دنیای علم و تکنولوژی

دنیای علم و تکنولوژی

اخبار و مقالات مربوط به دنیای علم و تکنولوژی ترجمه شده از منابع معتبر
دنیای علم و تکنولوژی

دنیای علم و تکنولوژی

اخبار و مقالات مربوط به دنیای علم و تکنولوژی ترجمه شده از منابع معتبر

مقایسه مدرنترین هواپیماهای جنگنده امروزی

گردآوری و تالیف: اصغر ناصری 

 

برچسب‌ها: بهترین هواپیمای جنگی، جنگنده، نبرد هوایی 

 

بهترین ملاک داوری در مورد توانایی یک جنگنده در نبرد هوایی، مطالعه سابقه نبرد یا Combat History آن هواپیما می‌باشد. در این زمینه جنگنده اق 15 ایگل با 104 پیروزی در نبردهای هوایی علیه هواپیماهای دشمن بدون یک مورد شکست کاملا بی رقیب می باشد. اما مشکل این معیار این است که بسیاری از جنگنده‌های مدرن نسل چهار و نیم روسیه همچون سوخوی 35 فلانکر هرگز در یک نبرد واقعی شرکت نکرده‌اند تا توانایی آنها به محک مقایسه گذارده شود. برای دستیابی به این داده های مهم موسسات تحقیقاتی مطالعات زیادی را با استفاده از شبیه ساز انجام داده‌اند که گرچه معرف شرایط دقیق نبرد نیست، اما اطلاعات مهمی در مورد عملکرد هواپیماها در اختیار می‌گذارد. 

 

موسسه ارزیابی و تحفیفات دفاعی بریتانیا (DERA) مطالعه ای را با استفاده از داده‌های موجود بر روی جنگنده های مدرن انجام داده است. غایب بزرگ این تحقیقات جنگنده نسل پنجمی اف 35 است که به علت عدم وجود داده های کافی در مطالعه نیامده است. این مطالعه با استفاده از خلبان های واقعی که بر روی شبکه ای از شبیه سازهای پرواز (JOUST) عمل می‌کردند انجام شده است. هدف انتخاب شده بهترین جنگنده موجود روسیه یعنی سوخوی 35 بوده است. جدول زیر نتایج نبردهای دو به دو میان هواپیماهای جنگی مختلف و سوخوی 35 را نشان می‌دهد: 

 

Aircraft

Odds vs. Su-35

Lockheed Martin/Boeing F-22 Raptor

10.1:1

Eurofighter Typhoon

4.5:1

Dassault Rafale C

1.0:1

Sukhoi Su-35 'Flanker'

1.0:1

McDonnell Douglas F-15C Eagle

0.8:1

Boeing F/A-18+

0.4:1

McDonnell Douglas F/A-18C

0.3:1

General Dynamics F-16C

0.3:1

 

مطابق این جدول در صورت نبرد میان یک جنگنده یوروفایتر با سوخوی 35، هر یوروفایتر می تواند بین 4 تا 5 سوخو را قبل از هدف قرار گرفتن نابود سازد. این مطالعه در سال 2004 انجام شده است. 

 

منبع: 

http://www.strategypage.com

بالهای پرنده

مطالعات اولیه ای که بر روی بالهای مثلثی شکل صورت گرفت طراحان هواپیما را به این فکر واداشت که آیا می توان هواپیمایی ساخت که تنها از یک جفت بال تشکیل شده و فاقد بدنه متداول در هواپیماهای عادی باشد؟ چنین هواپیمایی قابلیت حمل بار و برد عالی خواهد داشت زیرا نیروی پسای کمتری نسبت به یک هواپیمای عادی تولید می کند. دلیل این است که دم و بدنه هواپیما بخش بزرگی از نیروی پسا را ایجاد می کنند. این به اصطلاح بالهای پرنده به مدت طولانی رویای بسیاری از طراحان هواپیما بودند، لیکن تا همین سالهای اخیر ساخت نمونه عملی از آنها امکان پذیر نشده بود. بزرگترین مشکل در این جا این است که هواپیمایی به شکل یک بال پرنده اساسا ناپایدار است و براحتی قادر به پرواز در خط مستقیم نیست. 

 

جک نورتروپ، طراح و سازنده افسانه ای هواپیما در دهه 1940 کار بر روی تعدادی از طرحهای بال پرنده را آغاز کرد. این طرحها شامل زاکت پرنده  MX-334 ، شکاری XP79B ، گلایدر خلبان دار MX-543 و بمب پرنده JB-1A. اما طرح نهایی او بالهای پرنده XB-35 و YB-49 بود که نمونه اولیه بمب افکن های استراتژیک بودند. مدل XB-35 از چهار موتور پیستونی بزرگ استفاده می کرد و با ظرفیت بار 4500 کیلوگرم بردی معادل 8000 کیلومتر داشت. تا سال 1942 نورتروپ 13 سفارش دریافت کرده بود ولیکن بروز مشکلاتی در زنجیره محرک هواپیما باعث شد رقابت را به Convair B-36 برای نقش بمب افکن استراتژیک بعدی نیروی هوایی ببازد. از 15 عدد B-35 ساخته شده تنها 3 عدد قادر به پرواز شدند. 

 

 

 

هواپیمای XB-35 به عنوان یک بستر تست برای بمب افکن جت YB-49 عمل کرد که دارای هشت موتور توربوجت بود. YB-49 چهار سکان عمودی نسبتا کوچک داشت که در انتهای عقبی بال نصب شده بودند. گرچه این هواپیما یک طراحی انقلابی بشمار می رفت، لیکن لز مشکلات بسیاری رنج می برد که مهمترین آنها فقدان پایداری بود. یک سانحه در 1948 منجر به کشته شدن چهار خدمه هواپیما شد که یکی از آنها خلبان معروف کاپیتان گلن ادواردز بود. پروژه در 1949 کنسل شد و جک نورتروپ آزرده، کار بر روی بمب افکن ها را کنار گذاشت. 

 

  

 XB-49

بی شک موفق ترین نمونه بال پرنده که تاکنون ساخته شده نورتروپ-گرومن بی 2 اسپپریت می باشد که یک بمب افکن رادارگریز است. توسعه این هواپیما ده سال طول کشید و مشکل عدم پایداری ذاتی با استفاده از سیستم های پیچیده کنترل کامپیوتری حل شده است. این بمب افکن که به علت گرانی فوق العاده آن نیروی هوایی آمریکا تاکنون تنها 21 فروند آنرا به خدمت گرفته، یکی از پیشرفته ترین مصنوعات بشری است که تاکنون ساخته شده و عملکردی بسیار عالی دارد. بی 2 با ظرفیت حمل باری معادل یک بی 52 بردی معادل این هواپیمای دورپرواز دارد. مهمترین آزمایش عملکرد این هواپیما در جنگ 1999 یوگسلاوی و نیروهای متحد آمریکا بود که این بمب افکن توانست 33 درصد اهداف زمینی در یوگسلاوی را علیرغم دفاع هوایی مجهز آن در خفای کامل با استفاده از مهمات دقیق نابود سازد.  

 

 

B-2 Spirit

 

برای آشنایی بیشتر مراجعه شود به مقاله گرانترین هواپیماهای دنیا در همین وبلاگ 

 

منبع اصلی: 

http://www.centennialofflight.gov/essay/Evolution_of_Technology/flying_wing/Tech8.htm

سریعترین بمب افکن ساخته شده

سریعترین بمب افکنی که تاکنون ساخته شده بمب افکن بی 70 والکایری است که در سال 1964 توسط کمپانی North American Aviation ساخته شد. این بمب افکن می توانست در ارتفاعات بالای 20 هزار متری زمین با سرعت بیش از 3 ماخ (حدود 3300 کیلومتر در ساعت) پرواز کند. 

  

XB-70 

در ابتدای دهه 60 میلادی ظهور جنگنده شکاری های مافوق صوت در نیروی هوایی شوروی، ایالات متحده را بر آن داشت نیروی هوایی خود را به بمب افکنی مجهز کند که ضمن پرواز در ارتفاعات بالاتر از پوشش رادارهای آن زمان، بتواند از چنگ سریعترین شکاری ها بگریزد. چنین بمب افکنی باید می توانست حجم عظیمی از سوخت را حمل کرده و ضمن برخورداری از شکلی آیرودینامیک با حداقل نیروی پسا، به موتورهای نیرومند مجهز باشد. 

 

والکایری می توانست با شش موتور جنرال الکتریک YJ93-GE3 خود که هرکدام 128000 نیوتن نیروی پیشران تولید می کردند به این مهم دست یابد. در سال 1966 یک نمونه از این هواپیماها توانست به مدت 32 دقیقه با سرعت سه ماخ پرواز کند و رکوردی در زمینه مداومت پرواز با سرعت بالای سه ماخ برجا گذارد. باکهای این هواپیما می توانستند 177 هزار لیتر سوخت حمل کنند و برد بدون سوختگیری آن 6900 کیلومتر بود. 

 

هزینه بالای ساخت و نگهداری این هواپیمای پیچیده که بالغ بر 750 میلیون دلار برای توسعه هر فروند بود و همچنین ظهور موشکهای زمین به هوای هدایت شونده که می توانستند به ارتفاعات بالا دست یابند، نیز تغییر سیاست های بازدارنده استراتژیک که مبتنی بر موشکهای بالستیک قاره پیما گردیده بود، باعث لغو پروژه بی 70 در سال 1961 شد. از دو فروند نمونه اولیه ساخته شده این بمب افکن، یکی از آنها در پرواز نمایشی سال 1966 با یک جنگنده اف 104 برخورد کرده و هر دو در هوا منهدم شدند. تنها نمونه باقیمانده در موزه ملی نیروی هوایی آمریکا در معرض دید همگان قرار دارد. 

 

 

 

منبع: WikiPedia

هواپیماهای شگفت انگیز: P-51 Mustang

گردآوری و تالیف : اصغر ناصری

 

 P-51

 

معروف است که وقتی هرمان گورینگ فرمانده نیروی هوایی آلمان (لوفت وافه) یک پی 51 را بر فراز برلین مشاهده کرد این کلمات را بر زبان راند: کار آلمان تمام شده است. فقط باید منتظر فرارسیدن پایان کار بود. 

 

تا پیش از اینکه این هواپیمای خارق العاده وارد عرصه جنگ های هوایی در جنگ جهانی دوم شود، بمب افکن های متفقین که برای بمباران برلین اعزام می شدند صدمات فراوانی را از حمله جنگنده های آلمانی متحمل می گشتند. خلبانان شجاع بمب افکن های متفقین بی مهابا به پیش می تاختند در حالی که آتش توپهای هواپیماهای لوفت وافه آنها را یکی پس از دیگری طعمه حریق می ساختند. هیچ جنگنده آمریکایی یا انگلیسی دارای برد کافی برای اسکورت این بمب افکن ها نبود و بمب افکن ها برای دفاع از خود به توپهای 20 میلیمتری خود و پرواز در آرایش های متراکم متکی بودند. ولی تلفات 20 درصدی بمب افکن های آمریکایی در حمله چهاردهم اکتبر 1943 به صنایع بلبرینگ آلمان، شکست دکترین آمریکا در حملات دقیق روزانه را آشکار ساخت. 

 

پی 51 به تنهایی باعث تغییر این وضعیت شد. این جنگنده با تانک های سوخت خارجی خود بیش از 2700 کیلومتر برد داشت و می توانست بمب افکن های آمریکایی را تا اتمام ماموریت خود در برلین همراهی کند. مانورپذیری فوق العاده و موتور قابل اعتماد پی 51 آنرا به رقیبی شکست ناپذیر تبدیل ساخته بود. اسکادران های پی 51 جلوتر از بمب افکن های متفقین حرکت کرده و هرجا هواپیماهای آلمانی را می‌یافتند بر آنها یورش می بردند. تنها در طول یک هفته آلمان بیش از 17 درصد خلبانان هواپیماهای جنگی خود را از دست داد. تا جولای 1944 نیروی هوایی آلمان بیشتر توان خود را از دست داد و شهرهای صنعتی آلمان در برابر یورش بمب افکنهای متفقین بی دفاع ماندند. 

 

تا 8 می 1945 جنگنده های پی 51 تونسته بودند 4950 هواپیمای دشمن را در نبردهای هوایی و 4131 عدد را بر روی زمین نابود سازند. بدین ترتیب پی 51 پرافتخارترین جنگنده طول تاریخ محسوب می شود.  

 

هم اکنون پی 51 با اینکه دیرزمانی است از خدمت نیروی هوای کشورهای مختلف خارج شده، لیکن هنوز به عنوان یک هواپیمای غیرنظامی توسط سازمانها و افراد بخش خصوصی مورد استفاده است. 

 

مشخصات فنی: 

تعداد خدمه: 1 

طول: 9.83 متر 

فاصله دو سر بال: 11.28 متر 

حداکثر سرعت: 700 کیلومتر بر ساعت 

برد با تانک سوخت خارجی: 2755 کیلومتر 

سقف پرواز: 12500 متر 

 

هواپیماهای شگفت انگیز: SR-71 پرنده سیاه

ترجمه و تالیف: اصغر ناصری 

  

  

برای مدت 24 سال از 1966 تا 1980 سیاست دفاعی آمریکا بر پایه اطلاعاتی شکل می گرفت که هواپیمای شناسایی SR-71 یا پرنده سیاه از قلمرو کشورهای بلوک شرق گردآوری می کرد. سیستم عکسبرداری و سنسورهای الکترونیکی پیشرفته آن امکان می داد بدون ورود به خاک دشمن از مناطق نظامی آن عکس تهیه نماید. 

 

طراح این هواپیمای خارق العاده کسی نبود جز کلارنس جانسون نابغه معروف شرکت لاکهید مارتین و موسس بخش تحقیقاتی اسکانکس ورک در این شرکت. اودر سابقه کاری خود طراحی هواپیمای بلندپرواز شناسایی U-2 را داشت، هواپیمایی که خیلی زود در معرض موشک های زمین به هوای روسها قرار گرفت. اولین نمونه هواپیمای شناسایی جدید با نام A-12 در سال 1962 پرواز کرد و اولین هواپیمایی بود که توانست از مرز سرعت 3 ماخ بگذرد. 

 

این هواپیما هنوز یک شگفتی فناوری محسوب می شود. تقریبا هر قسمتی از این هواپیما در نوع خود یک نوآوری است. برای ایستادگی در برابر حرارتی که درنتیجه اصطکاک با هوای طبقات بالایی جو به هنگام حرکت با سرعت بالای 3 ماخ پدید می آید، پرنده سیاه نیاز به گروهی از مواد خاص مانند سوخت، آب بندها، روانکارها و سیم کشی هایی داشت که بتوانند در دماهای بالا کارکرد خود را حفظ کنند. نود و سه درصد بدنه این هوایما از آلیاژ تیتانیوم ساخته شده است که به این هواپیما امکان می دهد در دماهایی بین 230 درجه سانتی گراد در قسمت میانی بدنه تا بیش از 500 درجه سانتی گراد در ناحیه نزدیک به خروجی اگزوز موتور فعالیت کند. شیشه کابین خلبان از نوع مخصوصی است که دماهای بین 20 تا 330 درجه سانتی گراد را تحمل می کند. 

 

دو موتور توربوجت پرات اند ویتنی J58 این هواپیما هرکدام تا 35000 پاوند نیروی رانشی تولید می کنند. این موتورها در اتاقک هایی ذدر دو بال جاسازی شده اند که قطر هریک بیشتر از قطر بدنه هواپیماست. تقریبا هر بخش از این نیروگاه پیچیده از مواد خاصی ساخته شده تا امکان تولید سرعتهای     بالای    سه ماخ را فراهم نمایند. در ورودی هوای موتورها یک قطعه مخروطی متحرک (spike) قرار دارد که ضمن کاستن از سرعت هوای ورودی به موتور، در سرعت های بالای 1.6 ماخ به داخل حرکت می کند تا هوای بیشتری برای موتورها فراهم کند. 

 

   

 

این هواپیمای شناسایی فوق العاده به علت هزینه های سنگین عملیاتی در 1998 برای همیشه بازنشسته شد. امروزه بیشتر عملیات شناسایی نزدیک توسط هواپیماهای بدون سرنشین انجام می شود.