کشف شد. 

 

بمباران پل تا 1968 بدون نتیجه قطعی ادامه یافت و در این سال ایالات متحده بمباران علیه ویتنام شمالی را متوقف ساخت. سلاحهای متعددی تا این زمان علیه پل تان هوآ استفاده شد که از آن جمله می توان به موشک هدایت شونده AGM-62 Walleye اشاره کرد که البته اثر مهمی بر روی پل نداشتند. 

 

 

AGM-62 Walleye 

 

با آغاز عملیات Linebacker در سال 1972 و بمباران تاسیسات زیربنایی ویتنام شمالی، پل تان هوآ در کانون دوباره توجه قرار گرفت. در این زمان نیروی هوایی و دریایی آمریکا پیشرفت های قابل ملاحظه ای در زمینه مهمات دقیق تجربه کرده و به سلاحهای پیشرفته تری مجهز شده بودند.  

 

جنگنده های F-4 از یگان هشتم TFW از بمب های هدایت شونده لیزری Paveway و بمبهای هدایت شونده تلویزیونی برای حمله به پل در 27 آوریل 1972 استفاده کردند. این بمب ها توانستند مقطعی از انتهای پل را از جای کنده و به داخل رودخانه فروافکنند. 

 

حمله دیگری در 13 می روی داد و 14 فانتوم بمبهای لیزری 2000 و 3000 پاوندی را بر روی پل فروریختند. در این حمله پل از تکیه گاه بتنی خود کنده شده و کارایی خود را از دست داد. حمله دیگری در 6 اکتبر روی داد و چهار جنگنده Vought A-7 پل را بمباران کردند. در این بمباران سازه پل به دو نیم شکسته شد و از پایه مرکزی خود جدا گردید. 

  

 

هفت سال برنامه ریزی عملیاتی، 871 سورتی پرواز، از دست رفتن جان ده ها انسان، 11 هواپیما و مهماتی فراوان بالاخره پل آرواره اژدها را بزانو درآوردند. این داستان جدال فناوری با سخت کوشی و تلاش شبانه روزی ویتنامی های شمالی بود. 

 

منبع: 

 

Breaking the Dragon’s Jaw, By Walter J. Boyne, AIR FORCE Magazine, August 2011

تصاویری از بزرگترین گورستان هواپیما در دنیا

این تصاویر را شخصا با استفاده از Google Earth تهیه کرده ام.


بمب افکن استراتژیک مافوق صوت بال متغیر B-1B در کنار یک B-52 اوراق شده


این B-52 ها هنوز قابل پروازند لیکن در چارچوب پیمان کاهش تسلیحات استراتژیک زمان چنگ سرد از خدمت خارج شده اند.



هواپیماهای باربری غول پیکر C-5 Galaxy در کنار تانکرهای سوخت رسان


این فانتوم های F-4 زمانی جنگنده چند منظوره بی رقیب محسوب می شدند.


این گورستان حتی پذیرای عقاب تیزپرواز آسمان ها F-15 Eagle می باشد. پایین تر از آنها تعدادی هواپیمای ضربتی A-10 نیز دیده می شود.


تعداد بی شماری جنگنده F-16 از خدمت خارج شده


موشک هوا به هوای سایدویندر

ترجمه: اصغر ناصری


موشک سایدویندر با نام اختصاری AIM-9 شناخته می شود که مخفف موشک رهگیر هوایی است (air intercept missile). موشک سایدویندر از نوع حرارتی است، یعنی با استفاده از یک سلول فوتولتائیک حرارت ساتع شده از موتورهای هدف را حس می کند. چنین موشکی می تواند بطور خودکار بر روی هدف قفل کرده و به تعقیب آن بپردازد. یعنی خلبان هواپیمای شلیک کننده نیازی به ماندن در صحنه نبرد و هدایت موشک در میانه راه آن ندارد و سیستم اصطلاحا از نوع شلیک کن و فراموش کن (fire and forget) است. سیستم موشک های حرارتی به مراتب ساده‌تر و ارزانتر از موشک های هدایت شونده راداری تمام می شود، لیکن محدودیت های خاص خود را نیز دارد.


موشک سایدویندر در نوک بال یک اف 16


فناوری سلاحهای هوشمند

موشک سایدویندر در زمره سلاحهای هوشمند (smart weapons) محسوب می شود زیرا دارای سیستم های جستجوگر داخلی است که می تواند هدف را یافته و بر روی آن قفل کند، به عبارتی هدف متحرک را در برد معینی مورد تعقیب قرار دهد تا با آن برخورد نماید.


فناوری سلاحهای هوشمند پس از جنگ جهانی دوم رو به توسعه نهاد. بیشتر نمونه های اولیه سلاحهای هدایت شونده بر پایه فناوری رادار ساخته شده بودند که گران قیمت و پرمشکل بود. این موشک های هدایت شونده راداری دارای حسگرهای راداری مخصوص به خود بودند لیکن واضح است که نمی توانستند یک فرستنده راداری حجیم را بر رو یخود حمل کنند. بنابراین باید یک رادار دوردست امواج خود را بر روی هدف می تاباند تا انعکاس آنها از روی هدف توسط حسگرهای موشک دریافت شود و موشک بتواند بر روی هدف قفل نماید. این امر بدین معنی است که خلبان هواپیمای شلیک کننده موشک باید در صحنه نبرد و نزدیک به هدف بماند و پیوسته امواج رادار خود را بر روی هدف بتاباند تا موشک بتواند هدف را پیدا کند. واضح است که این وضعیت خطرناکی را برای خلبان پدید می آورد. از طرفی تجهیزات راداری اولیه بسیار گران قیمت و سنگین وزن بودند. و بیشتر موشک های هدایت شونده اولیه در 90 درصد مواقع به خطا می رفتند.


حسگر حرارتی 

در سال 1947 یک دانشمند نیروی دریایی آمریکا به نام بیل مک لین (Bill McLean) سعی کرد موشکی بسازد که با استفاده از حرارت ساتع شده از هدف قادر به جستجوی آن باشد. از آنجایی که این موشک بجای امواج منعکس شده از هدف، بر حرارت ساتع شده از موتورهای آن تکیه دارد، نوعی قابلیت شلیک کن و فراموش کن به هواپیمای خودی می دهد. به عبارتی هواپیمای خودی می تواند موشک را شلیک کرده و از صحنه نبرد دور شود. این موشک از یک نوع سلول فوتوولتائیک کوچک جستجوگر حرارت برای دیدن هدف استفاده خواهد کرد. بنابراین سیستمی ساده تر و به مراتب کم هزینه تر از رادار خواهد داشت. 

مک لین به علت عدم علاقه نیروی دریایی به این موضوع، توسعه این سیستم جدید را تحت نام یک پروژه توسعه فیوز انجام داد. شش سال بعد در سپتامبر 1953 اولین موشک حرارتی دنیا نخستین تست موفق خود را انجام داد.



جنگنده چند منظوره اف 18 در حال پرتاب یک موشک سایدویندر


اجزای سیستم موشکی سایدویندر

 

موشک سایدویندر دارای نه بخش اصلی است:

1. موتور راکتی که نیروی پیش رانه لازم برای پرواز موشک را فراهم می‌سازد.

2. بالهای تثبیت عقبی که نیروی بالابر لازم را فراهم می کنند.

3. جستجوگر (seeker) که نور مادون قرمز ساتع شده از هدف را می بیند.

4. سیستم الکترونیکی کنترل هدایت که اطلاعات دریافت شده از جستجوگر را پردازش کرده و مسیر صحیح برای پرواز موشک را محاسبه می کند.

5. بخش کنترل فعال سازی که پره های پرواز نزدیک دماغه موشک را برپایه دستورات دریافتی ار سیستم هدایت تنظیم می کند.

6. پره های پرواز (flight fins) که موشک را در هوا هدایت کرده و باعث چرخش موشک به سمت مطلوب می شوند.

7. سرجنگی (warhead) که حاوی مهمات برای نابود کردن هدف است.

8. سیستم فیوز که با رسیدن موشک به هدف سرجنگی را فعال می کند.

9. باتری که توان لازم برای سیستم های الکترونیکی موشک را فراهم می کند.


بخش های مختلف موشک سایدویندر 

 

موتور این موشک از یک سوخت جامد کم دود استفاده می کند که با استفاده از آن می تواند به سرعتی حدود 3000 کیلومتر بر ساعت دست یابد. با تمام شدن سوخت موشک بقیه مسیر بسوی هدف را در هوا سر می خورد. 

 

هرکدام از چهار بالک عقبی که نیروی بالابر لازم برای حفظ موشک در حالت پرواز را تامین می کنند، با اسباب تثبیت کننده ساده ای به نام رولرون (rolleron) مجهز شده اند. یک رولرون چرخی فلزی است که شیارهایی درون آن بریده شده است. با سرعت گرفتن موشک، جریان هوا درون رولرون گردش می کند (مانند یک فرفره).  

 

رولرون ها دارای اثر ژیروسکوپی هستند، یعنی چرخش آنها با تمایل موشک به غلتیدن به پهلو مخالفت می کند. بنابراین تعادل موشک در هوا حفظ می شود و مجموعه جستجوگر نصب شده در موشک در هوا چرخش نمی نماید. بنابراین ردیابی هدف آسانتر می شود. 

 

 رولرون ها در انتهای بالک عقبی

 

جستجوگر مادون قرمز 

 

جستجوگر ساید ویندر چیزی شبیه دوربین های CCD در یک دوربین ویدیویی است. این جستجوگر آرایه ای از حسگرهایی دارد که با تابش نور مادون قرمز بر آنها تولید سیگنال الکتریکی می کنند. از آنجایی که این جستجوگر فقط بین اشیا بسیار داغ و معمولی تمایز می گذارد، سیستم مادون قرمز بسیار ساده تر از یک سیستم آشکارسازی نور مرئی (مانند یک دوربین ویدیویی معمولی) است. 

 

از این گذشته جستجوگرهای مادون قرمز نیاز به منبع نور خارجی برای عمل کردن ندارند و در نتیجه در شب نیز بخوبی روز عمل می کنند. 

 

در مدلهای کنونی سایدویندر، حسگرهای مادون قرمز با یک سامانه پویش مخروطی (conical scanning system) جفت شده اند. در این ترتیب، مجموعه لنزها و آینه هایی که نور را بسوی حسگر جهت می دهند حول یک آینه کوچک گردیده و بخش بزرگی از آسمان را مورد پویش قرار می‌دهند. وقتی این مجموعه چرخان بطور تصادفی با یک منبع حرارت زیاد در یک سوی موشک تلاقی می کند، سیستم جستجوگر در می یابد که در آن سو یک هدف قرار دارد و موشک را بدان سو هدایت می کند. 

 

سیستم کنترل هدایت 

 

کارکرد اصلی سیستم کنترل هدایت، نگهداشتن تصویر مادون قرمز هواپیمای دشمن در مرکز است به گونه ای که نوک موشک به نشانه گیری هدف ادامه دهد. اگر تصویر مادون قرمز از موقعیت مرکزی دور شود، سیستم کنترل یک سیگنال به مجموعه سروو (servo assembly) می فرستد. این مجموعه شامل یک مولد گاز است که گازی با فشار بالا به پشت پیستون های پنوماتیکی تغذیه می‌کند. پیستون ها به میل اسبک هایی متصل هستند که پره ها با به عقب و جلو حرکت می‌دهند. سیگنال فرمان صادر شده از کنترل هدایت سیم پیچ هایی الکتریکی را فعال می کند که سوپاپهای منتهی به پیستون ها را برای حرکت دادن پره ها باز و بسته می نماید. 

 

وقتی موشک به نزدیکی هدف می رسد آشکارساز نوری هدف (optical target detector) ففعال می شود. این آشکارساز از هشت دیود ساتع کننده نور لیزر تشکیل شده که پیرامون بدنه خارجی موشک درست پشت پره ها نصب شده اند. اگر نور لیزر تابیده شده از این دیودها به هدف برخورده و منعکس شود سیستم کنترل موشک در می یابد که به اندازه کافی به هدف نزدیک شده و سرجنگی موشک را منفجر می کند. 

   

منبع: 

How Stuff Works Website