سند جدیدی که توسط پنتاگون از حالت طبقه بندی خارج شده حاکی از ساخت نیرومندترین سلاح هسته ای دنیا توسط دولت روسیه است. این سلاح یک اژدر خودکنترلی زیردریایی به نام کانیون (Kanyon) است که وجود آن توسط تلویزیون روسیه در نوامبر 2015 برملا گردیده است.
سند لورفته پنتاگون در مورد کانیون
کانیون یک وسیله نقلیه خودمختار زیردریایی با برد بسیار بلند است که می تواند 10 هزار کیلومتر مسافت را در عمق 1000 متری و با سرعت 180 کیلومتر بر ساعت بپیماید. ولی آنچه کانیون را به کابوسی مبدل ساخته، ظرفیت حمل سلاح آن است: کانیون یک سلاح هسته ای 100 مگاتنی با خود حمل می کند. این کلاهک هسته ای که دوبار نیرومند تر از بمب هیدروژنی تزار است، در صورت فروافتادن در شهری مانند نیویورک می تواند باعث مرگ آنی 8 میلیون نفر و جراحت شدید 6 میلیون نفر دیگر شود.
کانیون برای حمله به مناطق ساحلی و نابودکردن شهرها و بنادر ساخته شده است. این ابربمب می تواند یک سونامی مصنوعی نیز ایجاد کند که آلودگی رادیواکتیو را با امواج پیشرونده آب منتشر می سازد. کلاهک این سلاح با ایزوتوپ کوبالت 60 روکش شده و مناطق آلوده شده تا 100 سال غیرقابل سکونت برای انسان خواهند بود.
روسیه با ساخت این سلاح دست به تهدید رقبای قدرتمند خود زده است. زیردریایی ساروف که این اژدر 25 متری را حمل می کند، آنرا به بدنه خود متصل ساخته و تا نزدیکی آبهای دشمن پیش می برد.
منبع: Air and Space Magazine
ترجمه و تلخیص: اصغر ناصری
در جولای سال 1943 بزرگترین نبرد میان نیروهای زرهی در تاریخ، بین آلمان نازی و شوروی درگرفت. سرنوشت این جنگ تا اندازه زیادی در دست نیروی هوایی دو طرف بود و به تغییر پارادایم های جنگ مدرن انجامید.
نبرد کورسک یکی از بزرگترین قمارهای هیتلر برای تغییر سرنوشت در جبهه شرق بود. برای درک انگیزه های این نبرد باید به تاریخ جنگ جهانی دوم نگاهی افکنیم.
هیتلر در ژوئن 1941 فرمان عملیات بزرگ بارباروسا یا حمله به شوروی را صادر کرد. در این حمله بیش از 4 میلیون سرباز آلمانی و حدود 600 هزار وسیله نقلیه زرهی شرکت داشتند. نخستین کار آلمان ضربات کوبنده و غافلگیرانه به فرودگاههای شوروی بود. روسها که غافلگیر شده بودند در انتهیا اولین روز عملیات 1800 هواپیما از دست داده بودند و تا انتهای هفته نخست نبرد 4000 هواپیمای آنها بر روی زمین یا در هوا نابود شده بود.
سپس آلمانی ها تا عمق 1000 کیلومتری خاک شوروی به پیش رانده و به بیست کیلومتری مسکو رسیدند. اما زمستان بی رحم روسیه و کمبود مواد سوختی آنها را در همین فاصله زمینگیر کرد تا اینکه پاتک روسها آنها را به عقب براند. یکسال بعد آنها برای تصرف استالینگراد یعنی دروازه غله آسیای مرکزی به این شهر هجوم بردند. استالینگراد مدتها در محاصره بود و بمبارانهای متوالی آلمانها تقریبا تمامی ساختمانهای این شهر را نابود کرد. اما مقاومت حیرت آور روسها باعث استهلاک قوای آلمانی شد تا اینکه با ضدحمله روسها عقب رانده شده و ارتش ششم آلمان با تحویل صدهزار اسیر به روسها تقریبا بطور کامل نابود شد. در پایان این جنگ مشخص شد استالین و هیتلر هر دو آماده اند برای یکسره کردن کار جنگ تلفات عظیمی را متحمل شوند.
آلمانها سپس سومین یورش بزرگ خود یعنی عملیات سایتادل را در تابستان 1943 انجام دادند. این عملیات بصورت گازانبری طراحی شده بود و قرار بود ارتش ژنرال والتر مودل از جنوب و ارتش فیلدمارشال اریک فون مانشتاین از شمال حمله کرده و در کورسک یکدیگر را ملاقات کنند. سپس نیروهای روسی محاصره شده را نابود سازند. اما جاسوسهای انگلیسی توانسته بودند با کشف رمز مخابرات آلمانها از مقاصد آنها آگاه شده و اطلاعات خود را در اختیار روسها قرار دهند.
صف تانک های آلمانی در نبرد کورسک
نیروی هوایی شوروی با درسهایی که از نبردهای پیشین فراگرفته بود پیش از شروع عملیات سایتادل به بمباران پایگاههای هوایی آلمان پرداخت. در حالی که آلمانها منتظر رسیدن تانک هایشان بودند روسها به حفر خاکریز، کشیدن سیم خاردار، کارگذاشتن مین های زمینی، ایجاد تله برای تانکها و استقرار عظیم ترین خط آتشبار در طول تاریخ جنگ هیا زمینی پرداختند. بمب افکن های شوروی پایگاههای هوایی آلمان در خارکف را بمباران کرده وتوپخانه شوروی شروع به کوبیدن مواضع آلمانی ها کرد. حالا نیروی هوایی آلمان مجبور بود بجای پشتیبانی هوایی نزدیک از نیروهای خود به مقابله با بمب افکن ها و هواپیماهای ضربتی شوروی بپردازد.
اگر هیتلر رهبر خردمندی بود فرمان لغو عملیات را صادر می کرد. اما با طلوع سپیده دم پنجم ژوئن فرمان نبرد صادر شد. در حالیکه تانکهای آلمانی به مصاف تانکهای شوروی می رفتند، بمب افکن های شیرجه رو اشتوکا Ju-87 از هوا به شکار تانکهای روسی پرداختند. در روزهای اول برتری از همه لحاظ با نیروهای آلمانی بود. اما برتری عددی شکاری ها و بمب افکن های روسی باعث کندشدن پیشروی آلمانها شد. در انتهای اولین هفته نبرد تعداد سورتی های پرواز لوفت وافه (نیروی هوایی آلمان) کاهش قابل ملاحظه ای را به علت کمبود سوخت و فرسایش تجهیزات تجربه کرد. اما در طرف مقابل روسها بر وسعت حملات خود افزودند. فرمانده جنوب فون مانشتاین بارها تقاضای قوای کمکی کرد اما دو ماه قبل نیروهای متفقین در تونس (شمال افریقا) 250 هزار سرباز آلمانی را به اسارت گرفته بودند و امکان ارسال هیچ قوای کمکی وجود نداشت. تا اینکه در روز 12 جولای هیتلر با دیدن پیشرویهای اندک و تلفات عظیم نیروهای آلمانی فرمان توقف عملیات سایتادل را صادر کرد. روسها اما به حملات خود ادامه داده و باعث استهلاک بیشتر نیروهای آلمانی شدند و تا پایان جولای موضع کاملا تهاجمی بخود گرفته بودند. این بار روسها حملات خود را تا پایان ماه ژوئن 1345 و تا رسیدن به برلین پایتخت آلمان نازی ادامه دادند. بدین ترتیب عملیات کورسک به آغاز فروپاشی رایش سوم تبدیل شد.
تصور هنرمند از یورش اشتوکا بر روی تانکهای روسی
آمار عددی این نبرد می تواند تا حدی گیج کننده باشد. آلمانها 194 هواپیما و 280 تانک از دست دادند. تلفات روسها بالغ بر 1130 هواپیما و بین 1600 تا 1900 تانک بود. تلفات انسانی آلمانها 56 هزار و روسها 177 هزار بود. تا اندازه ای این آمار بیانگر الگوی کلی جنگ جهانی دوم است: حدود 9 میلیون نفر از آلمانی ها و 24 میلیون نفر از روسها در این جنگ عظیم مردند.
منبع:
http://nationalinterest.org/commentary/russias-military-back-9181?page=show
ترجمه و تلخیص: اصغر ناصری
یکی از ویژگی های بارز دوران ریاست جمهوری ولادیمیر پوتین، تعهد وی به احیای مجدد نیروی نظامی روسیه بوده است. پوتین بخوبی دریافته است که ضعیف نمایی روسیه آن را در برابر فشارهای خارجی و از هم گسیختگی امور داخلی آسیب پذیر خواهد کرد. در نتیجه پوتین تصمیم گرفت که ا.رتش بازمانده از دوران ابرقدرت شوروی را به یک نیروی کوچکتر، ولی مدرنتر، قابل تحرک تر و پیشرفته تر از نظر فناوری و متناسب با قابلیت های قرن بیست و یکم تبدیل کند.
روسیه اکنون در حال بزرگترین بازسازی نظامی از زمان فروپاشی اتحاد شوروی است. از سرگیری گشت بمب افکن های استراتزیک روسیه در اقیانوس اطلس و آرام، اعزام نیروهای عملیاتی به دریای کارائیب، هجوم به گرجستان در سال 2008 و گسترش مانورهای سالانه مشترک با ارتش و نیروی دریایی چین همگی در خدمت احیای تصویر روسیه به عنوان یک تهدید نظامی برای غرب هستند.
از نظر بودجه نظامی نیز به ارقام قابل توجهی بر می خوریم. بودجه ساخت کشتی نظامی
برای نیروی دریایی روسیه از ده درصد به حدود پنجاه درصد بودجه نیروی دریایی آمریکا
برای ساخت کشتی های جدید افزایش یافته است.
گردآوری و ترجمه: اصغر ناصری
در طول سی سال گذشته فناوری رادارگریز به جنگندههای آمریکایی کمک کرده که برتری هوایی خود را در سراسر جهان حفظ کنند. اما اکنون شرکتهای روسی در حال طراحی و به فروش رساندن تسلیحاتی هستند که به ادعای آنها میتواند پیشرفتهترین هواپیماهای جنگی موجود را ساقط کند.
حتی جدیدترین جنگندههای رادارگریز مانند F-35B Lightning II ممکن است با تهدیدات راداری و موشکی سهمگینی از سوی کشورهای رقیب آمریکا مواجه شوند.
سالون جهانی تسلیحات و تجهیزات جنگی ٢٠١٠ که در فرودگاه مشهور ژوکوفسکی[1] در حومه مسکو برگزار شد، بر حسب ظاهر یادآور نمایشگاههای صنایع دفاعی ایالات متحده بود. غرفههایی که درون یک آشیانه غار مانند به طور ردیفی برپا شده بودند و آنرا به سالون نمایش تبدیل کرده بودند. مهندسین و نمایندگان فروش درباره تجهیزات خود صحبت میکردند. کارکنان خودکارهایی به بازدیدکنندگان هدیه میدانند که نام و نشان شرکت بر روی آنها کنده کاری شده بود. بازدیدکنندگان روز اول بیشتر مشتریان بالقوه از کشورهای مختلف بودند و ملیت آنها از اروپای شرقی تا کشورهای آسیایی را شامل میشد. اما متمایزترین غرفه متعلق به شرکت آلماز آنتی[2] یکی از پیشگامان تسلیحات هواپیمایی و بزرگترین فروشنده سلاح در کشور روسیه بود. صفحه نمایش بزرگی که از سقف نمایشگاه شرکت آویزان بود انیمیشنی را نشان میداد که در طی آن یک موشک ساخت شرکت آلماز بسوی هواپیمایی مانند یکF-35C Lightning II (هواپیمای عمود پرواز نیروی دریایی) میشتافت. پس از برخورد موشک، انفجاری نارنجی رنگ هواپیما را از نظر محو میساخت.
این تصاویر تکان دهنده بود. ناظران غربی همواره به مشاهده برتری هواپیماهای جنگی آمریکایی چه در صحنههای جنگ واقعی و چه بر روی انیمیشن های تبلیغی عادت کردهاند. حکومت آمریکا حدود ١٦ سال وقت و ٣٩٦ میلیارد دلار هزینه برای تضمین بی رقیب بودن F-35 صرف کرده است و حالا روسها دارند سلاحهای دفاعی میسازند که میتواند آنها را از صحنه آسمان حذف کند؟
پشت سر یکی از مهندسین آلماز، جستجوگرهایی به نمایش گذاشته شده بودند که از رادار پیشرفته برای شکار هواپیما استفاده میکردند. چندتا از آنها برش خورده بودند تا ساختار داخلی آنها قابل مشاهده باشد: آرایه ای از صدها ماژول فرستنده/گیرنده T شکل و رایانهای در زیر آنها که می تواند حتی ناچیزترین انعکاس های راداری را ردیابی کند. این فناوری موشک را بسیار چابک و منحرف ساختن آن را بسیار دشوار میسازد. این سیستم موشک هدایت شونده اکنون در بسیاری از جنگندههای موجود روسی قابل نصب است.
سه سال از زمان برگزاری نمایشگاه تسلیحات ژوکوفسکی میگذرد و فروش تجهیزات ضدهوایی روسیه همچنان رو به افزایش است. شرکت آلماز آنتی در جبهه پیشرو این نهضت قرار دارد و مقامات این شرکت در رسانههای روسی اعلام کردهاند که اولین کارخانجات نوین دفاعی این کشور که در بیست سال گذشته بیسابقه بوده، به تولید تسلیحات ضدهواپیما خواهد پرداخت.
اینها خبر خوبی برای خلبانان آمریکایی و متحدین آن محسوب نمیشوند. پنتاگون همواره در تلاش بوده به تمامی نقاط جهان با هر درجه از دفاع ضدهوایی دسترسی داشته باشد. بیشتر هواپیماهای جنگی آمریکایی به گونهای طراحی شدهاند که از امواج رادار، ردیابهای الکترومغناطیسی و موشکهای حرارتی بگریزند. پنتاگون این رهیافت را کاهش قابلیت مشاهده[3] مینامد، در سایر نقاط دنیا از واژه رادارگریز[4] برای توصیف آن استفاده میشود.
تراویس شارپ یکی از تحلیلگران مرکز امنیت نوین آمریکایی میگوید: ”روسیه هنوز بر این باور است که باید نقش مهمی در دنیا بازی کند. تولید و فروش تجهیزات نظامی پیشرفته روشی برای اخطار به دولتهای دیگر است که نباید با روسیه یا متحدین آن طرف شد.“
فروش این تجهیزات سود زیادی نیز برای روسیه داشته است. در یک معامله جدید ٢ میلیارد دلاری شرکت آلماز آنتی ١٥ واحد آتشبار از سیستم متحرک موشکی ضدهواپیمای S-300PMU-2 به چین فروخت. هر واحد آتشبار دارای دو یا سه واحد رادار و چهار پرتاب کننده موشک است. رادار این سیستم میتواند بطور همزمان ١٠٠ هدف را ردیابی کند و هر پرتاب کننده قادر است چهار موشک پرتاب کند که با سرعت ٦ ماخ بسوی هدف میشتابند. به عبارتی با قیمتی معادل ٤ فروند F-22 Raptor میتوان آتشباری 60 تایی از چنین موشکی ترتیب داد. رادار تند و تیز S-300 و موشکهای پرسرعت این سیستم از خلیج تایوان محافظت میکنند و چتری حفاظتی بر سر نیروهای چینی در تهاجم احتمالی آنها به تایوان پدید خواهند آورد.
ترسناکتر از این موشکها سیستمهای راداری هستند که بزررگترین تهدید را برای هواپیماهای رادارگریز پدید میآورند. مهندسین دوره پس از جنگ سرد روسیه با دیجیتالی کردن سیگنالهای رادارهای VHF دهه ١٩٧٠ روح تازه و مخوفی در کالبد این سیستمهای راداری دمیدهاند. افزایش توان محاسباتی باعث ارتقای قابلیت این رادارها در گردآوری اطلاعات منسجم از دادههای در هم و برهم شده است. انعکاسهای راداری ضعیف VHF که قبلا به عنوان نویز پسزمینهای تفسیر میشدند اکنون قابل آشکارسازی و شناسایی هستند.
به اعتقاد متخصصین روسی این رادارهای VHF میتوانند هواپیماهای رادار گریز را شناسایی کنند. به ادعای انها آمریکاییها خود میدانند که برنامه فناوری رادارگریز آنها به شکست انجامیده است. از نظر برخی از کارشناسان آمریکایی، روسها در این زمینه اغراق میکنند، گرچه خود میدانندکه ادعای روسها چندان بیپشتوانه نیست.
اثر متقابل رادار و هواپیما از نوع فیزیکی است. بدنه هواپیمای رادارگریز طوری طراحی شده است که مانع رسیدن امواج رادار بسوی فرستندهها میشود. اما رادارها طول موج یکسان ندارند. افزایش بسامد یک موج طول آنرا کاهش میدهد. هرچه طول موج کوتاهتر باشد انعکاس دریافتی از هدف مفصلتر بوده و کیفیت بالاتری دارد.
در پایان میتوان گفت که اولویت های راهبردی قدرتهای بزرگ نیز تغییر یافته است. اکنون سرمایه گذاری در هواپیماهای بی سرنشین به اولویت اصلی تبدیل شده زیرا در نبود خطر جانی برای یک خلبان واقعی، قدرت ریسک هواپیمای مهاجم بسیار افزایش می یابد.
برگرفته از:
تایلر روگو وی – ترجمه و خلاصه نویسی از اصغر ناصری
موشک بالستیک غول پیکر TOPOL-M روسیه یکی از مصنوعات هولناک بشری است. این موشک با استفاده از پرتاب کننده های قابل حمل خود می تواند بسرعت جابجا شده و در مکان های غیرقابل آشکارسازی پنهان شود. با سرعت 24 هزار کیلومتر در ساعت پرواز کرده و با مانورهای طفره و گریز و پرتاب اشیای فریب دهنده رادار، آشکارسازی و ردیابی آن تقریبا غیرممکن است.
این موشک بالستیک اولین نوع تولید شده در روسیه پس از فروپاشی شوروی است. در اوایل دهه 1990 ساخته شده و تقریبا 80 فروند از آن در خدمت ارتش روسیه است. هر موشک تا ده عدد اشیای فریب دهنده رادار می تواند پرتاب کند و در حین پرواز مانورهایی برای گریز از ردیابی رادار انجام دهد. سرعت بسیار بالای آن زمان واکنش ممکن را بسیار کوتاه می سازد بطوریکه ماهواره های فضایی آشکارساز مادون قرمز آمریکا (SBIRS, DSP) زمان کمی برای آشکارسازی و ردیابی آن در اختیار دارند. خود موشک حدود 20 متر طول داشته و بیشتر از فیبر کربن ساخته شده است و در زمان پرتاب حدو 50 تن وزن دارد. برد آن حدود 11 هزار کیلومتر است. این موشک یک سرجنگی هسته ای 800 کیلوتنی با خود حمل می کند و توسط یک سیستم مسیریابی اینرسی (INS) و سیستم مکانیابی ماهواره ای روسیه موسوم به گلوناس هدایت می شود. شعاع دایره خطای احتمالی آن حدود 200 متر است که دقتی فراتر از مقدار لازم برای یک موشک بالستیک هسته ای است.
موشک TOPOL-M اکنون دیگر تولید نمی شود و بجای آن نوع پیشرفته تری به نام RS-24 در دست توسعه است که می تواند چهار کلاهک هسته ای را با سرعتی حتی بالاتر حمل کند و شعاع دایره خطای آن تنها 50 متر است. ایالات متحده اکنون فاقد فناوری موثر برای مقابله با این نوع موشک هاست.
(فایل تصویری متحرک کمی حجیم بوده و بارگذاری آن ممکن است طول بکشد)
منبع:
http://foxtrotalpha.jalopnik.com/russias-fast-and-illusive-topol-m-ballistic-missile-is-1618672889/+ballaban