دنیای علم و تکنولوژی

دنیای علم و تکنولوژی

اخبار و مقالات مربوط به دنیای علم و تکنولوژی ترجمه شده از منابع معتبر
دنیای علم و تکنولوژی

دنیای علم و تکنولوژی

اخبار و مقالات مربوط به دنیای علم و تکنولوژی ترجمه شده از منابع معتبر

جنگنده نسل آینده: جنگنده بدون دم مجهز به لیزر

منبع: popular mechanics


ترجمه: اصغر ناصری


طراحی جنگنده نسل ششم آینده دارای ویژگی رادارگریزی، حمل سلاح لیزری و برد بسیار بلند خواهد بود، البته اگر آمریکا استطاعت مالی ساخت آن را داشته باشد.

 

شرکت پیشرو نورتروپ گرومن طراحی مفهومی یک جنگنده نسل ششم را منتشر کرده است. گرچه تولید جنگنده چند منظوره نسل پنجم F-35 به تازگی آغاز شده است، لیکن طراحان از هم اکنون بدنبال جایگزین پیشرفته تر آن می اندیشند. جنگنده F-35 بیش از 20 سال در دست طراحی و توسعه بوده و از آن زمان تحولات زیادی روی داده است. سلاح لیزری موجودیت واقعی یافته، فناوری رادارگریز پیشرفت زیادی داشته و فناوری مقبله با آن نیز متولد شده است. ماهیت نیروهای معارض با آمریکا نیز تغییرات زیادی پیدا کرده و چین به عنوان قدرتی بزرگ در منطقه آسیا اقیانوسیه ظاهر شده است.


 

طرح نورتروپ گرومن یک جنگنده بدون دم مانند بی 2 اسپیریت است. این جنگنده بسیار بزرگ است تا بتواند مسافات طولانی را با سوخت داخلی خود طی کند. اف 35 بخاطر برد کوتاه خود مورد انتقاد زیادی قرار گرفته است زیرا می تواند ناوهای هواپیمابر آمریکا را در خطر برد موشک های بالستیک ضدکشتی چین مانند DF-21 قرار دهد. مانند F-22 این جنگنده باید بتواند بدون پس سوز با سرعت بالای صوت حرکت کند اما انتظار درگیری نزدیک هوایی توام با مانورهای تند از آن نمی رود. اندازه بزرگ هواپیما بدین معناست که باید بااستفاده از رادار پرتوان و موشکهای دوربرد و نیز لیزر هوابرد خود، اهداف هوایی را از فاصله دور نابود کند. این هواپیما از ترکیب سرعت، فناوری رادارگریز و حسگرهای پیشرفته شبکه ای برای آشکارسازی سریع دشمن از فاصله دور بدون اینکه دیده شود، سود خواهد برد. سلاح لیزری آن می تواند اهداف را با پرتو کشندهای که با سرعت نور حرکت می کند نابود سازد. بدین ترتیب نیازی به توپ 20 میلیمتری ولکان نخواهد داست.

 

اما چالش بزرگ این است که سلاح لیزری حرارت زیادی تولید می کند و هربار که شلیک کند هواپیما برای حسگرهای مادون قرمز قابل آشکارسازی می شود. هواپیمای تجسسی SR-71 برپایه فناوری رادارگریز ساخته شده بود ولی حرکت با سرعت 3 برابرصوت چنان گرمایی تولید می کرد که آن را به نقطه ای قرمز بر روی صفحه رادار دشمن تبدیل می کرد.

 

البته ساخت عملی این هواپیما به چارچوب زمانی 2030 موکول شده و تا آن زمان فناوری هوافضا پیشرفت زیادی خواهد کرد.

سقوط شاهین شب: نگاهی به چگونگی اسقاط جنگنده رادارگریز F-117 Nighthawk بر فراز صربستان

گرداوری و ترجمه: اصغر ناصری


در 29 مارس 1999 سازمان نظامی ناتو بمباران اهدافی در خاک صربستان را آغاز کرد. اسلوبودان میلوسوویچ حاکم صربستان از پذیرش توافقنامه های بین المللی در مورد توقف خشونت ها در کوزوو خودداری کرده بود و این امر نقطه شروع عملیات نیروهای متحد ناتو بر علیه حکومت صربستان گردید.

 

صربستان دومین صحنه جنگی بود که بمب افکن رادارگریز F-117A پس از موفقیت در جنگ متحدین آمریکا علیه عراق تجربه می‌کرد. همینجا بود که تنها مورد هدف قرار گرفتن و اسقاط این هواپیما صورت گرفت. اما چه عواملی باعث شد نیروهای پدافندی صرب در رهگیری و اسقاط پیشرفته ترین هواپیمای جنگی آن زمان موفق شوند؟ این مقاله نگاهی دقیق تر به این واقعه نادر در تاریخ جنگ دارد.


 

27 مارس 1999، در چهارمین شب عملیات هوایی نیروهای متحد بر فراز صربستان یک بمب افکن رادارگریز F-117 در حال بازگشت به پایگاه هوایی خود پس از بمباران یک هدف در نزدیکی بلگراد بود که یک موشک سام-3 در نزدیکی آن منفجر شد. موج انفجار و ترکش های موشک به هواپیما آسیب جدی وارد ساخته و خلبان آن سرهنگ دارل پی. زلکو یک کهنه کار از جنگ 1991 خلیج فارس مجبور به ترک هواپیما شد. زلکو در حال بازگشت از سومین سورتی پرواز خود بود وقتی که هواپیمای شکست ناپذیرش مورد اصابت قرار گرفته و او را مجبور به ترک هواپیما نمود. او در پست خطوط دشمن درعرض جغرافیایی 20.45 درجه فرود آمد.

 

تیم نجات او را قبل از رسیدن نیروهای دشمن از دست صربها رهانید. اما صربها چگونه توانستند این هواپیمای رادارگریز را ردیابی و مورد هدف قرار دهند؟

 

برطبق گفته صربها، اپراتورهای سیستم دفاع هوایی بلگراد به این واقعیت دست یافته بودندکه می توانند هواپیماهای رادارگریز را با استفاده از تغییرات اندکی در رادارهای ساخت شوروی ردیابی کنند. بویژه اینکه تنها لازم است از طول موجهای بلند برای آشکارسازی هواپیماهای رادارگریز در فاصله کوتاه استفاده کنند، زمانی که هواپیما دریچه پرتاب بمب خود را برای فرو انداختن بمب های هدایت شونده 900 کیلوگرمی باز نموده است. در این حالت سطح مقطع راداری هواپیما به فاصله کوتاهی افزایش می یابد.

 

علاوه براین صربها پیامهای رادیویی آمریکا و متحدین را در  فرکانس های UHF و VHF که اغلب فاقد رمزگذاری بود، پاییده بودند. درنتیجه با استفاده از این اطلاعات می توانستند آتشبارهای ضدهوایی خود را نزدیک اهداف زمینی مورد حمله هواپیماهای ناتو و آمریکا مستقر کنند.

 

برطبق گفته گروهبان دراگان ماتیچ که شلیک کننده موشک ها بود، هواپیمای رادارگریز در فاصلع 50 تا 60 کیلومتری رادار ضدهوایی صربها کشف شد. صربها برای جلوگیری از ردیابی رادارهای خود توسط هواپیماهای مجهز به موشک ضدتشعشع آمریکا، تنها به فاصله 17 ثانیه رادارهای خود را روشن می کردند.

 

کاپیتان زالتان دانی فرمانده آتشبار ضدهوایی دستور داد دهها موشک سام 3 به سوی محل تقریبی هواپیمای رادارگریز شلیک کنند. یکی از این موشکها در نزدیکی F-117 منفجر شده و خلبان آن را مجبور به ترک هواپیما کرد.

 

به گفته برخی منابع، قطعات هواپیمای F-117 ساقط  شده توسط روسها منتقل شده ودر توسعه فناوری رادارگریز روسیه مورد استفاده قرار گرفت.



تعداد 60 فروند از F-117A توسط نیروی هوایی آمریکا به خدمت گرفته شد که 59 فروند از آنها به سن بازنشستگی رسیدند. در 27 اکتبر 2007 طی نمایشی بی نظیر 25 فروند از این هواپیماها آرایش پروازی گرفتند که در زیر تصاویر آنها را مشاهده می کنید.




با پیشرفت های صورت گرفته در کامپیوتر هواپیمای F-22 Raptor، این هواپیما قادر بود از ارتفاع ده هزارمتری اهداف زمینی را شناسایی و مورد هدف بمب های هوشمند قرار دهد. پس از این پیشرفت ها بود که F-117A با وجود سابقه درخشان، جای خود را به جنگنده بمب افکن بسیار پیشرفته تر F-22 داد.


منبع اصلی: TheAviationist.com



نقش تانکها در جنگ جهانی دوم

تانک ها در جنگ جهانی دوم


ترجمه و تدوین: اصغر ناصری


تانک ها یکی از سلاحهای اصلی در جنگ جهانی دوم بودند. بریتانیا، ایالات متحده، شوروی، فرانسه، ایتالیا و آلمان ده ها هزار تانک را وارد میدان نبرد کردند. در این میان اتحاد شوروی با 18000 تا 20000 تانک بزرگترین تولید کننده تانک بشمار می رفت. تانکهای آلمانی در ابتدای جنگ ازنظر زره و قدرت آتش ضعیف تر از تانک های متفقین بشمار می رفتند. لیکن در تاکتیک نبرد زرهی و سرعت بکارگیری تانک ها از همان اوایل جنگ دست بالا با آلمانها بود. دکترین آلمانها بر جابجایی سریع و استفاده هماهنگ نیروی زرهی و پشتیبانی نزدیک هوایی تاکید می ورزید که باعث پیروزیهای سریع و درخشان در اوایل جنگ جهانی دوم بود. تمام تانکهای آلمان به رادیوی ارتباطی مجهز  بودند تا بین یگانها هماهنگی کامل وجود داشته باشد. این دکترین به بلیتزکرایگ (Blitzkrieg) معروف شده بود. از سوی مقابل تانکهای فرانسوی دارای زره و قدرت آتش برتری نسبت به تانکهای آلمانی در نبردهای سال 1940 بودند لیکن فقدان وسایل ارتباطی و فرماندهی و کنترل ضعیف مانع استفاده از این مزایا شده بود.


 

عکسی از کارخانه تولید تانک در جنگ جهانی دوم - تانک M3 آمریکایی


در ابتدای جنگ تانکها دارای ضخامت زره در حدود 30 میلیمتر یا کمتر بودند و سلاح اصلی آنها یک توپ کالیبر 37 تا 47 میلیمتری بود. وزن آنها به حدود 20 تن بالغ می شد اما تا پایان جنگ ضخامت متوسط زره به 60 میلیمتر و وزن آنها به 30 تا 45 تن بالغ می شد. برجک یکی از ویژگی های اصلی تانکها شده بود و امکان می داد تانک در تمامی جهات شلیک کند. لیکن تانکهای بزرگ اغلب فاقد برجک گردان بودند. تانکها را می توان از نظر وزن و ضخامت زره به سه دسته سبک، متوسط و سنگین تقسیم کرد.

بهترین تانک متوسط نیمه اول جنگ، T-34 روسی بود. توپ 76.2 میلیمتری آن برای هر کاربردی کفایت می کرد. این تانک آنقدر موفق بود که تولید سایر تانکهای روسی بجز IS-2 متوقف شد و تمام امکانات به تولید انبوه T-34 اختصاص یافت.


(تصویر تانک T-34-85)


مدل T-34-85 در پاسخ به مدلهای نیرومندتر تانک های آلمانی ابداع شد که دارای برجکی بزرگتر و حامل توپ 85  میلیمتری بود. تانک IS-3 که در میانه سال 1945 ابداع شد ظاهری بسیار آیرودینامیک تر و یک برجک شیب دار بطری شکل داشت. طرح این تانک بر بسیاری از تانک های پس از جنگ مانند T-55 و T-62 تاثیر گذارد.


تصویر تانک روسی IS-3

پیش از جنگ جهانی دوم و حتی پس از حمله ژاپنبه پرل هاربر، ایالات متحده دارای تعداد کمی تانک رزمی بود. تانک سبک M2 مهمترین تانک پیش از جنگ ایالات متحده بشمار می رفت. این تانک دارای زرهی ضعیف و اسلحه ای نسبتا سبک بود و سرعت حرکت تنها مزیت ان محسوب می شد. تانک M3A1 که تولید آن در 1941 شروع شد دارای زره قویتر و توپی 37 میلیمتری بود که به کمک ژیروسکوپ متعادل می شد.


مهمترین تانک ساخت آمریکا در جنگ جهانی دوم تانک متوسط M4 شرمن بود. این تانک از تظر تعداد تولید مقام دوم را در زمان جنگ جهانی دوم داشت. حدود 40 هزار عدد از این تانک  تولید شد که در ارتش تقریبا تمام کشورهای جبهه متفقین خدمت می‌کرد. حتی 4000 عدد از این تانک ها در اختیار روسها قرار گرفت. تانکهای شرمن از زره نازک و حجم کم مهمات ذخیره رنج می‌بردند. لیکن قابلیت اعتماد و تعمیر و نگهدایر ساده از مزایای بزرگ آنها بود که امکان تعمیر سریع حتی در صحنه نبرد را فراهم می‌ساخت.


تصویری از M4 شرمن

در حالی که ایالات متحده و شوروی دکترین تولید نظامی خود را برپایه تانک های ارزان و قابل اعتماد نهاده بودند، آلمانها از اواسط جنگ رو به تولید تانکهای پیشرفته و پرهزینه آوردند. تانک تایگر 2 دارای زرهی چنان ضخیم و مستحکم بود که گلوله های متفقین نمی توانستند آنرا سوراخ کنند. در ابتدای جنگ آنچه باعث برتری آلمانها شده بود، قابلیت فرماندهی و کنترل هماهنگ ستونهای زرهی با استفاده از ارتباطات دوطرفه رادیویی بود. ارتش آلمان ابتدا از تانکهای سبک پانزر 1 و 2 استفاده می کرد که داریا توپ 37 میلیمتری بودند. در طی عملیات بارباروسا (تهاجم آلمان نازی به روسیه در 1941) بزودی معلوم شد که تانکهای T-34 روسیه پیشرفته تر از پانزرهای 3 و 4 هستند. برجک شیب دار تی 34 بخوبی می توانست در برابر گلوله های دشمن مقاومت کند و سلاح76.2 میلیمتری آن بسیار موثر بود. در نتیجه آلمانها به طراحی و تولید تانکهای قویتر مانند پانزر5 پانتر روی آوردند. پانتر در نبردهای رو در رو از راه دور بسیار موثر بود ولی زره نازک پهلویی آن را در برابر حملات از پهلوها آسیب پذیر می ساخت.

تصویر تانک پانتر


بی شک نیرومندترین تانک ساخته شده در طی جنگ جهانی دوم، تایگر آلمانی بود. تایگر2 که به شاه تایگر معروف شد، از نظر استحکام زره و قدرت آتش برترین بشمار می رفت لیکن سرعت کم حرکت استفاده از آن را محدود ساخته بود. سرمایه گذاری آلمان در تانکهای پیشرفته و پیچیده، توان صنعتی آن برای تولید انبوه تانکهای متداول تر را کاهش داده و این امر در نهایت به زیان آلمان و کمبود این اسلحه موثر در جبهه های جنگ تمام شد.


تصویر تانک تایگر 2



مقایسه تانک M4 و تایگر و اندازه گلوله آنها

 

منبع:

Chris Bishop (2002), "The Encyclopedia of Weapons of WWII".

 

 

نبرد کورسک

منبع: Air and Space Magazine


ترجمه و تلخیص: اصغر ناصری


در جولای سال 1943 بزرگترین نبرد میان نیروهای زرهی در تاریخ، بین آلمان نازی و شوروی درگرفت. سرنوشت این جنگ تا اندازه زیادی در دست نیروی هوایی دو طرف بود و به تغییر پارادایم های جنگ مدرن انجامید.

 

نبرد کورسک یکی از بزرگترین قمارهای هیتلر برای تغییر سرنوشت در جبهه شرق بود. برای درک انگیزه های این نبرد باید به تاریخ جنگ جهانی دوم نگاهی افکنیم.

 

هیتلر در ژوئن 1941 فرمان عملیات بزرگ بارباروسا یا حمله به شوروی را صادر کرد. در این حمله بیش از 4 میلیون سرباز آلمانی و حدود 600 هزار وسیله نقلیه زرهی شرکت داشتند. نخستین کار آلمان ضربات کوبنده و غافلگیرانه به فرودگاههای شوروی بود. روسها که غافلگیر شده بودند در انتهیا اولین روز عملیات 1800 هواپیما از دست داده بودند و تا انتهای هفته نخست نبرد 4000 هواپیمای آنها بر روی زمین یا در هوا  نابود شده بود.

سپس آلمانی ها تا عمق 1000 کیلومتری خاک شوروی به پیش رانده و به بیست کیلومتری مسکو رسیدند. اما زمستان بی رحم روسیه و کمبود مواد سوختی آنها را در همین فاصله زمینگیر کرد تا اینکه پاتک روسها آنها را به عقب براند. یکسال بعد آنها برای تصرف استالینگراد یعنی دروازه غله آسیای مرکزی به این شهر هجوم بردند. استالینگراد مدتها در محاصره بود و بمبارانهای متوالی آلمانها تقریبا تمامی ساختمانهای این شهر را نابود کرد. اما مقاومت حیرت آور روسها باعث استهلاک قوای آلمانی شد تا اینکه با ضدحمله روسها عقب رانده شده و ارتش ششم آلمان با تحویل صدهزار اسیر به روسها تقریبا بطور کامل نابود شد. در پایان این جنگ مشخص شد استالین و هیتلر هر دو آماده اند برای یکسره کردن کار جنگ تلفات عظیمی را متحمل شوند.


آلمانها سپس سومین یورش بزرگ خود یعنی عملیات سایتادل را در تابستان 1943 انجام دادند. این عملیات بصورت گازانبری طراحی شده بود و قرار بود ارتش ژنرال والتر مودل از جنوب و ارتش فیلدمارشال اریک فون مانشتاین از شمال حمله کرده و در کورسک یکدیگر را ملاقات کنند. سپس نیروهای روسی محاصره شده را نابود سازند. اما جاسوسهای انگلیسی توانسته بودند با کشف رمز مخابرات آلمانها از مقاصد آنها آگاه شده و اطلاعات خود را در اختیار روسها قرار دهند.


صف تانک های آلمانی در نبرد کورسک

 

نیروی هوایی شوروی با درسهایی که از نبردهای پیشین فراگرفته بود پیش از شروع عملیات سایتادل به بمباران پایگاههای هوایی آلمان پرداخت. در حالی که آلمانها منتظر رسیدن تانک هایشان بودند روسها به حفر خاکریز، کشیدن سیم خاردار، کارگذاشتن مین های زمینی، ایجاد تله برای تانکها و استقرار عظیم ترین خط آتشبار در طول تاریخ جنگ هیا زمینی پرداختند. بمب افکن های شوروی پایگاههای هوایی آلمان در خارکف را بمباران کرده وتوپخانه شوروی شروع به کوبیدن مواضع آلمانی ها کرد. حالا نیروی هوایی آلمان مجبور بود بجای پشتیبانی هوایی نزدیک از نیروهای خود به مقابله با بمب افکن ها و هواپیماهای ضربتی شوروی بپردازد.


اگر هیتلر رهبر خردمندی بود فرمان لغو عملیات را صادر می کرد. اما با طلوع سپیده دم پنجم ژوئن فرمان نبرد صادر شد. در حالیکه تانکهای آلمانی به مصاف تانکهای شوروی می رفتند، بمب افکن های شیرجه رو اشتوکا Ju-87 از هوا به شکار تانکهای روسی پرداختند. در روزهای اول برتری از همه لحاظ با نیروهای آلمانی بود. اما برتری عددی شکاری ها و بمب افکن های روسی باعث کندشدن پیشروی آلمانها شد. در انتهای اولین هفته نبرد تعداد سورتی های پرواز لوفت وافه (نیروی هوایی آلمان) کاهش قابل ملاحظه ای را به علت کمبود سوخت و فرسایش تجهیزات تجربه کرد. اما در طرف مقابل روسها بر وسعت حملات خود افزودند. فرمانده جنوب فون مانشتاین بارها تقاضای قوای کمکی کرد اما دو ماه قبل نیروهای متفقین در تونس (شمال افریقا) 250 هزار سرباز آلمانی را به اسارت گرفته بودند و امکان ارسال هیچ قوای کمکی وجود نداشت. تا اینکه در روز 12 جولای هیتلر با دیدن پیشرویهای اندک و تلفات عظیم نیروهای آلمانی فرمان توقف عملیات سایتادل را صادر کرد. روسها اما به حملات خود ادامه داده و باعث استهلاک بیشتر نیروهای آلمانی شدند و تا پایان جولای موضع کاملا تهاجمی بخود گرفته بودند. این بار روسها حملات خود را تا پایان ماه ژوئن 1345 و تا رسیدن به برلین پایتخت آلمان نازی ادامه دادند. بدین ترتیب عملیات کورسک به آغاز فروپاشی رایش سوم تبدیل شد.


تصور هنرمند از یورش اشتوکا بر روی تانکهای روسی

 

آمار عددی این نبرد می تواند تا حدی گیج کننده باشد. آلمانها 194 هواپیما و 280 تانک از دست دادند. تلفات روسها بالغ بر 1130 هواپیما و بین 1600 تا 1900 تانک بود. تلفات انسانی آلمانها 56 هزار و روسها 177 هزار بود. تا اندازه ای این آمار بیانگر الگوی کلی جنگ جهانی دوم است: حدود 9 میلیون نفر از آلمانی ها و 24 میلیون نفر از روسها در این جنگ عظیم مردند.

خرس بیدار می شود: بازگشت قدرت نظامی روسیه

منبع:

http://nationalinterest.org/commentary/russias-military-back-9181?page=show

ترجمه و تلخیص: اصغر ناصری

یکی از ویژگی های بارز دوران ریاست جمهوری ولادیمیر پوتین، تعهد وی به احیای مجدد نیروی نظامی روسیه بوده است. پوتین بخوبی دریافته است که ضعیف نمایی روسیه آن را در برابر فشارهای خارجی و از هم گسیختگی امور داخلی آسیب پذیر خواهد کرد. در نتیجه پوتین تصمیم گرفت که ا.رتش بازمانده از دوران ابرقدرت شوروی را به یک نیروی کوچکتر، ولی مدرنتر، قابل تحرک تر و پیشرفته تر از نظر فناوری و متناسب با قابلیت های قرن بیست و یکم تبدیل کند.

 

روسیه اکنون در حال بزرگترین بازسازی نظامی از زمان فروپاشی اتحاد شوروی است. از سرگیری گشت بمب افکن های استراتزیک روسیه در اقیانوس اطلس و آرام، اعزام نیروهای عملیاتی به دریای کارائیب، هجوم به گرجستان در سال 2008 و گسترش مانورهای سالانه مشترک با ارتش و نیروی دریایی چین همگی در خدمت احیای تصویر روسیه به عنوان یک تهدید نظامی برای غرب هستند.


از نظر بودجه نظامی نیز به ارقام قابل توجهی بر می خوریم. بودجه ساخت کشتی نظامی برای نیروی دریایی روسیه از ده درصد به حدود پنجاه درصد بودجه نیروی دریایی آمریکا برای ساخت کشتی های جدید افزایش یافته است.

 

اما رسیدن به این اهداف چندان ساده نیست. صنایع دفاعی روسیه دارای مشکلات ساختاری متعددی است  که اخیرا در تاخیر دوساله در تحویل 37 فروند جنگنده Su-35 به نیروی هوایی روسیه و یا شکست های متعدد  در آزمایش موشک بالستیکی پرتاب شونده از زیردریایی بولاوا خود را نشان داده اند. کنترل کیفیت ضعیف در صنایع روسیه شک هایی را در قابل اعتماد بودن محصولات دفاعی آن برانگیخته است.  تکیه بیش از حد روسیه به صادرات نفت و گاز می تواند توان اقتصادی آن را بویژه در زمانهای نوسان قیمت جهانی این محصولات کاهش دهد.