دنیای علم و تکنولوژی

دنیای علم و تکنولوژی

اخبار و مقالات مربوط به دنیای علم و تکنولوژی ترجمه شده از منابع معتبر
دنیای علم و تکنولوژی

دنیای علم و تکنولوژی

اخبار و مقالات مربوط به دنیای علم و تکنولوژی ترجمه شده از منابع معتبر

موشک کروزچیست و چگونه کار می‌کند؟

موشک کروزچیست و چگونه کار می‌کند؟

 

موشک کروز در حقیقت یک بمب هدایت شونده است که در ارتفاع بسیار کم و موازی سطح زمین حرکت می‌کند.  این موشکها بر روی یک مسیر از پیش تعیین شده بسوی هدف پرواز می‌کنند. برای اولین بار آلمان در جنگ جهانی دوم نمونه‌ای از موشکهای کروز به نام V-1 را بر علیه مردم لندن مورد استفاده قرار داد که از سایتهایی درشمال فرانسه بسوی انگلستان پرتاب می‌شدند. ایده پشت سر ساخت و بکارگیری موشکهای کروز در اصل از V-1 وام گرفته شده است.


موشک کروز توماهاوک

 

تمام موشکهای کروز دارای یک سیستم هدیتی داخلی هستند. موشک تاماهاوک متعلق به نیروی دریایی آمریکا که از سال 1984 بکار گرفته شده، دارای سیستمی به نام "انطباق با خطوط زمین" (Terrain Contour Matching) هستند که در آن یک ارتفاع سنج دقیق و یک حسگر اینرسی، مسیر پرواز موشک را با یک نقشه از پیش بارگذاری شده در کامپیوتر موشک مقایسه می‌کنند. بدین ترتیب موشک از بالکهای خود برای تصحیح مسیر و انطباق با نقشه کامپیوتری استفاده می‌کند. نسخه‌های جدیدتر این موشک از GPS نظامی نیز برای تعیین مختصات مسیر استفاده می‌کنند.

 

موشکهای کروز دارای محدودیت‌های خاصی هستند. نخست اینکه مسیر پرواز آنها نسبتا قابل پیش بینی است. دوم اینکه طراحی مسیر پرواز آنها قبل از پرتاب زمان زیادی می‌طلبد و در نتیجه برای اقدام سریع مناسب نیستند. سوم اینکه بیشتر برای حمله به اهداف متحرک مناسب نیستند زیرا طبق یک مسیر از پیش تعیین شده بسوی هدفی ثابت پرواز می‌کنند. چهارم اینکه سرجنگی آنها چندان بزرگ نیست و نمی‌تواند علیه اهداف مستحکم بتن آرمه بکار رود.

 

http://www.popsci.com/technology/article/2013-08/fyi-cruise-missiles

چین و روسیه روی فناوری ضد رادارگریز کار می کنند

در حالی که ایالات متحده و متحدان آن سرمایه گذاری سنگینی بر جنگنده F-35 و سایر هواپیماهای جنگی رادارگریز کرده‌اند، روسیه و چین بسرعت توسعه هواپیماهای بدون سرنشینی را در محور کار خود قرار داده‌اند که قابلیت شناسایی و از کارانداختن هواپیاهای رادارگریز را داشته باشند.



هواپیمای بدون سرنشین جدید چین با نام عقاب آسمانی یا Divine Eagle، با هدف شناسایی و شکار هواپیماهای رادارگریز آمریکایی مانند F-35 یا B-2 ساخته می‌شوند. این هواپیمای بدون سرنشین دارای سیستم‌های راداری با طول موجهای بسیار کوتاه تا بسیار بلند است تا بتواند تمامی انواع هواپیماهای دشمن را ردیابی کند. هواپیماهای بدون سرنشین بیشتر برای گریز از امواج راداری با طول موج کوتاه ساخته شده‌اند و ممکن است در برابر طول موجهای راداری بلند مانند UHF قابل آشکار شدن باشند.


اگر این تکنولوژی جدی چینی و روسی موثر از کار افتد، آمریکا باید راهبرد خود در زمینه توسعه هواپیماهای رادارگریز پیشرفته و گرانقیمت را مورد تجدیدنظر بنیادی قرار دهد. البته فساد اقتصادی گسترده در صنایع نظامی چین و نیز مشکلات اقتصادی روسیه می‌تواند مانعی در برابر توسعه سیستم‌های پیشرفته موثر نظامی باشد.


https://finance.yahoo.com/news/russia-china-developing-drones-could-151045167.html

 

عوامل موثر بر مانورپذیری هواپیما

عوامل موثر بر مانورپذیری هواپیما

 

تالیف: اصغر ناصری


مانورپذیری یک هواپیما به عوامل متعددی بستگی دارد لیکن یکی از مهم ترین آنها قابلیت هواپیما در دور زدن است. در یک وضعیت جنگی میان دو هواپیمای متخاصم که با سرعت یکسانی پرواز می کنند، هواپیمایی که بدون ازدست دادن ارتفاع قادر به دور زدن باشد دست بالا را خواهد داشت. در این بحث سایر عوامل مانند پایداری هواپیما، کنترل پذیری آن، تسلیحات و البته مهارت خلبان دو هواپیما را یکسان فرض کرده ایم.


در دور زدن پایدار یک هواپیما، نیروی بالابر تولید شده توسط بالها نه تنها وزن هواپیما، بلکه نیروی گریز از مرکز ایجاد شده توسط گردش هواپیما را نیز باید خنثی کند. ضریب بار (load factor) به صورت نسبت نیروی بالابر در گردش به وزن هواپیما تعریف شده و بر حسب واحد g، شتاب گرانشی تعریف می شود. بنابراین در یک گردش با شتاب 2g بال باید نیروی بالابری دوبرابر وزن هواپیما تولید کند. اندازه ضریب بار توسط زاویه گردش به پهلوی هواپیما تعریف می شود. برای مثال گردش های با شتاب 2g و 5g نیاز به گردش هواپیما به پهلو به میزان 60 و 78.5 درجه (به ترتیب) دارند. نهایتا اینکه برای یک زاویه گردش و در نتیجه ضریب بار معین، شعاع گردش با مجذور سرعت تغییر می کند. برای مثال دوبرابر ساختن سرعت هواپیما باعث می شود شعاع گردش هواپیما 4 برابر شود. البته واماندگی (stall) بال تاثیر مهمی بر قابلیت دور زدن هواپیما در سرعت و زاویه گردش به پهلوی معین دارد.


یک جنگنده سوخو 30 در حال دورزدن با زاویه حمله بزرگ


عامل مهم دیگر در قابلیت مانور دادن یک هواپیما بار روی بال (wing loading) است که به صورت بار آیرودینامیکی وارد بر سطح بال هواپیما در پرواز و بر حسب نیوتن بر متر مربع بیان می شود. هرچه بار روی بال هواپیمایی کمتر باشد، هواپیما در مانور دادن با مقاومت کمتری از سوی جریان هوا مواجه می شود. بنابراین هواپیمایی    مانند F-15 که مساحت بال زیاد و بار روی بال کمتری دارد قادر است سریعتر و آسانتر از هواپیمایی مانند F-104 با بالهای فوق العاده کوچک و بار روی بال زیاد مانور بدهد.

 

F-104 Starfighter                                                                                                         F-15C Eagle

قدرت موتور هواپیما عامل دیگر در مانورپذیری آن است. هرچه نسبت نیروی پیشران هواپیما به وزن آن (thrust-to-weight ratio) بیشتر باشد قدرت مانور دادن هواپیما بیشتر است و می تواند بدون از دست دادن ارتفاع با پیچ تند دور بزند.

 

جنگنده شکاری F-15 Eagle با بار روی بال 55 پاوند بر فوت مربع و ضریب نیروی پیشران به وزن 1.35 یکی از مانورپذیرترین جنگنده های دنیا است. ضریب نیروی پیشران به وزن بالاتر از 1 بدین معنا است که هواپیما می تواند در هنگام پروازعمودی نیز شتاب بگیرد.

 

جنگنده های سبک و مدرنی مانند F-16 و F-18 از گسترش ریشه بال در لبه حمله (Leading Edge Root Extension) برای ممانعت از واماندگی بال در زاویه حمله زیاد استفاده می کنند. زمانی که یک هواپیما زاویه حمله خود را یش از حد مجاز افزایش می دهد (نوک هواپیما زاویه زیادی با افق می گیرد) در بالها حات واماندگی (استال) ایجاد می شود. واماندگی حالتی است که در آن نیروی بالابر تولید شده توسط بالها به صفر می گراید و ممکن است هواپیما در این حالت کاملا از کنترل خارج شده و بدور محور عمودی خود دوران کند. گسترش ریشه بال در لبه حمله ایجاد جریانهای گردابی (Vortex) در لبه حمله می کند که به نوبه خود از واماندگی هواپیما در زوایای حمله بزرگ پیش گیری می کند. بنابراین هواپیماهای مجهز به این امکان قادرند با زاویه حمله بزرگتر مانور دهند.


F/A-18 Super Hornet

 

جدیدترین ابداع در زمینه مانورپذیری هواپیما، موتورهای مجهز به تغییر جهت جریان پازهای خروجی (thrust vectoring) هستند که در آنها نازل قادر به چرخش به سوی بالا و پایین یا در جهات دلخواه است. بدین ترتیب در هنگام مانور نیروی پیشران در جهت دلخواه وارد ده و هواپیما می تواند با سرعت کم مانورهای بسیار پیچیده ای انجام دهد. جنگنده Su-35 روسیه و جنگنده پیشرفته F-22 آمریکا مجهز به چنین امکانی هستند و ترکیب این امکان با طرح آیرودینامیکی ممتاز به آنها لقب هواپیماهای ابرمانورپذیر (super maneuverable) داده است.


MiG-29OVT thrust vectoring

تکامل هواپیمای مدرن (بخش سوم: تکنولوژی جت)

تکامل هواپیمای مدرن (بخش سوم:  تکنولوژی جت)

تالیف: اصغر ناصری

 

در تالیف این سلسله مقالات از منابع دست اول و معتبر اینترتی همچون سایت:

NASA History Office: Quest for Performance, The Evolution of Modern Aircraft

استفاده شده است. لطفا در صورت نقل قول و استفاده از متن مقاله، با ذکر منبع آن (سایت دنیای علم و تکنولوژی) فرهنگ امانت داری علمی را ترویج دهید.

 

پیش ران جت

وقتی سرعت نوک ملخ در یک هواپیمای ملخی به عدد ماخ 1 نزدیک می شود، بازده آن بطرز قابل ملاحظه ای کاهش می یابد. یکی از مزیت های مهم سیستم های پیش ران جت، غلبه بر این مشکل است. ورودی هوا و سیستم های جریان داخلی سیال در موتورهای جت به گونه ای طراحی شده اند که سرعت ورود هوا به اولین مرحله کمپرسور محدود می شود بطوری که اثرات مخرب جریان سیال با سرعت نزدیک به عدد ماخ پیش نمی آید.

مزیت مهم دیگر موتور جت نسبت به موتور پیستونی، این است که نسبت توان تولیدی به وزن در موتورهای جت بسیار بالاتر است و توان عظیمی را می توان در حجم کوچکی از یک موتور جت متراکم کرد. جدول زیر یکی از بهترین هواپیماهای مسافربری ملخی را با هواپیمای جت بوئینگ 747 مقایسه می کند. اعداد بخوبی نشانگر برتری بدون چون و چرای هواپیمای جت هستند. همانطور که دیده می شود موتورهای توربوفن بوئینگ 747 تقریبا 9 برابر موتورهای پیستونی لاکهید که از بهترین موتورهای آن زمان بودند، قدرت تولید می کند. موتورهای جت نیاز به تعمیر و نگهداری کمتری نیز دارند و از کار افتادن موتور جت پدیده نسبتا نادری محسوب می شود.

 


موتورهای توربوجت و توربوفن

دو نوع اصلی سیستم پیشرانه جت عبارتند از موتور توربوجت و موتور توربوفن. موتور توربوجت مطابق شکل زیر شامل کمپرسورهای پرفشار و کم فشار، اتاق احتراق و توربین های پرفشار و کم فشار است. در توربوجت، تمامی هوای ورودی از همه بخش های موتور عبور می کند. کمپرسورها فشار هوای ورودی را بالا می برند. هوای پرفشار که بسیار داغ شده است وارد اتاق احتراق شده و سوخت به داخل آن پاشیده می شود. مخوط سوخت و هوا مشتعل شده و گازهای داغ ناشی از اشتعال از درون توربین می گذرند که به نوبه خود کمپرسورها را می چرخاند. گازهای خروجی از نازل موتور تولید نیروی پیش ران می کنند.



موتور نشان داده شده در شکل بالا یک موتور twin-spool خوانده می شود. کمپرسور فشار پایین توسط توربین فشار پیین و کمپرسور فشار بالا نیز توسط توربین فشار بالا گردانده می شود. این دو واحد با سرعتهای مختلفی می گردند تا در تمامی مراحل تراکم راندمان بالایی را حفظ کنند.

موتور توربوفن دارا ی تمامی عناصر یک موتور توربوجت هست (شکل پایین) لیکن قسمتی از انرژی گازهای خروجی توسط توربینی گرفته می شود که یک فن را می گرداند. بخشی ازهوای ورودی به موتور که از فن می گذرد از پیرامون موتور عبور داده می شود. بنابراین فن شبیه ملخی است که توسط توربین گردانده می شود. لیکن برخلاف ملخ، فن می تواند شامل 20 تا 50 تیغه باشد که در این صورت به یک کمپرسور شبیه تر است. موتور توربوفن دارای این مزیت است که به حجم بزرگی از جریان هوا سرعتی اضافه می دهد و در نتیجه با صرف مقادیر کمتری انرژی نیروی پیش ران بزرگتری تولید می کند. بیشتر هواپیماهای مدرن از موتور توربوفن استفاده می کند.


 

سیستم پس سوز

بیشتر هواپیماهای نظامی در برخی مواقع به یک افزایش بزرگ و کوتاه مدت در نیروی پیش ران در هنگام عملیاتی مانند برخاستن، صعود، شتاب گیری و مانورهای جنگی دارند. موتورهای پس سوز دار پاسخی به این نیاز هستند. در این نوع موتورها سوختی اضافی مستقیما به جریان گازهای خروجی پاشیده شده و در لوله دنباله موتور سوزانده می شود. بدین ترتیب یک افزایش 50 تا 80 درصدی در نیروی پیش ران ایجاد می شود که البته به بهای مصرف بالای سوخت است.


 

پیکربندی بال برای پرواز سریع

تقریبا تا اواخر جنگ جهانی دوم تمامی هواپیماها دارای بالهای مستقیم بودند. این نوع بال برای پرواز با سرعت کمتر از سرعت صوت و ارتفاعات کم تا متوسط بسیار مناسب است و پایداری پرواز زیادی ایجاد می کند زیرا جریان هوا از دو طرف مقطع بال لایه ای و غیرمغشوش است. اما با نزدیک شدن به سرعت صوت امواج شوک مانند نیروی زیادی به بال هواپیما وارد می کنند که باعث ناپایداری هواپیما می شود. آلمانها در خلال جنگ جهانی دوم دریافته بودند که بالهای به عقب برگشته (Sweptback wings) برای پرواز در سرعت های زیاد مناسب تر هستند. در این نوع بالها نیروی جریان هوا به دو مولفه عمود بر بال و در راستای زاویه بال تجزیه شده و نیروی کلی وارد بر بال در سرعتهای بالا کاهش می یابد. در نتیجه تنها هواپیماهای مجهز به بالهای به عقب برگشته می توانند با سرعتهای بالای سرعت صوت پرواز پایداری را تجربه کنند. در سرعتهای بالا این نوع بال مقاومت کمتری نیز در برابر جریان هوا از خود نشان می دهد در نتیجه نیروی پسا یا drag کاهش می یابد.


 

 

از کانال موزه علم و دانش بازدید فرمایید:


تکامل هواپیمای مدرن (بخش دوم: 1918 تا پایان جنگ جهانی دوم- 1945)

تکامل هواپیمای مدرن (بخش دوم: 1918 تا پایان جنگ جهانی دوم- 1945)

تالیف: اصغر ناصری

 

در تالیف این سلسله مقالات از منابع دست اول و معتبر اینترتی همچون سایت:


NASA History Office: Quest for Performance, The Evolution of Modern Aircraft


استفاده شده است. لطفا در صورت نقل قول و استفاده از متن مقاله، با ذکر منبع آن (سایت دنیای علم و تکنولوژی) فرهنگ امانت داری علمی را ترویج دهید.

 



در فاصله میان پایان جنگ جهانی اول و آغاز سالهای پرآشوب دهه 1940 میلادی، پروازهایی ک با هدف رکوردشکنی صورت گرفت تاثیر بسیاری بر توسعه و تکامل صنعت هواپیمایی گذارد. از این میان مشهورترین آنها را می توان پرواز بدون توقف چارلز لیندبرگ از نیویورک تا پاریس در می 1927 نام برد. این عملیات هوایی باعث افزایش سریع توجه و علاقمندی به صنعت هوایی شد بطوری که شرکتهای هواپیماسازی متعددی در آمریکا پا به عرصه نهادند لیکن بسیاری از آنها در رکود اقتصادی بزرگ دهه 1930 به ورشکستگی دچار شده و از عرصه رقابت حذف گردیدند.


هواپیمای روح سنت لوئیز


هواپیمای مورد استفاده توسط لیندبرگ از نوع رایان (Ryan) با نام اختصاصی روح سنت لوئیس و تک باله بود که بدنه ای با اسکلت ساخته شده از لوله های فولادی جوشکاری شده و پوسته پارچه ای داشت. بالها نیز اسکلت چوبی داشتند. خلبان دارای دید رو به جلو نبود زیرا فضای جلوی او توسط یک مخزن سوخت 1000 لیتری اشغال می شد. بیش از نیمی از وزن 2500 کیلوگرمی هواپیما را سوخت آن به خود اختصاص می داد تا برد 6700 کیلومتری برای آن فراهم کند.


این هواپیما باعث افزایش توجه به پیکربندی هواپیماهای تک باله شده و شروعی بر کاهش اقبال هواپیماهای دوباله بود. هواپیمای تک باله قابل توجه دیگر، سه موتوره فورد با بدنه تمام فلزی بود. پوسته هواپیما آلیاژ آلومینیوم بوده و نیروی پسا را به حداقل کاهش می داد. مدل 5-AT این هواپیما می توانست تا 15 مسافر را با خود حمل کند. تعداد محدودی از این هواپیما تا سالهای 1990 نیز پرواز می کردند. لیکن سرعت پرواز این هواپیما اغلب به 160 کیلومتر در ساعت محدود می شد.


مدل لاکهید وگا (Lockheed Vega) یک هواپیمای تک باله با عملکرد بالا بود که اولین بار در 1927 پرواز کرد. سازه داخلی و پوسته خارجی هواپیما هر دو از چوب ساخته شده بودند. پوشش موتور باعث کاهش نیروی پسا می شد بطوری که وگا می توانست با سرعت 300 کیلومتر در ساعت پرواز کند که برای هواپیماهای آن زمان سرعت بالایی محسوب می شد. در طراحی آیرودینامیک هواپیما دقت زیادی شده بود طوری که ضریب پسا در نیروی بالابر صفر (zero-lift drag coefficient) آن به 0.0278 کاهش یافته بود. لیکن ارابه فرود ثابت هنوز عامل مهمی در افزایش نیروی پسا بشمار می رفت.


لاکهید وگا


اولین هواپیمایی که تمامی پیشرفت های صنعت هوایی تا آن زمان را در خود گردآورده بود، بوئینگ 247 نام داشت. کابین بسته آن 10 مسافر و سه خدمه را دربر می گرفت. سازه و پوسته این هواپیما تماما فلزی بود و از ارابه فرود حمع شدنی بهره می برد که نیروی پسا در حین پرواز را به میزان زیادی کاهش می داد.


هواپیمای قابل توجه دیگر  این دوره داگلاس DC-3 بود که با تمامی معیارها می توان آن را یکی از موفق ترین هواپیماهای تولید شده در جهان دانست. این هواپیما در سال 1936 عملیاتی شد و قادر به حمل 21 مسافر بود. با این تعداد مسافر قادر بود در ارتفاع 3000 متری با سرعت 300 کیلومتر در ساعت پرواز کند. برای اولین بار شرکتهای مسافری با بهره گیری از این هواپیما توانستند به سود عملیاتی از ناحیه حمل مسافر دست یابند و دیگر به پول حاصل از حمل بسته های پستی اتکا نداشتند.  موتورهای پرات اند ویتنی این هواپیما هرکدام دارای دو ردیف 7 سیلندری بودند. این آرایش در تمامی موتورهای پیستونی بعدی تقلید شد زیرا توان و عملکرد خوبی برای هواپیما فراهم می ساخت.



حدود 10926 فروند از این نوع هواپیما در فاصله سالهای 1936 تا 1945ساخته شد. پس از گذشت بیش از 60 سال از پایان جنگ جهانی دوم، هنوز چندین فروند از این هواپیما در سراسر دنیا به خدمت خود ادامه می دهند. از این نظر این هواپیما یکی از شاهکارهای مهندسی محسوب می شود.


بوئینگ بی 17 یک هواپیمای جنگی بسیار مهم این دوره بود که نمونه اولیه آن در سال 1935 پرواز کرد. نسخه B-17G این هواپیما در سراسر جنگ جهانی دوم در عرصه جنگی اروپا بکار گرفته شد و یکی از ماشین های جنگی مهم متفقین برای نابودی زیرساختهای رایش سوم بود. این هواپیما از تمام پیشرفتهای فناوری زمان خود بهره می برد و درای چهار موتور بود. با وزن ناخالص 22 هزار کیلوگرم هواپیمایی بسیار سنگین در زمان خود بشمار می رفت. موتورها مجهز به توربوشارژر بودند که از انرژی گازهای تخلیه موتور برای گرداندن توربین کمکی بهره می برد. این هواپیما دارای سقف پرواز بحرانی 7500 متر و بردی قابل ملاحظه بود. حدود 13000 فروند از این هواپیما ساخته شد که هنوز چندتایی از آنها در مقاصد مختلف مشغول به خدمت هستند.


داگلاس DC-3


بمب افکن بی17


بمب افکنی با ماموریت و قابلیت های مشابه اما ظاهری متفاوت، B-24 Liberator ساخت شرکت کانسولیدیتد بود. حجم زیاد بدنه این هواپیما بردی اندکی بیشتر نسبت به بی 17 برایش فراهم می کرد. ارتفاع پرواز بحرانی آن نیز 10000 متر یا به عبارتی 250 متر بالاتر از بی 17 بود. با حمل 2500 کیلوگرو بمب می توانست برد یکطرفه 2700 کیلومتر داشته باشد. هر دو نوع بمب افکن برای بمباران دقیق روزانه از ارتفاع بالا یعنی جای که گلوگه های ضدهوایی آلمانها قادر به رسیدن نبود منظور شده بودند. بمب افکن ها در آرایشی تنگاتنگ پرواز می کردند تا با بهره گیری از مسلسل های پرتعداد کالیبر 50 خود بتوانند با شکاری های آلمانی مقابله کنند. لیکن نرخ تلفات بالای آنها در اثر شکارشدن توسط جنگنده های آلمانی باعث محدود شدن عملیات به شب شد که امکان بمباران دقیق را منتفی می ساخت. این مشکل با فرارسیدن هواپیماهای شکاری تیزپرواز اسکورت آمریکایی مرتفع گردید و بمبارانهای مخرب روزانه از سرگرفته شد.


B-24


ارتفاع بالا تاثیری نامساعد بر خلبانان و خدمه داشت. در ارتفاع بالاتر از 7000 متر دما به حدود منهای 45 درجه سلسیوس افت می کرد و آنها مجبور بودند از لباسهایی که توسط جریان برق گرم می شد و نیز ماسکهای اکسیژن استفاده کنند. بمب افکن های نسل بعد مانند بی 29 مجهز به اتاق تحت فشار و سیستم گرمایشی بوده و خلبانان نیازی به استفاده از ماسک اکسیژن نداشتند. حدود 18000 بمب افکن بی 24 در طول جنگ ساخته شد که بیشتر از هر نوع هواپیمای جنگی دیگر آمریکا بود. همچنین نسخه ای به نام C-87 به عنوان هواپیمای باربری استفاده می شد. بی 24 در حقیقت اسب کاری پرتوان ارتش آمریکا بود.


بدون شک یکی از پیشرفته ترین محصولات نظامی جنگ جهانی دوم، بمب افکن Boeing B-29 بود که با وزن ناخالص 70000 کیلوگرم یک هواپیمای بسیار سنگین در عصر خود بشمار می رفت. این هواپیما به نظر برخی حدنهایی پیشرفت صنایع هوایی بشمار می رفت. نخستین هواپیمای جنگی با فرم آیرودینامیک و پسای بسیار کم بود که علیرغم ابعاد بزرگ و وزن سنگین خود می توانست با سرعت 560 کیلومتر بر ساعت در ارتفاع 8000 متری پرواز کند. بدین ترتیب بسیاری از جنگنده های آن زمان دارای سرعت کافی برای تعقیب این هواپیما نبودند. چهار موتور 2200 اسب بخاری و ظرفیت بالای حمل سوخت به آن بردی در حدود 5900 کیلومتر با حمل 6000 کیلوگرم بمب یا 4500 کیلومتر با حمل 10 هزار کیلوگرم بمب می دادند. این بمب افکن دارای اتاقک تحت فشار برای خلبانان و خدمه و سیستم تهویه هوای مطبوع بود. تمامی مسلسلها و توپ دم آن از راه دور بطور الکتریکی کنترل می شدند. بی 29 قادر بود در شب بمبارانهای دقیق انجام دهد و ابزاری اساسی در شکست ژاپن محسوب می شد.


B-29

بسیاری از کارشناسان، جنگنده نورث امریکن پی 51 ماستنگ را معرف بالاترین سطح توسعه فنی که یک هواپیمای ملخی می تواند بدان دست یابد، می دانند. مجهز ساختن این جنگنده به موتور خطی بی مانند رولزرویس مرلین آن را به یک شکاری تیزپرواز تبدیل کرد. ظاهر آیرودینامیک آن، مساحت پیشانی کم موتور و مساحت نسبتا کم بدنه نیز در این راستا بسیار موثر بودند. سیستم خنک کننده موتور طوری بود هوای خنک ساز نیز یک پیش رانه خالص ایجاد می کرد. بدین ترتیب هواپیما دارای ضریب پسای بسیار کمی نیز بود. پی 51 اولین هواپیمایی بود که از مقاطع ایرفویل بال جریان لایه ای استفاده می کرد که امکان دستیابی آن به سرعتهای بالایی را فراهم می ساخت. در ارتفاع 8000 متری می توانست به سرعت 700 کیلومتر در سرعت دست یابد که بدین ترتیب سریعتر از بسیاری هواپیماهای آن زمان بود. پی 51 می توانست تا ارتفاع 13500 متری اوج بگیرد و تسلیحات آن شامل شش مسلسل کالیبر 50، دو بمب 500 کیلویی یا شش راکت 5 اینچی بود. با حمل مخزن سوخت کمکی به برد 2600 کیلومتر دست می یافت و همراه با پی 38 های دورپرواز می توانست در نقش اسکورت بمب افکن های متفقین عمل کند. با ظهور این شکاری اسکورت، تلفات بمب افکن های متفقین به میزان زیادی کاهش یافت زیرا جنگنده های آلمانی از این پس با یک حریف بسیار قدرتمند مواجه بودند. پی 51 تنها جنگنده ای بود که بر فراز پایتخت های سه کشور دشمن: برلین، رم و توکیو پرواز کرد. هم اکنون نیز از این هواپیما برای مسابقات ورزشی و نمایش های هوایی استفاده می شود.

 


P-51 Mustang


بخش اول مقاله