دنیای علم و تکنولوژی

دنیای علم و تکنولوژی

اخبار و مقالات مربوط به دنیای علم و تکنولوژی ترجمه شده از منابع معتبر
دنیای علم و تکنولوژی

دنیای علم و تکنولوژی

اخبار و مقالات مربوط به دنیای علم و تکنولوژی ترجمه شده از منابع معتبر

مروری بر ادبیات علمی فرهنگ سازمانی

مروری بر ادبیات علمی فرهنگ سازمانی

سعید بدر فتح الهی

کارشناس ارشد مدیریت دولتی

فرهنگ سازمانی

فرهنگ سازمانی نظامی از ارزش‌ها، باورها و الگوهای رفتاری است که بطور ناخودآگاه اعضای سازمان را بسوی گزینه‌ها و تصمیمات هدایت می‌کند (Ortega-Parra & Sastre-Castillo, 2013). اشنایدر و همکاران (2013) فرهنگ سازمانی را به عنوان هنجارهایی توصیف کرده‌اند که اعضای سازمان به عنوان محیط کاری خود تصور می‌کنند. این هنجارها بر رفتار اعضا و نحوه تطابق آنها در راستای تحقق اهداف سازمان تاثیر می‌گذارند. فرهنگ سازمانی روش تعامل اعضای سازمان با یکدیگر و سایر ذینفعان است (Simoneaux & Stroud, 2014). یرداو (2016) فرهنگ سازمانی را چسبی می‌داند منابع غیرانسانی را به منابع سازمانی در یک سازمان پیوند می‌دهد تا کار تیمی و عملکرد خوب را فراگیرند.

به گفته وبر و تاربا (2012) مدیران بنگاه‌ها از فرهنگ سازمانی برای متمایز ساختن سازمان خود از سایر سازمان‌ها استفاده می‌کنند. گرچه سازمان‌های بزرگی مانند اپل، آی بی ام و هیولت پاکارد فناوری‌ها و محیط کاری مشابهی دارند، فرهنگ‌های متنوعی دارند. فرهنگ اپل متضمن توسعه فرآورده‌های ساده، نوآورانه و درخشان است در حالی که اولویت‌های فرهنگ آی بی ام عبارت از اندیشیدن درازمدت و کارکنان بسیار متعهد است. تمرکز فرهنگی هیولت پاکارد نوآوری و خودمختاری کارکنان است (Childress, 2013).

فرهنگ سازمانی سهم مهمی در اداره و مدیریت شرکت دارد. تاثیر فرهنگ سازمانی موثر بر عملکرد شرکت مورد تایید بسیاری مدیران بنگاه‌هاست. وارن بافت یکی از ثروتمندترین کارآفرینان دنیا بر این نکته مهر تایید گذارده است (Childress, 2013).

منابع فرهنگ سازمانی

فرهنگ سازمانی می‌تواند از منابع متنوعی مانند باورها و مفروضات بنیان‌گذاران و تجربه یادگیری اعضای سازمان نشات بگیرد. بنیان‌گذاران سازمان منبع اصلی استقرار یک فرهنگ جدید در سازمان خود هستند. این افراد می‌توانند تاثیر مهمی بر فرهنگ سازمان داشته باشند زیرا در اولین مراحل حیات سازمان راهبرد و مسیر آن را تعیین می‌کنند. بنیان‌گذاران می‌توانند تجارب شخصی و فرهنگ خود را بر کارکنان و شرکای خود تحمیل کنند (O’Reily et al., 2014). برای مثال استیو جابز بنیان‌گذار اپل فرهنگ سازمانی این شرکت را در راستای محقق ساختن آرزوها و الهامات خود شکل داده بود.

تجارب یادگیری منبع دیگری از فرهنگ سازمانی است که از روندهای اجتماعی و پویایی محیط کسب و کار نشات می‌گیرد. اعضای سازمان ممکن است برخی صفات خود را از جامعه خود و برخی دیگر را از محیط کسب و کار اقتباس کنند. حتی ممکن است یک جامعه از طریق اعضای سازمان فرهنگی را بر آن تحمیل کند (Gibbs, 2012).

تاریخچه فرهنگ سازمانی

نخستین بار نویسنده‌ای به نام ژاکز در 1951 در کتاب خود به نام "فرهنگ تحولی یک کارخانه: مطالعه قدرت و مشارکت در تنظیمات صنعتی" به موضوع فرهنگ در صنعت ساخت و ساز انگلستان پرداخت (Childress, 2013). در ابتدای دهه 1980 نظریه فرهنگ سازمانی شامل رفتار سازمانی همراه با رشته‌های علمی علوم اجتماعی مانند انسان شناسی، جامعه شناسی و روانشناسی اجتماعی بود.

پیترز و واکمن در سال 1982 ویژگی‌های فرهنگ سازمانی را در شرکت‌های رده بالای آمریکا مشخص کردند. همچنین پیشینه 46 شرکت متعالی در ایالات متحده را برپایه فرهنگ سازمانی آن‌ها به رشته تحریر درآوردند. شاین در 1985 اظهار داشت که مفید بودن فرهنگ سازمانی نسبت به عملکرد آن با شکستن فرهنگ سازمان به سه مولفه قابل تعیین است: مفروضات، مصنوعات[1] و ارزش‌ها. مفروضات معرف قوانین غیررسمی اما مهم سازمان هستند. مصنوعات معرف عناصر مشهود فرهنگ سازمانی شامل فرایند کاری، تنظیمات کاری و ساختارهای سازمانی هستند. ارزش‌ها معرف باورهای اعضای سازمان و راهبرد کسب و کار آن‌ها هستند. این سه عنصر در تثبیت یک فرهنگ سازمانی موثر سهم دارند (Schein, 1985).

در سال 2013 شارما و گود یک مطالعه تجربی برای تعیین اثر فرهنگ سازمانی بر عملکرد سازمان انجام دادند. نتایج این مطالعه تصدیق می‌کرد که فرهنگ سازمانی یک مولفه مهم عملکرد سازمان و منبعی برای مزیت رقابتی است (Sharma & Good, 2013).

تعالی سازمانی

یک فرهنگ سازمانی موثر بازتابی از تعالی سازمانی است. برای تقویت چشم انداز تعالی در سازمان، تثبیت یک فرهنگ سالم سازمانی بسیار ضروری است. پیترز و واترمن هشت مشخصه فرهنگ متعالی سازمانی را مشخص کردند که شامل تصمیم سازی و حل مساله سریع، خودمختاری و کارآفرینی در راهبری و کارآمدی از طریق اعضای سازمان است (Peters & Waterman, 1982).

یک فرهنگ سازمانی عالی شامل کارکنان با انگیزه و مدیریت بر مبنای ارزش است. اعضای بنگاه از ویژگی‌های فرهنگ سازمانی برای افزایش سودآوری شرکت و تثبیت تعالی سازمانی استفاده می‌کنند (Childress, 2013).

فرهنگ سازمانی قوط و ضعیف

فرهنگ سازمانی قوی برای ارتقای عملکرد سازمان اهمیتی حیاتی دارد. فرهنگ سازمانی قوی نقش مهمی در تنظیم مسیر آینده کسب و کار سازمان ایفا می‌کند. اعضای سازمانی که دارای فرهنگ سازمانی قوی است نظرات مشترکی در رابطه با سازمان دارند که با ارزش‌های سازمان سازگار است. چنین سازمانی، ارزش‌ها و اهداف مشترکی را در سراسر سازمان مورد تشویق قرار داده و تطابق سریع کارکنان جدید با این ارزش‌ها را تسهیل می‌نمایند (Sharma & Good, 2013).

در یک فرهنگ سازمانی سالم، مدیران با توانمندسازی کارکنان خود از آن‌ها برای مشارکت در فرایند تصمیم‌سازی سود می‌جویند. درگیر ساختن کارکنان در فرایند تصمیم سازی برای ارتقای عملکرد ضروری است. در این وضعیت کارکنان داای حسی از مالکیت و وفاداری به شرکت می‌شوند و بدون نظارت از بالا به کار متعهدانه در سازمان ادامه می‌دهند. وقتی بین کارکنان و مدیران در یک سازمان همبستگی و احترام ایجاد می‌شود، خواهند توانست دانش تخصصی و تجربه خود را در جهت ارتقای عملکرد بکار گیرند.

در یک سازمان با فرهنگ قوی، مدیران از ارتباطات باز و شفاف برای اهام بخشی به کارکنان خود سود می‌جویند. ارتباطات باز در سازمان موجب می‌شود اعضا بسادگی اطلاعات متناسب را در سراسر سازمان به اشتراک بگذارند. ارتباطات شفاف متضمن سطح بالایی از مشارکت اعضا در سازمان است. وقتی اعضای سازمان در ارتباطات شفاف درگیر می‌شوند، سطح مشارکت و تعامل آن‌ها در سازمان افزایش می‌یابد. برقراری مجموعه‌ای از استانداردها و روندهای سازمانی متضمن توسعه یک کانال ارتباطی خوب میان مدیران و کارکنان است که باعث ترویج فرهنگ کار تیمی خواهد شد. یک فرهنگ سازمانی قوی برای انگیزه بخشی به کارکنان نقشی حیاتی دارد. کارکنان با انگیزه پیشران‌های کلیدی تحقق اهداف سازمان و ارتقای عملکرد سازمان هستند و استفاده بهره‌ورانه‌ای از زمان و وظایف روزانه خود می‌کنند. این فرهنگ متعالی بزودی باعث تمایز سازمان از رقبای خود در میان مشتریان می‌شود (Schein, 2010).

مدیریت با یک فرهنگ سازمانی ضعیف همواره ممکن است بر سودآوری کسب و کار سازمان اثر بگذارد. اگر فرهنگ سازمان ضعیف باشد، موجودیت سازمان به مخاطره می‌افتد زیرا اعضای سازمان ارزش‌ها و باورهای متفاوتی در سر می‌پرورانند که ممکن است با اولویت‌های سازمان در تضاد باشد. در یک سازمان با فرهنگ ضعیف اعضا همواره در شناسایی ارز‌های سازمان و استقرار فرایند کسب و کار مناسب برای تحقق اهداف سازمان با چالش مواجه هستند. کارکنان چنین سازمانی ممکن است به روشی عمل کند که با اهداف سازمان ناسازگار باشد، زیرا از ارتباطات کافی بهره‌مند نبوده و جهت‌یابی صحیحی از رهبری سازمان دریافت نمی‌دارند (Childress, 2013).

مدل فرهنگ سازمانی دنیسون

دنیسون چهار ویژگی فرهنگی را در یک مدل گردهم آورده است: تعامل[2]، سازگاری[3]، تطابق و ماموریت که دوتای اولی عوامل درونی و دوتای آخری عوامل بیرونی بشمار می‌روند. برای هرکدام از این ویژگی‌ها، مدل دنیسون سه شاخص الگوی مدیریتی را تعریف می‌کند (شکل 1)

شکل 1. مدل فرهنگ سازمانی دنیسون

مولفه‌های هرکدام از این چهار ویژگی فرهنگ سازمانی به شرح زیر هستند:

·         تعامل شامل توانمندسازی کارکنان، جهت دهی تیمی و توسعه ظرفیت

·         سازگاری شامل ارزش‌های مرکزی، توافق و هماهنگی و یکپارچگی

·         تطابق شامل ایجاد تحول، تمرکز بر مشتری و یادگیری سازمانی

·         ماموریت شامل جهت و مقصد راهبردی، اهداف و مقاصد و چشم انداز

این مولفه‌ها نقش مهی در شکل دادن به فرهنگ سازمان و ایجاد ارزش‌ها و باورهای مشترک و تعریف اهداف سازگار در ذهن کارکنان یک شرکت دارند که برای ارتقای عملکرد سازمان و پایداری آن از اهمیتی اساسی برخوردار است (Denison, 1990).

انواع فرهنگ سازمانی

چهار نوع فرهنگ سازمانی قابل تشخیص وجود دارد: فرهنگ قبیله‌ای[4]، فرهنگ منعطف[5]، فرهنگ سلسله مراتبی[6] و فرهنگ رقابت[7]. فرهنگ قبیله‌ای شامل راهبری بر محوریت کارکنان، انسجام، درگیرساختن و کار تیمی است. فرهنگ منعطف شامل ویژگی‌های ماهیتی نوآورانه، خلاق و سازگار پذیر است. فرهنگ سلسله مراتبی شامل قواعد و مقرراتی برای مدیریت فعالیت‌های سازمانی است. فرهنگ رقابتی نیز متضمن پاسخگویی به رقابت‌ها و دستاوردهای بازار در راستای اهداف و مقاصد شرکتی است (Miguel, 2015).

مراجع

Childress, J. R. (2013). Leverage: The CEO's guide to corporate culture [Kindle Edition version]. Retrieved from http://www.amazon.com

Denison, D. R. (1990). Corporate culture and organizational effectiveness. New York, NY: Wiley.

Miguel, P. C. (2015). Receiving a national quality award three times: Recognition of excellence in quality and performance. The TQM Journal, 27, 63-78.

O’Reilly III, C. A., Caldwell, D. F., Chatman, J. A., & Doerr, B. (2014). The Promise and Problems of Organizational Culture: CEO Personality, Culture, and Firm Performance. Group & Organization Management, 39(6), 595-625.

Peters, T. J., & Waterman, R. H. Jr. (1982). In search of excellence. New York, NY: Harper & Row.

Schein, E. H. (1985). Organizational culture and leadership (1st Ed.). San Francisco, CA: Jossey-Bass.

Schein, E. H. (2010). Organizational culture and leadership (4th Ed.). San Francisco, CA: Jossey-Bass.

 



[1] . artefacts

[2] . involvement

[3] . consistency

[4] . clan culture

[5] . adhocracy

[6] . hierarchy

[7] . competition