ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
در سال 2008 یک بمب افکن بی -2 اسپیریت آمریکا که پیشرفته ترین بمب افکن جهان محسوب می شود، در اثر خطای خلبان ناشی از بد عمل کردن سنسورهای سرعت باد در برخاست خود ناموفق عمل کرده و به کف باند فرود در فرودگاه نظامی آندرسن برخوورد کرد. هر دو خلبان با استفاده از صندلی پرتاب از مهلکه گریختند ولی هواپیمای 1.4 میلیارد دلاری نیروی هوایی آمریکا طعمه آتش شد. مجله Popular Mechanics برای اولین بار توانست به تصاویری از محل حادثه دست یابد.
در شکل بالا لاشه هواپیما را می بینید که بی شباهت به باقیمانده یک سفینه فضای فیلم های علمی تخیلی نیست. مایع سفید در پایین لاشه هواپیما مایع خاموش کننده است.
در هنگام برخاستن، به علت بدعمل کردن سنسورهای فشار هوا (که ناشی از سهل انگاری مامور تعمیر و مراقبت بود)، کامپیوتر پرواز اطلاعات مربوط به سرعت باد را به اشتباه بر روی صفحه نمایشگر نشان داد. در نتیجه خلبان به جای سرعت 145 نات هواپیما را در سرعت 133 نات از زمین بلند کرد. با محاسبه اشتباه فشار هوا، کامپیوتر پرواز دماغه هواپیما را به سمت بالا بلند کرد و زاویه حمله هواپیما در سرعتی زیر سرعت stall به 30 درجه رسید. در نتیجه کنترل هواپیما از دست رفته و لبه بال شروع به خراشیدن کف باند نمود. در این لحظه خلبان و کمک خلبان از هواپیما با صندلی نجات پرتاب پونده به بیرون پریدند ولی هواپیما با کف باند برخورد و طعمه حریق شد.
شکل زیر چهار مرحله متوالی از این سانحه را نشان میدهد.
بمب افکن بی 2 آخرین حلقه از سیر تکاملی بالهای پرنده محسوب می شود. هدایت چنین هواپیمایی با شکل آیرودینامیکی ناپایدار نیاز به کامپیوترهای پیشرفته کنترل پرواز دارد.
برای اطلاعات بیشتر در مورد تاریخچه بمب افکن ها به لینک برترین بمب افکنهای تاریخ در همین وبلاگ مراجعه شود.
منبع:
http://www.popularmechanics.com/technology/aviation/crashes/4273248
گردآوری و تالیف: اصغر ناصری (asna50@yahoo.com) - مهرماه 1391
در سپتامبر سال 1976 ویکتور ایوانکوویچ خلبان روسی با شکاری میگ 25 خود به ژاپن گریخت. او در هنگ 513 ام شکاری در فرماندهی دفاع هوایی شوروی خدمت می کرد. ایوانکوویچ به ایالات متحده منتقل شده و توسط آمریکایی ها مورد بازجویی قرار گرفت (او اجازه یافت تا در این کشور اقامت کند). او در اظهاراتش از یک سوپرفاکس بت (فاکس بت نامی بود که ناتو به میگ 25 داده بود) نام برد که دارای دو خدمه، بدنه ای مقاوم شده و یک رادار قدرتمند look-down/shoot-down با قابلیت رهگیری و شکار اهدافی بود که در ارتفاع پایین با سرعت کم پرواز می کردند. لیکن اولین مورد مشاهده این جنگنده شکاری در سال 1978 رخ داد که در طی آن یکی از ماهواره های جاسوسی آمریکا از نمونه های اولیه این هواپیما که در ارتفاع 6 هزار متری پرواز می کردند تصاویری تهیه کرد. تصاویر ماهواره ای نشان می دادند که این شکاری توانسته است یک هدف ماند موشک کروز را که در ارتفاع 60 متری با 20 کیلومتر فاصله از خود پرواز میکند، مورد اصابت قرار دهد. سرانجام در سال 1985 یک خلبان نروژی توانست تصاویر خوبی از یک میگ 31 بر فراز دریای بارنتس تهیه کند. ناتو در سال 1982 نام Foxhound به معنی تازی روباه گیر را به این شکاری اطلاق کرد.
تاریخچه
در اواخر دهه 1960 حکومت شوروی در پی یک شکاری دورپرواز با دوام پروازی زیاد به منظور جایگزینی به جای توپولف تی یو 28 و میگ 25 فاکس بت بود. شکاری جدید بایستی میتوانست با تهدید موشک های کروزی که در ارتفاع پایین پرواز میکردند و از بمب افکن های بی 52 و بی 1 آمریکایی پرتاب می شدند مقابله کند، امری که خارج از توانایی میگ 25 بود. میگ 25 به کمک هدایت توسط ایستگاه های زمینی می توانست به عنوان یک شکاری در ارتفاع بالا عمل کند، زیرا ماموریت اولیه آن مقابله با بمب افکن های پرسرعت و بسیار بلندپروازی مانند والکایری بی 70 در نظر گرفته شده بود. لیکن بی 70 هرگز وارد تولید نشد و سیستم های هدایتی و عملکرد آن در برابر اهداف پایین پرواز نیز بسیار ناموثر بود. میگ 25 در ارتفاع پایین قادر به پرواز مافوق صوت نبود و نمیتوانست اهداف پایین تر از خود را رهگیری کند.
طراحی جنگنده جدید میگ 31 در 1969 آغاز شد. موتور قویتر، بال جدیدتر با قسمت طویل شده در بخش ریشه نوک حمله بال (LERX) و رادار قدرتمند Zaslon از برتری های چشمگیر این شکاری جدید نسبت به میگ 25 بود.
رادار Zaslon
رادارهای معمولی پالس داپلر قادر به آشکارسازی اهدافی که در ارتفاع پایین تر از افق راداری هواپیما با سرعت کم پرواز میکنند نیستند. زیرا در این وضعیت امواج ارسالی به سوی هدف با بازتابش امواج از زمین (اصطلاحا به هم ریختگی زمینی یا ground clutter) در هم آمیخته و کار شناسایی این اهداف را دشوار میکند.
اما رادارهای آرایه فازی یا phased array radar این مشکل را حل کردند. در این رادارها به جای یک منبع فرکانس رادیویی (RF)، آرایه ای از فرستنده-گیرنده ها در طیف نسبتا پیوستهای از طول موجها عمل می کنند. در نتیجه می توانند بسیار سریعتر از روشهای مکانیکی به اسکن یک ناحیه از فضا بپردازند.
رادار N007 Zaslon که در سال 1973 برای اولین بار آزمایش شد، اولین نمونه از رادارهای عملیاتی آرایه فازی غیرفعال بود که میتوانست علاوه بر رهگیری موشک های کروز به رهگیری همزمان چند هدف بپردازد. در سال 1981 جنگنده میگ 31 مجهز به این نوع رادار وارد خدمت شد و چالشی جدی برای بمب افکن های ناتو و آمریکا ایجاد کرد. با ورود این هواپیما دیگر پرواز در ارتفاعات پایین بمب افکن های غربی را از آشکارسازی توسط رادارهای بلوک شرق مصون نمی داشت.
رادار Zaslon به تنهایی 1000 کیلوگرم وزن دارد. لیکن برد 120 تا 200 کیلومتری و امکان ردیابی همزمان 10 هدف و قفل بر روی 4 عدد از آنها ارزش زیادی برای آن ایجاد کرد است.
در سال 191 در نمایشگاه هوایی پاریس رادار Zaslon بر روی میگ 31 به نمایش گذارده شد. روسها در این نمایشگاه پیشنهاد کردند که یک میگ 31 و یک هواپیمای US F-117 Nighthawk رادارگریز همزمان پرواز نمایند تا روسها در عمل ثابت کنند که رادار Zaslon قادر به رهگیری هواپیمای رادارگریز آمریکایی است. متاسفانه همچنین آزمونی انجام نشد.
کارشناسان معمولا شکاری میگ 31 را با اف 15 استرایک ایگل مقایسه میکنند. لیکن بایستی به یاد داشت که اف 15 استرایک ایگل در عمل کارایی خود را به اثبات رسانده است در حالی که میگ 31 مانند بسیاری از محصولات جنگی روسیه فاقد سابقه عملیاتی یا Combat Record می باشد و این امر ارزیابی دقیق توانایی های آنرا دشوار می سازد.
مشخصات فنی میگ 31
میگ 31 همراه با رادار Zaslon
تعداد خدمه: دو (خلبان و افسر مسئول تسلیحات)
طول: 22.69 متر
فاصله دو نوک بال: 13.46 متر
ارتفاع: 6.15 متر
حداکثر وزن: 46200 کیلوگرم
حداکثر سرعت: 3000 کیلومتر در ساعت در ارتفاع بالا و 1500 کیلومتر در ساعت در ارتفاع پایین
سقف پرواز: 20600 متر
منابع:
http://www.aircraftinformation.info/art_mig31.htm
http://toad-design.com/migalley/index.php/jet-aircraft/mig31/mig31-zaslon-radar
هواپیماها و بمب افکن های جت
دکتر هانس فون اوهاین و سر فرانک ویتل هر دو به عنوان اولین ابداع کنندگان موتور جت شناخته می شوند. هر دو بطور جداگانه بر روی این ایده کار کرده و از یکدیگر بی اطلاع بودند. دکتر هانس فون اوهاین سازنده اولین موتور توربوجت عملیاتی محسوب می شود. لیکن فرانک ویتل اولین کسی بود که امتیاز اختراع موتور جت را در سال 1930 به نام خود ثبت کرد.
اولین هواپیمایی که فقط به اتکای موتورهای جت خود پرواز می کرد، هینکل اچ ایی 178 ساخت آلمان نازی بود که اولین پرواز خود را در سال 27 آگوست 1939 انجام داد. در ابتدای جنگ هواپیمای جت جدی گرفته نمی شد. لیکن بتدریج با پیدا شدن نیاز به هواپیماهای سریعتر و دوربردتر دو کشور آلمان و انگلستان توسعه جنگنده ها و بمب افکن های جت را در دستور کار قرار دادند. تا ماه جولای 1944 هر دو کشور آلمان و انگلستان شروع به استفاده از جنگنده های جت در عملیات هوایی کرده بودند. هواپیمای گلاستر می تیور (Gloster Meteor) که تسط موتورهای جت با جریان شعاعی رولز رویس ولاند حرکت می کرد می توانست به سرعت 668 کیلومتر در ساعت دست یابد که در حدود سرعت جنگنده های تیز پرواز ملخی آن زمان بود. اما هواپیمای آلمانی مسراشمیث ام ایی 262 که از موتورهای توربوجت با جریان محوری استفاده می کرد با حداکثر سرعتی معادل 870 کیلومتر در ساعت بسیار سریعتر از شکاری های آن زمان حرکت می کرد.
Gloster Meteor
یکی از مهمترین ابداعات آلمان در زمینه هواپیماهای جت جنگی، اولین بمب افکن جت عملیاتی دنیا به نام Arado Ar 234 بود که در 15 ژوئن 1943 پرواز آزمایشی خود را انجام داد. تا پایان جنگ تنها 210 فروند از این هواپیما ساخته شد که بیشتر در عملیات شناسایی شرکت یم کرد. اما در آوریل 1945 چند عملیات بمباران هوایی بر فراز لندن را به انجام رسانید. با سرعت 740 کیلومتر بر ساعت، شکار این بمب افکن توسط جنگنده های متفقین تقریبا غیرممکن بود.
مسراشمیث ام ایی 262
Arado Ar 234
موتورهای جت نتوانستند در سرنوشت جنگ تاثیر زیادی بگذارند. یکی از دلایل اصلی خام بودن فناوری موتور جت و مشکلاتی بود که در سیستم نشست و برخاست هواپیمای جت وجود داشت. اما پس از جنگ توسعه موتورها و هواپیماهای جت شتاب زیادی گرفت. به عنوان موفق ترین جنگنده جت نسل او که پس از جنگ در آسمان ها ظاهر شدند می توان میگ 15 را نام برد که دردسر زیادی برای جنگنده های آمریکایی بر فراز کره شمالی ایجاد کرد.
گردآوری و تالیف: اصغر ناصری
در جنگ جهانی دوم آلمان در بسیاری از زمینه های فناوری نظامی از متفقین پیش افتاده بود. این پیشرفت بویژه در ابتدای جنگ و در ماههای پایانی جنگ با ارائه سلاح های گوناگونی که از آن با نام سلاحهای سری آلمان یاد می شود، بسیار قابل توجه مینمود.
مزیت آلمان در فناوری تسلیحاتی امری تصادفی نبود و نتیجه سه عامل تاریخی اجتماعی مهم محسوب می شد:
در سری مقالات پیش رو نگاهی داریم به برخی از سلاحهای سری آلمان که هنوز شگفتی ناظران را از دستاوردهای نوآوری تکنولوژیکی این کشور در آن ایام سخت بر می انگیزند.
منابع:
تصویر زیر پرواز هماهنگ دو جنگنده نسل پنجم یعنی F-22A Raptor را در کنار F-35A Lightning II نشان می دهد. این اولین باری است که دو نوع متفاوت جنگنده نسل پنجم در کنار یکدیگر پرواز کرده اند. در حالی که F-22 وارد خدمت شده است، F-35 هنوز مراحل آزمایش و تولید اولیه خود را می گذراند تا طبق آخرین پیش بینی ها در سال 2016 وارد خدمت نیروی هوایی آمریکا و چند کشور اروپایی دیگر شود.
منبع:
جنگنده های F-22A و F-35 هرکدام مزایایی نسبت به یکدیگر دارند. F-22A دارای قدرت مانور بالا و طیف وسیعتری از موشکهای هوا به هواست و برد و شعاع عملیاتی بسیار وسیعتری نسبت به F-35 دارد. لیکن سنسورهای 360 درجه ای F-35 آنرا قادر می سازد بدون نیاز به چرخش دماغه بسوی هدف و جایگیری در پشت آن از طریق مانورهای دشوار، آنرا رهگیری و شکار کند. در حالی که پوشش رادارگریز F-22 دشواری زیادی از نظر تجدید و تعمیر و نگهداری دارد، F-35 از فناوری جدیدی استفاده می کند و پوشش رادارگریز آن بشکل ماتریسی است که تعمیر و نگهداری آن بسیار آسانتر است.